عقيده

معیار و میزان اهل سنت و جماعت در برخورد و تعامل با اهل بدعت:(۳)

– (اما فقها در مورد کشتن یکی از خوارج، مثل حروریه، یا یکی از روافض بعد از دستگیری و یا افرادی همانند آنان، دو فتوا دارند. امام احمد  رحمه الله نیز دو قول در این باره دارد. فتوای صحیح آن است که وی کشتنش را جایز می‌داند، مانند کسی که به اندیشه و روش خود دعوت می‌دهد. و دیگر افرادی …

بیشتر بخوانید »

معیار و میزان اهل سنت و جماعت در برخورد و تعامل با اهل بدعت:(۱)

اولین مهمِ اهل سنت در قبال مبتدعین، افشاگریِ اهل بدعت و هشدار به امّت در برخورد با ایشان، آشکار نمودن سنت و آگاهی دادن به مسلمانان در این زمینه است. در پی آن، در قلع و قمع بدعت و دفع تجاوز و دشمنی اهل بدعت هم می‌کوشند. این رویکرد را در پرتو کتاب الله و سنت، با عدالت هر چه …

بیشتر بخوانید »

معیار و میزان اهل سنت و جماعت در برخورد و تعامل با اهل بدعت:(۲)

– (افشاگری ائمه‌ی اهل بدعت یا عبادت‌گزارانِ (مبتدع) که با کتاب الله و سنت مخالف‌اند، به اتفاق مسلمین واجب است؛ و باید امت را نسبت به آنان هشدار داد. حتی به امام احمد  رحمه الله گفته شد: شخصی است که روزه می‌گیرد، نماز می‌خواند و به اعتکاف می‌نشیند، و دیگری در مورد اهل بدعت افشاگری می‌کند، کدام یک در نزد …

بیشتر بخوانید »

دیدگاه اهل سنت در مورد اهل بدعت با کسانی که کفرشان ثابت شده است، متفاوت است:

اهل سنت میان شخصِ مبتدع که از اهل قبله است هر چند هم که حجم بدعتش بزرگ باشد، و میان شخصی از قبیل اهل کتاب و مشرکین، که صد در صد کفرش به اثبات رسیده است، فرق می‌گذارد. البته با وجودی که می‌دانند بسیاری از آنان در باطن منافق و زندیق هستند، عموماً این حکم، حکمِ ظاهری آنان است؛. – …

بیشتر بخوانید »

دیدگاه اهل سنت در مورد علمای مسلمانی که اجتهاد یا تأویل می‌کنند:

اهل سنت و جماعت وقتی بزرگانِ اهل بدعت را تا بعد از اقامه‌ی حجّت و رفع شبهات، شتاب‌زده کافر و فاسق نمی‌خوانند و از این کار پرهیز می‌کنند، هرگز علمای مسلمان را به سبب خطا یا تأویلی که نموده‌اند، کافر، فاسق و حتی گناهکار، نمی‌دانند. خصوصاً در مسایلی که از ظنّیات است و در آن اختلاف وجود دارد. – (علمای …

بیشتر بخوانید »

دیدگاه اهل سنت و جماعت درباره‌ی حکم نمودن بر شخصی معین:(۲)

– (سبب اختلاف اهل سنت در تکفیر جهمیه، تعارض ادلّه است. زیرا ادلّه‌ای دارند که بر اثر آن جهمیه لایقِ حکمِ کفر می‌گردد و در عین حال افرادی مشهور از جهمیه که حرفهای کفر آمیز می‌زنند، ایمانی دارند که با وجود آن نمی‌توان وی را کافر خواند. لذا از نگاه آنان، این دو دلیل با هم در تعارض است. در …

بیشتر بخوانید »

دیدگاه اهل سنت و جماعت درباره‌ی حکم نمودن بر شخصی معین:(۱)

اهل سنت بین حکمِ مطلق بر اهل بدعتی که گناهکار، فاسق و یا کافر‌اند و بین حکم بر شخصی معین که اسلامش به یقین ثابت است، ولی بدعتی از او سر زده است و باعث شده که گناهکار یا فاسق یا کافر گردد، فرق می‌گذارند. هرگز تا بر وی اقامه‌ی حجت نشود و شبهات وی را مرتفع ننمایند و مخالفت …

بیشتر بخوانید »

بدعت‌هایی که مطلقاً در تکفیر صاحبش اختلافی نسیت:

