عدم آگاهی نسبت به حق و حُکم از روی خواهشات

 دو عامل اصلی که باعث جداییِ مخالفین از اهل سنت شده است، عبارتند از:

نخست: عدم درک حق و جاهلانه حکم کردن.

دوم: هواپرستی؛ که ظالمانه و دور از دادگری حکم می‌کنند.

-(این اولین موردی بود که در عهد رسول الله  صلی الله علیه وسلم بروز کرد. وقتی آن شخص (از خوارج بود) تقسیم کردنِ رسول الله  صلی الله علیه وسلم را دید، گفت: ای محمد عدالت کن، اصلاً عدل نکردی. پیامبر  صلی الله علیه وسلم به او گفت: «لَقَدْ خِبْتُ وَخَسِرْتُ إِنْ لَمْ أَعْدِلْ»: «ضرر دیدم و زیانکار شدم اگر عدالت نکنم».[۱] شخصی از یاران رسول  صلی الله علیه وسلم عرض کرد: اجازه بفرمایید گردن این منافق را بزنم. فرمود: « إِنَّهُ یَخْرُجُ مِنْ ضِئْضِئِ هَذَا أقوامٌ یَحْقِرُ أَحَدُکُمْ صَلَاتَهُ مَعَ صَلَاتِهِمْ وَصِیَامَهُ مَعَ صِیَامِهِمْ وقراءتَه مع قرائتِهم…»: «از نسل این فرد افرادی پدیدار خواهند شد، که یکی از شما نمازش را در قبال نماز آنان ناچیز می‌داند. روزه‌اش را در مقابل روزه‌ی آنان و قرائت قرآنش را در برابر قرائت آنان کم می‌شمارد»… .

لذا نقطه‌ی شروع بدعت، به تبعیت از هوا و هوس، طعن و خرده‌گیری بر سنت بود. چنان که ابلیس از روی هواخواهی دستور آفریدگارش را طعنه زد)[۲].

 

[۱]– مسلم (۱۰۶۴)

[۲]– منهاج السنه: ج۳ ص ۳۵۰.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …