admin

تغییر دلیل نقلی به دلیل عقلی

همانا ثبوت صادر شدن قرآن به طور قطع از جانب خداوند متعال، بعضی از دلایل قطعی نقلی را به عنوان دلایلی عقلی قرار داده که اثبات مضامین‌شان به دلیل و استدلال عقلی خارج از آن، نیاز ندارد؛ زیرا عقل به طور آشکار و قاطع حکم می‌کند که خبر صادره از جانب خداوند، حق است و در آن هیچ گونه شکی …

بیشتر بخوانید »

اصل تمامی اصول در اسلام این است که صدور قرآن از جانب خداوند به اثبات رسیده است

صدور قرآن کریم از جانب خداوند متعال، اصل تمامی اصول در اسلام است. پس وقتی که این اصل ثابت شد، تمامی اصولی که نصوص صریح قرآنی درباره‌ی آن آمده‌اند، ثابت می‌شوند، و این اصول بر مسلمان و کافر به طور یکسان الزام‌آور می‌باشد؛ زیرا از آنجایی که نصوص قرآن از جانب خداوند صادر شده و عقل این حقیقت را تأیید …

بیشتر بخوانید »

نصوص قطعی دینی تنها مصدر اثبات اصول دین می‌باشد

از آنچه گذشت روشن گردید که هر دوی تقلید و اجتهاد یا استدلال عقلی، نمی‌توانند پایه و اساس برای اثبات یا شناخت اصول دین باشند، زیرا مبنای هر دو ظن و گمان است، و هر چیزی که بر ظن و گمان پایه‌گذاری شده باشد، صلاحیت اثبات یا شناخت اصل دین را ندارد. پس جایگزین قطعی و یقینی‌ای که نه تقلید …

بیشتر بخوانید »

استدلال عقلی همانند تقلید از ظن و گمان به دور نیست

همانا علت صالح نبودن تقلید جهت اثبات اصول، ظنی بودن آن است که یقین و قطعیت به انسان نمی‌دهد. اما آیا استدلال عقلی از این علت بری است؟ یا این‌که‌ استدلال عقلی همانند تقلید خالی از ظن نیست، از این‌رو جهت اثبات اصول هیچ گونه صلاحیتی ندارد و نباید بدان تکیه کرد؟. استدلال عقلی عبارت است از به کارگیری عقل …

بیشتر بخوانید »

جایگاه مغالطه و سفسطه‌گرایی در نظریه‌ی معرفت شناسی امامیه

این نظریه منابع احتمالی شناخت اصول دین را در دو امر ذیل منحصر نموده است: اول: تقلید. که این نظریه آن را باطل دانسته، چون تقلید تبعیت از ظن و گمان است، چنین امری در مسایل اعتقادی درست نیست. دوم: اجتهاد عقلی محض بدون مراجعه به نصوص دینی. نظریه‌ی معرفت شناسی امامیه این مورد اخیر را تنها جایگزین تقلید دانسته، …

بیشتر بخوانید »

نقض نظریه و دیدگاه امامیه

همانا اصول دین باید قطعی و یقینی باشند. برای این‌که‌ اصول دین قطعی و یقینی باشند، باید حتماً پایه‌ها و مبانی‌ای که اصول بر آن‌ها بنا می‌شوند، هم قطعی و یقینی باشند و گرنه از اساس ویران می‌شوند. همانا این نظریه‌گرایی یا اصول‌گرایی که محمد مظفر بدان اشاره کرده و مورد اتفاق علمای امامیه به ویژه علمای اصول‌شان است هیچ …

بیشتر بخوانید »

نظریه‌ی معرفت شناسی امامیه در اثبات اصول

خلاصه‌ی نظریه نظریه‌ی معرفت شناسی امامیه در اثبات اصول بر اجتهاد یا دیدگاه عقلی مستقل و به دور از نصوص دینی (کتاب و سنت) استوار است که وظیفه‌اش را در رابطه با آنچه ابتدا به وسیله‌ی عقل ثابت می‌شود، منحصر کرده‌اند. شریف مرتضی می‌گوید: «آنچه از شیعیان معلوم است، این‌که از راه عقل به وجوب ائمه و اوصاف امام اعتقاد …

بیشتر بخوانید »