– (فتوای مشهور امام احمد  رحمه الله و عموم ائمه‌ی اهل سنت این است که جهمیه که صفات الله  جل جلاله را تعطیل می‌دانند، کافر‌اند؛ چرا که سخن آنان کتاب‌های پیامبران را، نقض می‌کند. معنای حقیقی سخن آنان انکار آفریدگار و انکار گفتاریست که در معرفیِ ذات خویش، به وسیله‌ی پیامبرانش به ما رسانده است. از این رو عبدالله بن …

بیشتر بخوانید »

بدعت‌هایی که در تکفیر یا عدم تکفیر صاحبش اختلاف وجود دارد:

– (در مورد قَدَری‌ها که صفت علم را قبول داشتند، و روافض که از افراط‌گرایان نبودند، و جهمیه و خوارج که در تکفیر آنان از امام احمد  رحمه الله دو قول[۱] وجود دارد، این مطلقِ سخن امام احمد  رحمه الله است. در حالی که عموماً او از تکفیر قدری‌هایی که به صفت علم اقرار داشتند، و از تکفیر خوارج، دست …

بیشتر بخوانید »

بدعت‌هایی که در عدم تکفیر صاحبانش اختلافی وجود ندارد:

– (مرجئه از گروه‌هایی که دارای بدعت مغلّظه و شدید باشند، نیستند. بلکه دسته‌ای از فقهاء و پارسایان که در زمره‌ی اهل سنت محسوب می‌شوند، هم با آنان هم نظر هستند. حتی آنقدر دچار اشتباه شده‌اند که اقوال شدیدتری هم بر عقاید مرجئه افزوده‌اند. و وقتی گروهی از افراد مشهور که دارای طرفدارانی هم بودند به عقیده‌ی ارجاء و تفضیل …

بیشتر بخوانید »

قدریه جهمیه:(۳)

– (و اما معتزله صفات الهی را نفی می‌کنند و سخنشان به سخن جهم بن صفوان نزدیک است؛ لیکن تقدیر را نفی می‌کنند. گرچه امر و نهی، وعده و وعید را بزرگ می‌دارند و در آن غلو می‌کنند، از آن طرف تقدیر را تکذیب می‌کنند؛ از این منظر دچار نوعی شرک شده‌اند. اقرار به امر و نهی و وعده و …

بیشتر بخوانید »

قدریه جهمیه:(۲)

اصل گمراهی آنان از آنجا نشأت می‌گرفت که، تقدیر را با شرع در تضاد می‌دانستند. در این زمینه دو دسته شدند: گروهی شریعت، امر و نهی، وعده و وعید، و پیروی آنچه الله متعال دوست می‌داشت و ترک آنچه که مورد ناراحتی و خشم الهی می‌شد را، بزرگ می‌داشتند. وگمان می‌کردند که امکان ندارد میان این مسایل و تقدیر بتوان …

بیشتر بخوانید »

قدریه جهمیه:(۱)

قدریه در اواخر عصر صحابه  رضی الله عنهم زمانی که بحث در مورد قضا و قدر به اوج خود رسید، نمودار گشت؛ تا بالاخره در قالب دو گرایش اساسی متبلور شد: آنانی که قضا و قدر را انکار کردند و بعدها به اسم «قدریه» یا «معتزله» شهرت یافتند؛ و گروه دوم آنان که منکر قدرت انسان شدند و به اسم …

بیشتر بخوانید »

مرجئه:

مرجئه به عنوان بازتاب و عکس العملی در مقابل آرای خوارج در بحث ایمان و کفر، پدید آمد. این بدعت گرچه به شکلِ نزاع لفظی نمودار گشت، لیکن در گذر زمان تغییر و تحول یافت. – (مرجئه پدیدار شد و اکثر آنان ساکنان کوفه بودند، نه شاگردان عبدالله مرجئه بودند و نه ابراهیم نخعی و نه امثال وی. مرجئه، نقطه‌ی …

بیشتر بخوانید »

فعل خدا قبل از خلقت

سوال: فعل خداوند قبل از خلقت آدم، حواء، آسمان و زمین چگونه بوده است؟ پاسخ: الله متعال به ما از خلقت و آفرینش آسمان، زمین، آدم و قلمی که به وسیله ی آن اندازه خلائق نوشته شده است خبر داده است و همچنین از وجود ملائکه و جن ها قبل از آفرینش انسان خبر داده است که ایمان به آنها …

بیشتر بخوانید »

از خدا راضی باش

اینکه بگویی: «به الله به عنوان پروردگار و به اسلام به عنوان دین و به محمد  صلی الله علیه وسلم  به عنوان پیامبر، راضی هستم»، لوازم و شرایطی دارد؛ از جمله اینکه از پروردگارت راضی باشی و به دستورات و قضا و تقدیر خیر و شر او راضی و خرسند گردی. ایمان به تقدیر و قضا به صورت گزینشی درست …

بیشتر بخوانید »

همه، تسبیح‌گوی خدایند

هدهد، در دنیای پرندگان، پروردگارش را شناخت و سر تسلیم در بارگاه او فرود آورد؛ خداوند می‌فرماید: ﴿وَتَفَقَّدَ ٱلطَّیۡرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَآ أَرَى ٱلۡهُدۡهُدَ أَمۡ کَانَ مِنَ ٱلۡغَآئِبِینَ ٢٠ لَأُعَذِّبَنَّهُۥ عَذَابٗا شَدِیدًا أَوۡ لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ أَوۡ لَیَأۡتِیَنِّی بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ ٢١ فَمَکَثَ غَیۡرَ بَعِیدٖ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ وَجِئۡتُکَ مِن سَبَإِۢ بِنَبَإٖ یَقِینٍ ٢٢ إِنِّی وَجَدتُّ ٱمۡرَأَهٗ تَمۡلِکُهُمۡ وَأُوتِیَتۡ …

بیشتر بخوانید »

هیچ فریادرسی جز الله نیست

در سال ۱۴۱۳ هجری از ریاض به شهر دمام سفر کردم؛ حوالی ساعت دوازده ظهر به آنجا رسیدم. قصد داشتم به دیدار یکی از دوستانم بروم، اما او سرکار بود و دیر وقت از محل کارش بر می‌گشت؛ از اینرو تصمیم گرفتم تا وقتی او از سر کار می‌آید، به هتل بروم. تاکسی گرفتم و از فرودگاه به هتل رفتم. …

بیشتر بخوانید »

فقط از خدا بخواه

لطف الهی، نزدیک است و خداوند، شنوا و اجابت‌کننده می‌باشد. کوتاهی، از ماست؛ ما، به شدت نیازمندیم که با اصرار و زاری او را بخوانیم و از خواندن و صدازدن او خسته نشویم. نگوییم: دعا کردیم، اما اجابت نشد. بلکه باید چهره‌های خود را به خاک بمالیم و فریاد برآوریم: «یا ذا الجلال والإکرام» و نام‌های زیبا و صفات والای …

بیشتر بخوانید »

میانه‌روی و اعتدال

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّهٗ وَسَطٗا﴾ [البقره: ۱۴۳] «و اینگونه شما را امتی میانه‌رو قرار داده‌ایم». سعادت، در میانه‌روی است، نه در غلو و ستم و افراط و تفریط. میانه‌روی، شیوه‌ای الهی و پسندیده است که انسان را از انحراف و کج روی حفاظت می‌کند. یکی از ویژگی‌های دین اسلام، این است که اسلام، دین میانه‌روی است؛ اسلام، بین یهودیت و مسیحیت …

بیشتر بخوانید »

خداوند، کارساز مؤمنان است

بنده، بشدت به معبود و مولایی نیاز دارد که توانا، یاریگر، حکمران و ماندگار باشد. تنها کسی که دارای چنین صفاتی است، خداوند یگانه و یکتا می‌باشد که بر همه چیز فرمانروایی می‌کند. در جهان هستی جز خداوند متعال، کسی دیگر وجود ندارد که بنده، در پناه او آرام بگیرد و با روی آوردن به سوی او لذت ببرد. پس …

بیشتر بخوانید »

گمان نیک به خدا

در حدیث آمده است که خداوند می‌گوید: «من، در گمان بنده‌ام هستم؛ پس هرچه می‌خواهد درباره من گمان کند». یکی از نویسندگان می‌گوید: ماده صبر، امیدواری است و انسان را برای شکیبایی، ورزیده و کمک می‌کند؛ همچنین سبب و علت امیدواری، داشتن گمان نیک به خدا و امیدی است که به خطا نمی‌رود و بی‌نتیجه نمی‌ماند. سخاوتمندان، کسانی را که …

بیشتر بخوانید »

