– (اما فقها در مورد کشتن یکی از خوارج، مثل حروریه، یا یکی از روافض بعد از دستگیری و یا افرادی همانند آنان، دو فتوا دارند. امام احمد رحمه الله نیز دو قول در این باره دارد. فتوای صحیح آن است که وی کشتنش را جایز میداند، مانند کسی که به اندیشه و روش خود دعوت میدهد. و دیگر افرادی که در آنها فساد و تخریب وجود دارد.. اما اینکه آیا چنین افرادی کافر و همیشه در جهنم هستند یا خیر نیز، علما دو قول دارند. امام احمد رحمه الله نیز دو فتوا دارد؛ دو فتوا در مورد خوارج و حروریهی مارقین که از دین خارج شدند و نیز روافض و امثال آنان. قول راجح این است که به یقین اثبات شده گفتارِ خوارج و روافض، مخالفِ آموزهها و پیامِ رسول صلی الله علیه وسلم بوده و کفر محسوب شده است. همچنین کارهایی که علیه مسلمانان انجام میدادند هم، از جنس کارهای کفار علیه مسلمانان بوده است.. اما شخص معینی از این افراد را تکفیر کردن و فتوای جاودانه بودنش در آتش، بسته به ثبوت شرایط تکفیر و عدم وجود موانعِ کفر است. ما نصوص وعده، وعید، تکفیر و فاسق خواندن را به صورت مطلق بیان میکنیم. و هرگز شخص معینی را وارد این حکم عام نمیکنیم؛ مگر بعد از اثبات آنچه که اقتضای این حکم را بکند و معارضی هم برایش موجود نباشد.. زیرا نمیتوان تا قبل از ابلاغ رسالت کسی را تکفیر نمود. به بسیاری از متخلّفین، نصوصِ مخالفِ با نظرشان ابلاغ نشده است و شخص ندانسته است که رسول صلی الله علیه وسلم با چنین دستوری مبعوث شده است. لذا بر چنین سخنی به صورت مطلق، حکم کفر صادر میشود و فقط کسی که بر او به گونهای اقامهی حجِت شود که بداند مخالفت بعد از این ابلاغ، کفر شمرده شود، تکفیر خواهد شد نه شخصی دیگر. والله اعلم)[۱].
– (نیز مبتدعی که بعضی از دستورات شریعت محمد صلی الله علیه وسلم را ترک کند، و خون و اموال مسلمانانی که به سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم تمسّک جستهاند را مباح بداند، هر چند هم عمل خود را دین تلقی کند و با آن به الله سبحانه وتعالی تقرب جوید، از یک فاسق، مستحقتر به جنگ است… از این رو ائمهی اسلام اتفاق نظر دارند که چنین بدعتهای شدیدی، از گناهانی که صاحبانش بر گناه بودن آن معترفاند هم، بدتر است. دستور رسول صلی الله علیه وسلم هم بر همین امر بوده است. چنانکه دستور به جنگ با کسانی را میدهد که از سنت خارج گشتند. و همچنین امر فرمودهاند که بر جور و ظلم حاکمان، صبر نماییم و با وجود گناهانی که مرتکب میشوند، پشتشان نماز بخوانیم. و در مورد برخی از اصحابش که بر انجام گناه مصرّ بودند، شهادت داده است که آنان الله جل جلاله و رسولش صلی الله علیه وسلم را دوست دارند و از لعنت کردن آنها نهی فرموده است. دربارهی ذی الخویصره و یارانش فرموده است، آنان با وجود عبادت و پارسایی، چنان که تیر از شکار خارج میشود از دین خارج میشوند)[۲].
– (این هم روش علی رضی الله عنه و دیگران که دستور به مجازات سه گروهِ شیعه میدهند. آنان که جرمشان از همه سبکتر است شیعه مفضّله نام دارند[۳] که او و عمر رضی الله عنهما دستور دادند که این فرقه شلاق زده شوند. اما شیعهی افراطی همانند نُصیریه و اسماعیلیان که معتقد به الله بودنِ علی رضی الله عنه و نبوت وی و دیگر امامان بودند، به اتفاق تمام مسلمانان باید کشته شوند؛ چرا که این کفار از یهود و نصارا هم کافرترند. اما اگر این باورشان (خدا دانستن علی رضی الله عنه) علناً آشکار نشد، در لیست منافقینی هستند که در پایینترین طبقهی جهنم خواهند بود. اما آنکه چنین اعتقادی را آشکار کند، از کفار هم کافرتر است، هرگز نباید به او اجازهی زندگی کردنِ بین مسلمانان را داد، از او جزیه قبول نمیشود و هیچ عهد و ضمانتی و پناهی هم ندارد، ازدواج با زنان آنان جایز نیست و ذبیحهی دستشان خورده نمیشود؛ چرا که آنان بدترین مرتدّین هستند. اما اگر گروهی بودند که از دستوراتِ شرع امتناع ورزیدند، جنگ با آنان همانند مرتدّین واجب است. چنانکه ابوبکر صدّیق رضی الله عنه و صحابه رضی الله عنهم با یاران مسیلمه کذّاب جنگیدند. گر چه بعد از توبه با شهروندان مسلمان همراه بوده و در میانشان هم زندگی کنند و بر قوانین اسلامی که بر مسلمانان واجب است هم پایبند باشند. این تنها مختصّ رافضیانِ افراطی نیست؛ بلکه در مورد کسی که نسبت به یکی از شیوخ و بزرگان هم چنین افراطی بنماید، اجرا میگردد. مثلا بگوید: فلان شیخ است که به او روزی میدهد یا نماز را از او ساقط میکند؛ یا معتقد باشد که شیخش از پیامبر صلی الله علیه وسلم برتر است، یا نیازی به شریعت وی ندارد و به روشی دیگر جدای از شریعت محمد صلی الله علیه وسلم به الله میرسد. یا بگوید: یکی از شیوخ با پیامبر صلی الله علیه وسلم همکار است؛ چنانکه خضر با موسی علیه السلام چنین بود. تمام این افراد کافر هستند و به اتفاق تمام مسلمین باید با آنان جنگید. یا هر کدام از آنان که به چنگِ حکومت اسلامی افتاد، باید کشته شود)[۴].
[۱]– همان: ج ۲۸ ص ۴۹۹ – ۵۰۱.
[۲]– همان : ج ۲۸ – ص ۴۷۰ – ۴۷۱.
[۳]– که علی رضی الله عنه را بر دیگر خلفا ش برتر میدانند.
[۴]– همان: ج ۲۸ ص ۴۷۴ – ۴۷۵.