روش قرآن در اثبات اصول شریعت (۲)

زکات: امر به زکات به صورت: ﴿وَآتَوُا الزَّکَاهَ﴾ «و زکات را بپردازید» در ۱۲ جای قرآن آمده، علاوه بر این که در ده‌ها جای دیگر به صیغه‌ی‌های دیگری وارد شده است، مانند: ﴿وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُونَ۴﴾ [المؤمنون: ۴]. «و کسانی که پرداخت‌کننده زکات هستند». نهی از ترک زکات: ﴿فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا …

بیشتر بخوانید »

روش قرآن در اثبات اصول شریعت (۱)

از خلال بررسی‌های قرآن معلوم می‌شود که اصول اعمال و مبانی آن‌ها در شریعت– علاوه بر تکرار – با دو امر دیگر اثبات می‌شوند. و آن دو هم عبارتند از: خبر دادن. قطعیت در دلالت بر معنا. یعنی اصول شریعت به وسیله‌ی خبر قرآنی قطعی الدلاله به ثبوت می‌رسند. گفتنی است که‌ خبر دادن به دو قسم تقسیم می‌شود: امر …

بیشتر بخوانید »

ادله‌ی تفصیلیه بر پایه‌ی این چهار حقیقت هستند (۳)

نهی و تحذیر از کفر به روز آخرت در آیات متعددی آمده است؛ از آن جمله: ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ١٠ الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ١١ وَمَا یُکَذِّبُ بِهِ إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ١٢﴾ [المطففین: ۱۰-۱۲]. «وای در آن روز بر تکذیب کنندگان! همان‌هایی که روز جزاء را انکار می‌کنند، تنها کسی آن را انکار می‌کند که متجاوز و گنه‌کار است». ﴿وَقِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا …

بیشتر بخوانید »

ادله‌ی تفصیلیه بر پایه‌ی این چهار حقیقت هستند (۲)

نبوت محمد  صلی الله علیه و سلم: در آیات بی‌شماری از نبوت محمد  صلی الله علیه و سلم خبر داده شده است؛ از آن جمله: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ﴾ [الفتح: ۲۹]. «محمد  صلی الله علیه و سلم فرستاه‌ی خداست». ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ﴾ [آل عمران: ۱۴۴]. «محمد  صلی الله علیه و سلم جز فرستاده‌ای بیش نیست». ﴿إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ٣﴾ [یس: ۳]. …

بیشتر بخوانید »

ادله‌ی تفصیلیه بر پایه‌ی این چهار حقیقت هستند (۱)

۱- وحدانیت خدای متعال: خبر دادن در مورد وحدانیت الله در آیات بسیاری آمده که شمردن آن‌ها مشکل است؛ از جمله: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ﴾ [البقره: ۲۵۵]. «خداست که هیچ معبودی جز او نیست و اوست زنده‌ی پاینده». ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ٢۵﴾ [الأنبیاء: ۲۵]. «و هیچ پیامبری …

بیشتر بخوانید »

روش قرآن در اثبات اصول عقیده

ارکان ایمان که اسلام پیرامون آن‌ها تشکیل می‌شود، شش تا هستند که می‌توانیم آن‌ها را در سه رکن جمع کنیم که اصل و مایه‌ی اساسی این ارکان هستند: وحدانیت خداوند، پیامبری محمد  صلی الله علیه و سلم و روز رستاخیز. چرا که قضا و قدر در باب ایمان به خداوند داخل است و ایمان به کتاب‌های آسمانی و ملائکه در …

بیشتر بخوانید »

روش قرآن در عرضه‌ی اصول دین و اثبات آن

از لابه‌لای بررسی قرآن مشخص می‌شود که خداوند متعال در کتابش اصول دین را با نصوص صریح و قطعی ثابت کرده است. نصوصی که احتیاج به تفسیر ندارند تا آن‌ها را توضیح دهد و همچنین احتیاج به روایتی ندارد که آن‌ها را تقویت کند و یا رأی و نظری که دلالت آن‌ها را تقویت کند و به عنوان مستند آن‌ها …

بیشتر بخوانید »