غم مخور؛ شریعت، آسان است

یکی از مواردی که دل مسلمان را شاد می‌نماید، آسانی و سهولت شریعت اسلامی است. ﴿طه ١ مَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ ٢﴾ [طه: ۱- ۲] «ما، قرآن را بر تو نازل نکرده‌ایم که خویشتن را به رنج و زحمت بیندازی». ﴿وَنُیَسِّرُکَ لِلۡیُسۡرَىٰ ٨﴾ [الأعلی: ۸] «و تو را برای انجام شریعت آسانی موفق می‌گردانیم». ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا …

بیشتر بخوانید »

اثبات وجود خدا

آثار قدرت و عظمت الله متعال واضح و روشن است و این آثار بر هیچ کس پوشیده نیست جز شخصی که چشم دلش کور باشد. کسانی که خداناباور هستند باید بزرگ ترین مخلوقاتی چون دریا، ستاره، کوه و… را تصور کنند و آنها را ببینند و بدانند که آنها به صورت تصادفی و خود به خود به وجود نیامده است …

بیشتر بخوانید »

شرط پنجم از شروط لا اله الا الله

محبت ورزیدن وخوشحال شدن نسبت به کلمه لا اله الا الله برخلاف منافقین! یکی از ویژگی های مؤمن حقیقی این است که الله ذوالجلال در سوره انفال آیه۲میفرماید: {إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ}. ﻣﺆ ﻣﻨﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻧﺎم الله ﺑﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺩﻟﻬﺎﺷﺎﻥ ﺗﺮﺳﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ، …

بیشتر بخوانید »

شرط چهارم از شروط لا اله الا الله

صداقت در اعتقاد به لا اله الا الله: صداقت به معنای راستگویی در ایمان و باور به اینکه هیچ معبود برحقی جز الله متعال وجود ندارد. صداقتی که منافی نفاق باشد. چرا که منافقین با زبان لا اله الا الله میگفتند درحالی که قلبا به آن باور نداشته بلکه در دلهایشان کفر وشرک وجود داشت. این شرط چهارم بسیار مهم …

بیشتر بخوانید »

شرط سوم از شروط لا اله الا الله: داشتن اخلاص در ایمان به لا اله الا الله

یعنی درایمان به ذات الله ودر نیت های قلبیش برای انجام کارهای خیر ونیکو غیر الله را درنظر نداشته باشد و هدف و نیتش فقط وفقط رضای پروردگار باشد. پیامبرخدا ﷺ فرمودند: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمْ الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ قَالُوا وَمَا الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الرِّیَاءُ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِذَا جُزِیَ النَّاسُ بِأَعْمَالِهِمْ اذْهَبُوا …

بیشتر بخوانید »

فطرت خداشناسی

آنگاه که تاریکی شدت می‌یابد، رعد می‌غرد و تندباد، می‌وزد، فطرت بیدار می‌شود؛ ﴿جَآءَتۡهَا رِیحٌ عَاصِفٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡمَوۡجُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ أُحِیطَ بِهِمۡ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ﴾ [یونس: ۲۲] «باد تندی، می‌آید و موج، از هر سو به سوی آنها می‌شتابد و گمان می‌برند که محاصره شده‌اند؛ در آن حال خداوند را خالصانه به فریاد می‌خوانند». مسلمان، …

بیشتر بخوانید »

ایمان، راه نجات

در کتاب (الله یتجلی فی عصر العلم) و در کتاب (الطب محراب الإیمان)، این حقیقت بیان شده است که: بیشترین چیزی که به انسان کمک می‌نماید تا از غم‌ها و ناراحتی‌هایش نجات یابد، ایمان به خداوند عزوجل و سپردن کار به اوست؛ ﴿وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ﴾ [غافر: ۴۴] «و کارم را به خدا می‌سپارم». ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ إِلَّا بِإِذۡنِ …

بیشتر بخوانید »

بر خداوند توکل نموده‌ام

از بزرگترین عواملی که سعادت را برای بنده به ارمغان می‌آورد، توکل او بر خدا و کافی دانستن الله، به عنوان کارساز و مراقبت و نگهبان است. ﴿هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِیّٗا ۶۵﴾ [مریم: ۶۵] «آیا برای خدا همنام و همتایی سراغ داری؟». ﴿إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩۶﴾ [الأعراف:۱۹۶] «کارساز من، خداوندی است که کتاب را …

بیشتر بخوانید »

چشم اندازهای توحید در کنترل خشم

از جمله صحنه‌ها و مناظر توحید، به هنگام رویارویی با اذیت مردم می‌توان به امور ذیل اشاره کرد: صحنه عفو و گذشت؛ یعنی: سالم بودن قلب و صفای آن نسبت به کسی که تو را آزار می‌دهد و دوست داشتن خیر و خوبی، و این، مقامی والاست. همچنین رساندن خیر و فایده به کسی که تو را اذیت می‌نماید و …

بیشتر بخوانید »

بندگی خدا در پذیرش تقدیر

یکی از شرایط ایمان، این است که از تقدیر خیر و شر خداوند راضی باشی؛ خداوند متعال، می‌فرماید: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُم بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِینَ ١۵۵﴾ [البقره: ۱۵۵] «و شما را با ترس و گرسنگی و کاستی در اموال و جانها و میوه‌ها می‌آزماییم و شکیبایان را مژده بده». تقدیر، همیشه به میل ما نخواهد …

بیشتر بخوانید »

زندگی پاکیزه

قطعاً بزرگترین عامل سعادت، ایمان به پروردگار جهانیان است؛ دیگر اسباب خوشبختی مورد بحث در این کتاب، فوایدی هستند که انسان بی‌ایمان، به هیچ عنوان از آنها سودی نمی‌برد و تنها زمانی نصیب انسان می‌شوند که انسان، ایمان داشته باشد؛ از اینرو انسان بی‌ایمان، نباید خودش را در چنین مسایلی خسته کند. اصل کلی سعادت، ایمان به خداوند به عنوان …

بیشتر بخوانید »

افراطِ دینی:

عاملی دیگری که جداشدگان از سنت را وادار به این کار می‌کند، افراطی است که الله  جل جلاله و رسول الله  صلی الله علیه وسلم آن را مذموم دانسته و نکوهیده‌اند. -(حال که در عهد رسول الله  صلی الله علیه وسلم و خلفا بودند افراد زیادی که منتسب به اسلام بودند، ولی با وجود عبادت زیاد از اسلام خارج شدند …

بیشتر بخوانید »

تضارب آراء و از هم‌گسیختگی و دشمنی آنان:

 مخالفینِ اهل سنت، به پیروی از جهل و خواهشات خود، از سویی به تضارب آراء و اختلاف، و از سویی دیگر به از هم‌پاشیدگی و جدایی و دشمنی مبتلا گشته‌اند. -(قطعاً سخن هر کس به جز رسول الله  صلی الله علیه وسلم، قابل پذیرش و ترک شدن است. خصوصاً متأخرین امت اسلامی که در مورد کتاب الله و سنت و …

بیشتر بخوانید »

عدم آگاهی نسبت به حق و حُکم از روی خواهشات

 دو عامل اصلی که باعث جداییِ مخالفین از اهل سنت شده است، عبارتند از: نخست: عدم درک حق و جاهلانه حکم کردن. دوم: هواپرستی؛ که ظالمانه و دور از دادگری حکم می‌کنند. -(این اولین موردی بود که در عهد رسول الله  صلی الله علیه وسلم بروز کرد. وقتی آن شخص (از خوارج بود) تقسیم کردنِ رسول الله  صلی الله علیه …

بیشتر بخوانید »

اموری که در میان اهل سنت و جماعت گنجایش اختلاف نظر را دارد:

اهل سنت و جماعت در اموری که سلف صالح در آن تضارب آراء داشته‌اند، بدون این‌که در مسایل مذکور مخالف را گمراه بخوانند، معتقد به تنوع اجتهاد در میان خویش است. چند نمونه از این مسایل را من باب مثال ذکر می‌کنیم: ۱- (برخی از اهل سنت بعد از افضل دانستن ابوبکر و عمر  رضی الله عنهما در تفاضلِ بین …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت و جماعت در رکاب امرای خویش چه نیکوکار باشند یا فجّار، جهت بر پایی دستورات اسلامی، جهاد می‌کنند:

-(از این رو همراهی با هر نیکوکار یا فاجر در جهاد، از اصول اهل سنت و جماعت است؛ چرا که الله  جل جلاله گاهاً دین را به وسیله‌ی شخصی فاجر یا افرادی که پایبند مسایل اسلامی نیستند هم، یاری می‌کند؛ زیرا رسول الله  صلی الله علیه وسلم از این جریان خبر داده است.. باید دانست یکی از این دو مورد …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت و جماعت بر جنگ با آنان که از شریعت اسلام خارج شده‌اند، هر چند شهادتین را هم بخوانند، اتفاق نظر دارند:

