روزی ابلیس پیش یحیی بن زکریا آمد

روزی ابلیس پیش یحیی بن زکریا آمد، یحیی فرمود: آیا تاکنون بر من وارد شده‌ای؟ ابلیس گفت: آری! روزی برایت غذاهای مختلف آماده کردند و من اشتهایت را برای خوردن زیادتر نمودم و تو خیلی از غذاها خوردی تا سیر شدی و به خواب رفتی و از عبادت‌هایت غافل ماندی! یحیی ÷ فرمود: قسم می‌خورم از این به بعد دیگر پرخوری نکنم و ابلیس هم گفت: من هم قول می‌دهم دیگر کسی را این چنین نصیحت نکنم.

مقاله پیشنهادی

چقدر شکایت می‌کنی و می‌گویی که فقیر هستم و حال آنکه زمین و آسمان و ستاره‌ها، از آنِ تو هستند

ایلیا ابوماضی می‌گوید: کم تشتکی وتقول أنک معدم   والأرض ملک والسماء والأنجم «چقدر شکایت …