دلایل اهل کتاب قوی‌تر از دلایل فرقه‌های منحرف است

از امور شگفت‌انگیز این‌که‌ اگر در دلایل قرآنی‌ای که یهود و نصاری بدان‌ها استدلال می‌کنند، تأمل کنی در می‌یابی که در مقایسه دلالت دلایل آن‌ها با دلایل فرقه‌هایی که از راه راست دوری گرفته و از سنت پیامبر  صلی الله علیه و سلم خارج شده‌اند، از همه‌ی این فرقه‌ها، قوی‌تراست. و بنابر این، بطلان اصول این فرقه‌ها از دو جهت …

بیشتر بخوانید »

از جمله آیاتی که یهود و نصاری بدان احتجاج می‌کنند

﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ﴾ [آل عمران: ۵۵]. می‌گویند: مسیحیان که پیروان عیسی علیه السلام هستند مافوق کافران می‌باشند و جزء آن‌ها نیستند. ﴿مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّهٌ قَائِمَهٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ١١٣ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ …

بیشتر بخوانید »

همه‌ی ادیان و فرقه‌ها به قرآن استدلال می‌کنند

خداوند می‌فرماید: ﴿یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ٢۶﴾ [البقره: ۲۶]. «به وسیله‌ی آن بسیاری را گمراه می‌کند و بیساری را هدایت می‌کند و گمراه نمی‌کند با آن جز فاسقان را». یا می‌فرماید: ﴿ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ٢﴾ [البقره: ۲]. «این کتابی است که هیچ گمانی در آن نیست و راهنمای پرهیزگاران است». لذا …

بیشتر بخوانید »

اصول دین برای حفظ دین و دنیا ضروری‌اند

این اصول خواه اعتقادی یا عملی خداوند متعال آن‌ها را تشریع کرده و ایمان به آن‌ها را واجب فرموده است، زیرا این‌ها اثر بزرگی در حیات دینی و دنیوی انسان دارند، و مصالح ضروری بر پایه‌ی آن‌ها شکل می‌گیرد و عدم وجود آن‌ها سبب اختلال دین و آشفتگی زندگی می‌شود. لذا ایمان به الوهیت خدا و وحدانیت او، اولین اصل …

بیشتر بخوانید »

همه‌ی آیات اصول دین صریح و محکم‌اند

اگر اصول و مبادی دین را بررسی و استقراء نمایی، همه را در یک امری تخلف ناپذیر، مشترک می‌یابی؛ آن امر مشترک همانا تنها استناد کردن به نصوص صریح و محکم قرآن می‌باشد. و این بدین خاطر است که در اساس دین چیز مشتبه یا مشکوکی نباشد که به پیروان خود اطمینان و یقین نبخشد. پس هر کس اصلی را …

بیشتر بخوانید »

مهمترین اصول عملی و عبادی ما

نماز: ﴿وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ﴾ [البقره: ۳]. «نماز را به پا می‌دارند». ﴿أَقِمِ الصَّلَاهَ﴾ [الإسراء: ۷۸]. «نماز را به پا دار». زکات: ﴿وَآتُوا الزَّکَاهَ﴾ [البقره: ۱۱۰]. «و زکات را بپردازید». ﴿الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ﴾ [الحج: ۴۱]. «کسانی که اگر در زمین به آن‌ها توانایی دادیم نماز را به پا می‌دارند و زکات را می‌دهند». روزه: ﴿یَا أَیُّهَا …

بیشتر بخوانید »

اصول ما نصی است نه استنباطی (۲)

ایمان به فرشتگان: ﴿یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَهُ صَفًّا﴾ [النبأ: ۳۸]. «روزی که روح و فرشتگان به صف می‌ایستند». ﴿تَعْرُجُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ﴾ [المعارج: ۴]. «فرشتگان و روح به سوی او بالا می‌روند». ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ﴾ [آل عمران: ۱۸]. «خداوند (با نشان دادن جهان هستی به گونه یک واحد بهم پیوسته و یک نظام یگانه و …

بیشتر بخوانید »

اصول ما نصی است نه استنباطی (۱)

این مهم‌ترین مبادی و اصول دین ماست. برای هر اصلی از آن‌ها نصوص متعدد صریحی وارد شده که احتیاج به تفسیر یا روایت یا استنباط ندارند: وحدانیت خدا: ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾ [محمد: ۱۹]. «پس بدان که معبودی برحق جزء الله نیست». ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ٢﴾ [آل عمران: ۲]. «خداست که هیچ معبودی (برحق) جز …