-(از قران و سنت و اجماعِ امت، ثابت است که اگر کسی از شریعت اسلام خارج شد، هر چند شهادتین را هم بخواند، با وی جنگ می‌شود.. به محض ابلاغ دعوت رسول  صلی الله علیه وسلم به آنان، طبق شرایط اسلامی باید وارد کارزار با ایشان شد. لیکن اگر ابتدا آنان با مسلمانان رو در رو شدند، جنگ با آن‌ها …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت و جماعت کرامات و کارهای خارق العاده‌‌ای که الله متعال توسط اولیاء جاری می‌کند را، تصدیق می‌کنند:

-(اهل سنت کرامات و کارهای خارق العاده‌ای از قبیل علوم و انواع قدرت‌ها و تأثیرات که توسط اولیاء صورت گرفته است، همانند آن‌چه از امت‌های گذشته، هم‌چون اصحاب کهف و دیگران و افراد صدرِ این امت یعنی صحابه، تابعین و دیگر قرن‌های این امت که الله  جل جلاله به دست آنان به وقوع پیوسته و تا روز قیامت این کرامات …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت و جماعت اصحاب، اهل بیت، همسرانِ رسول الله صلی الله علیه وسلم را دوست می‌دارند و جز رسول صلی الله علیه وسلم معتقد به عصمت هیچ کدام از ایشان نیستند:

-(از اصول اهل سنت و جماعت این است که دل و زبان خویش را در مورد اصحاب رسول الله  صلی الله علیه وسلم حفظ می‌نمایند… تمام فضایل و مراتبی را که برای ایشان در قرآن و سنت و اجماع ذکر شده است، قبول دارند.  کسانی از صحابه  رضی الله عنهم که قبل از فتح مکه انفاق نموده‌ و جهاد کرده‌اند، …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت و جماعت معتقدند که می‌شود عذاب و ثواب در یک شخص، با هم جمع شود. لیکن همزمان با این باور، عذاب و ثواب را برای شخص معینی، واجب نمی‌دانند مگر با دلیل خاص:

لفظ «لعنت» برای وعید به کار می‌رود و عموماً به عنوان حکم، کاربرد دارد. اما گاهی این وعید از شخص معینی، به دلیلِ توبه‌، یا حسناتی که باعث محوِ گناهان شده و یا به دلیل مصیبت‌هایی که کفاره‌ی خطاها گشته یا بنا بر شفاعت یا به سبب زیان‌هایی که عقوبت را از گناهکار مرتفع می‌کند، برداشته می‌شود. این حکم در …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت بر این باور است که ایمان دارای اصل و فرع (شاخه یاشعبه) است. نابودی ایمان زمانی است که اصلش نابود گردد. در نتیجه هیچ گناهکاری از اهل قبله را به مجردِ ارتکابِ گناه، کافر نمی‌دانند. مگر این‌که اصلِ ایمان آنان از بین برود:

-(مفسرین اهل‌سنت معتقدند ایمان، دارای اصول، فروع، ارکان، واجبات و مستحبات است. درست همانند حج و نماز و دیگر عبادات. لغت «حج» تمام آن‌چه را که باید انجام شود یا ترک، شامل می‌شود.. غیر از این تقسیم، حج مشتمل بر ارکانی هم‌چون ایستادن در عرفه است که در صورت ترک شدن، باعث بطلان حج می‌گردد. نیز مشتمل بر واجباتی است …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت و جماعت گویند: ایمان قول است و عمل؛ و زیاد و کم می‌گردد:

-(از اصول اهل سنت این است که دین و ایمان عبارت است از قول و عمل. قولِ قلب و زبان، و عمل قلب و زبان و اعضاء. هم‌چنین ایمان با طاعت و عبادت، فزونی می‌یابد و با معصیت و گناه، کاسته می‌شود).[۱] -(اما تمام صحابه و تابعین، ائمه‌ی اهل سنت و حدیث، جمهور فقها و صوفیان، مثل مالک، ثوری، اوزاعی، …

بیشتر بخوانید »

اهل سنت و جماعت به تقدیر با تمام مراتبش ایمان دارند:

-(فرقه‌ی ناجیه که همان اهل سنت است، به تقدیر ایمان دارد. به تقدیرِ خیر و شر. ایمان به قدر بر دو بخش است که هر بخش خود دارای دو رتبه است: اول: أ: الله  جل جلاله با علمی که از قدیم دارد و از ازل به آن موصوف است، می‌داند که مخلوقاتش چه می‌کنند. به تمام حالات آنان اعم از …

بیشتر بخوانید »