بیشتر بخوانید »

مثال‌هایی از فرقه‌هایی که چگونه نص را ترک کرده و به استنباط اعتماد کرده‌اند (۲)

خطابیه (پیروان ابوخطاب اسدی): تمامی محرمات را حلال نموده و در فرائض تغییر ایجاد می‌کنند با احتجاج به این آیه: ﴿یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ﴾ [النساء: ۲۸]. «خداوند می‌خواهد تا بارتان را سبک گرداند». در حالی که قبل از آن، این آیه قرار دارد: ﴿وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیمًا٢٧﴾ [النساء: ۲۷]. «و کسانی که از خواسته‌ها پیروی …

بیشتر بخوانید »

مثال‌هایی از فرقه‌هایی که چگونه نص را ترک کرده و به استنباط اعتماد کرده‌اند (۱)

قدریه: که برای نفی قدر به این فرموده‌ی خدا استناد می‌کنند: ﴿إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا٣﴾ [الإنسان: ۳]. «ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد، خواه ناسپاس». در حالی که این استنباط است نه نص درباره‌ی نفی قدر. جبریه: کار را بر عکس نموده و اختیار بنده و اراده‌ی او را نفی نموده و انسان‌ …

بیشتر بخوانید »

استنباط در اصول روش همه‌ی فرقه‌های گمراه است

فرقه‌ای یافت نمی‌شود که خود را به اسلام نسبت دهد و در اصولش به نصوص قرآن احتجاج نکند! اما از راه استنباط نه نص. برخی از نصوص، حامل چند وجه معنایی و به عبارتی مشابه هستند؛ چنانچه خداوند متعال در آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل عمران فرموده است. مشکل در این است که بیشتر مردم، فرقه‌ها را نمی‌شناسند و فاصله‌ی نص …

بیشتر بخوانید »

اصول ادیان و فِرَق باطله، استنباطی است نه نصی (۲)

یا می‌فرماید: ﴿وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَهً إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ٣٣ لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ٣۴ أَمْ أَنْزَلْنَا عَلَیْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِمَا کَانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ٣۵﴾ [الروم: ۳۳-۳۵]. «هر زمان که مصائب و بلایای بزرگی (همچون طوفانها و زلزله‌ها و شداید دیگر) به انسان‌ها برسد، پروردگارشان را به فریاد می‌خوانند …

بیشتر بخوانید »

اصول ادیان و فِرَق باطله، استنباطی است نه نصی (۱)

ادیان باطل مانند: یهودیت و مسیحیت، اصول و مبادی‌شان به طور نصوص در کتاب‌هایشان نیامده، بلکه آن‌ها خود این مبانی را استنتاج کرده و در مقابل نصوص محکم که در تعارض با این اصول آن‌هاست، معانی را از خلال نصوص یا ادله‌ی متشابه یا اخبار و ادعاهای دروغین، استنباط کرده‌اند. اولین کسی نص محکم را ترک و دنبال نص متشابه …

بیشتر بخوانید »

قرآن دلا‌یل عقلی و نقلی را با هم جمع نموده است (۳)

آری، این حق که قرآن است از جانب پروردگار صادر شده است. و قرآن حجت بالغه است و ما موظف به پیروی و تبلیغ و استناد به آن هستیم. ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ﴾ [الکهف: ۲۹]. «هر کس خواست ایمان بیاورد و هر کس خواست کافر شود». و این ملغی کردن و از صحنه به در کردن دلایل عقلی …

بیشتر بخوانید »

قرآن دلا‌یل عقلی و نقلی را با هم جمع نموده است (۲)

حال این دلیل عقلی که شک را از آن دو می‌زداید، کدام است؟ ﴿فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ٢٣﴾ [البقره: ۲۳]. «یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را- غیر خدا- براى این کار، فرا خوانید اگر راست مى‏گویید!». یعنی: اگر از آوردن یک سوره‌ی نظیر آن عاجز شدید، اعجاز ثابت شده و …

بیشتر بخوانید »

قرآن دلا‌یل عقلی و نقلی را با هم جمع نموده است (۱)

از جمله حقایق بزرگی که بسیاری از مردم از ادراک و تطبیق آن با وجود تکرار شدن آن در قرآن و مشخص بودنشان، غافل مانده‌اند، این است که قرآن عظیم قوی‌ترین دلایل عقلی را بر صحت ادعاهایی ایمانی‌اش، پیش رو می‌اندازد. این خطابی است که قبل از مسلمانان متوجه کفار می‌شوند، به همین دلیل، قرآن با یک بحث و گفتگوی …

بیشتر بخوانید »

وظیفه‌ی قرآن، سنت و اجتهاد

در اینجا می‌توان وظیفه خاص هر کدام از قرآن و سنت و اجتهاد را مشخص نمود: وظیفه‌ی اختصاصی قرآن، نهادینه‌ کردن اصول و مبادی دین است. وظیفه‌ی سنت، تأکید اصول نهادینه‌ شده و توضیح و تفصیل آن‌هاست. وظیفه‌ی اجتهاد، استنباط احکام شرعی در موارد زیر است: عدم وجود نص قرآنی یا نبوی. اگر نص ظنی الدلاله یا ظنی الثبوت باشد …

بیشتر بخوانید »

عقل بدون نص محکم قرآنی مستقلاً نمی‌تواند اصول را نهادینه کند

به همین خاطری که گفته شد تکیه به عقل یا در واقع رأی در بنیان‌گذاری اصول دین امکان ندارد، زیرا عقل نمی‌تواند حجت و دلیل این امر باشد، چون حجت لازم است از راه‌یابی خطا و اشتباه بدان معصوم باشد، در حالی که عقل بشری چنین نیست. بدون تردید تکیه بر عقل بشری -با این وصف- در تأسیس اصول دین، …

بیشتر بخوانید »

تفسیر و تأیل بدون نص صریح هیچ اصلی را اثبات نمی‌کند

استدلال و احتجاج به قرآن دو نوع است: احتجاج به خود نص، به خاطر روشنی و وضوح آن. احتجاج و استناد به تفسیر نص، به خاطر نیاز نص بدان. ولی خداوند ادله‌ی اصول دین را صرفاً نصوص واضح و صریحی قرار داده که نیازمند شرح و تفصیل نیستند. راز این امر، آن است که تفسیر از کارهای بشری است و …

بیشتر بخوانید »

پس نقش علماء در این میان چیست؟

نقش علماء صرفاً در محدوده‌ی فروعات است، و اجتهاد در ادله‌ی ظنیه صحیح است، نه قطعیه. و همین است معنای اجتهاد (کسب یک حکم شرعی از دلیل ظنی). زیرا دلیل صریح قطعی خودش واضح است و نیازی به مجتهد ندارد. بنابراین، مرجعیت علماء پیرامون فروع و ظنیات است و اصول و قطعیات در دایره‌ی اجتهاد آن‌ها نیستند. لازم است گفته …

بیشتر بخوانید »

مرجع ما در اصول، قرآنی است نه بشری

با توجه‌ به‌ این‌که‌ اصول دین ما، نصوصش تابع آراء علماء و روایات‌های آن‌ها نیست و این‌که‌ در اصول دین تقلید از علماء جایز نیست، پس علماء نمی‌توانند در اصول به‌ عنوان مرجع ما قرار گیرند، چون مردم برای اصول نیازی به آن‌ها ندارد. و این یعنی؛ مرجعیت ما در اصول دینمان و مبانی آن، قرآنی و ربانی است نه …

بیشتر بخوانید »

وظیفه‌ی روایات (سنت) پشتیبانی از اصول و تفریع است نه بنیان‌گذاری اصول و مبانی

وظیفه روایات این است که روی اصول ذکر شده در قرآن تأکید ورزد، اعم از تفصیل دادن و بیان احکام فرعی، مانند: ذکر تفصیلات نماز که اصل آن توسط آیات قرآنی ثابت شده و روایاتی نیز در تأیید آن آمده‌اند و از طرفی تفصیل آن را نیز بیان کرده‌اند. دیگر اصول ایمان، مانند: اصل ایمان به خدا و فرشتگان و …

بیشتر بخوانید »

معنای قرآن همچون لفظش، محفوظ است

معلوم است که قرآن کریم به واسطه‌ی حفاظت خدای متعال از زیاده و کاستی محفوظ است، چنانچه می‌فرماید: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ٩﴾ [الحجر: ۹]. «همانا ما قران را نازل کردیم و ما برای آن حافظ و نگهبان هستیم». ﴿وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ﴾ [الکهف: ۲۷]. «و آنچه را از کتاب پروردگارت به …

بیشتر بخوانید »

اصول به وسیله‌ی نصوص ثابت می‌شوند نه به وسیله‌ی توضیحات و شروح

یکی از حقائق آشکار آن است که: همه‌ی مسایل اصولی  خواه مسایل اعتقادی باشد و خواه مسایل عملی عامه‌ی مسلمانان جهت آگاهی به آن‌ها بجز تلاوت نصوص قرآنی‌شان نیاز به چیز دیگری ندارند. باید گفت که‌ این نصوص نیازی به شرح و تفسیر و توضیح ندارند، چه‌ رسد به‌ این‌که‌ قضایای فلسفی را در توضیح آن بیان داشت که سخن …

بیشتر بخوانید »

دلایل ظنی بودن اجتهاد

اجتهاد از دو حال خالی نیست، یا عقلی است یا نقلی. اجتهاد یا دیدگاه عقلی احتمال اشتباه و درست در آن وجود دارد، لذا ظن می‌باشد. دلیل این امر اختلاف اندیشه‌ها و سلیقه‌ها است. و انکار اختلاف سلیقه‌ها، لجاجتی است که واقعیت آن را تکذیب می‌کند. در صورتی که اجتهاد یقینی باشد نه ظنی، جایز نیست که عوام از تقلید …

بیشتر بخوانید »

تقلید و اجتهاد در اصول جایز نیست

علمای علم اصول فقه اجماع کرده‌اند که تقلید از علماء در اصول جایز نیست، زیرا تقلید ظنی است که خداوند دنباله‌رو آن را نکوهش فرموده است، و دایره‌ی تقلید را فقط در فروع فقهی محدود کرده است. پس مادامی که تقلید به دلیل ظنی بودن در اصول ممتنع است، اجتهاد نیز به به همین صورت ظن است و واجب است …

بیشتر بخوانید »

نص قطعی قرآنی، مرجع ما در شناخت اصول دین است

آیات قرآن به دو قسم تقسیم می‌شوند: قطعی الدلاله‌: یعنی معنایش روشن و مفهومش واضح است، محکم و بدون تشابه می‌باشد. ظنی الدلاله‌: در بردارنده‌ی بیش از یک معناست. خداوند پیروی و استناد به این آیات بدون ارجاع به اصل (محکمات) را حرام کرده است. چنانچه در بحث محکم و متشابه پیرامون آن سخن رفت. از واقعیت‌های غیر قابل انکار …

بیشتر بخوانید »

قرآن تنها مرجع در پایه‌ریزی اصول دین است (۳)

﴿وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَى اللَّهِ﴾ [الشورى: ۱۰]. «در هر چیزی که اختلاف داشته باشید، داوری آن به خدا واگذار می‌گردد». ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ۵٠﴾ [المائده: ۵۰]. «برای مردم که یقین دارند، داوری چه کسی از خدا بهتر است». ﴿أَفَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلًا﴾ [الأنعام: ۱۱۴]. «پس آیا داوری جز …

بیشتر بخوانید »

قرآن تنها مرجع در پایه‌ریزی اصول دین است (۲)

﴿قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِی وَإِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِمَا یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ۵٠﴾ [سبأ: ۵۰]. «بگو: اگر گمراه شوم فقط به زیان خود گمراه شده‌ام و اگر هدایت یابم چیزی است که پروردگارم به سویم وحی می‌کند». ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ﴾ [النحل: ۸۹]. «این کتاب را که روشن‌گر هر چیزی است بر تو نازل کردیم». …

بیشتر بخوانید »

وای بر تو!

از آنچه که دنیا بر سر دیگران آورده است چرا عبرت نمی گیری؟ از خدا بخواه که ترا از شر آن نجات دهد . لباس دنیا دوستی را از تن بدر آر و از او بگریز لباس هوای نفس را بیرون آور ، و به سوی درگاه حق بشتاب . بدانکه هر گاه از گزند نفس رهایی یافتی ، از …

بیشتر بخوانید »