قرآن دلا‌یل عقلی و نقلی را با هم جمع نموده است (۱)

از جمله حقایق بزرگی که بسیاری از مردم از ادراک و تطبیق آن با وجود تکرار شدن آن در قرآن و مشخص بودنشان، غافل مانده‌اند، این است که قرآن عظیم قوی‌ترین دلایل عقلی را بر صحت ادعاهایی ایمانی‌اش، پیش رو می‌اندازد.

این خطابی است که قبل از مسلمانان متوجه کفار می‌شوند، به همین دلیل، قرآن با یک بحث و گفتگوی طولانی با دروغگویان در افتاده، تا این‌که‌ آن‌ها را بر صحت آنچه که ادعا می‌کند، با دلایل و براهین عقل قانع سازد. گفتنی است که‌ ده‌ها آیه در قرآن آمده که عقل را مخاطب قرار می‌دهد و راهنمای استفاده از آن را بیان کرده و به عدم تعطیل عقل راهنمایی و ارشاد می‌کند. و همچنین جمود فکری و تقلید کورکورانه را نکوهش می‌کند.

گاهاً از عقل به لُب (عقلی که مخلوط به هوی نیست) تعبیر می‌کند و گاهاً به قلب و فؤاد یا فکر و بصر و نظر و غیره. و علاوه از تعبیرهای علم و برهان یا شبیه این‌ها که در قرآن زیاد می‌آیند، و همه‌ی این‌ها از متعلقات عقل هستند. اضافه بر اشتقاقات خود لفظ عقل که تقریباً ۵۰ بار در قرآن تکرار شده است! و من بسیار تعجب می‌کنم از مسلمانی خصوصاً افراد عالم که می‌گوید: چگونه با قرآن علیه‌ کسی استدلال نماییم که قرآن ‌را قبول ندارد؟!

شگفتناک‌تر این‌که‌ این حجت غلط در میان مؤمنان به کار گرفته می‌شود تا آیات قران را ترک نموده و نقش مناقشه‌جو را بازی کنند در حالی که دو طرف به خیال خودشان به‌ صحت قرآن ایمان دارند.

باید گفت که این مغالطه‌ای است که به‌ دو دلیل ذیل اشتباهی بزرگ می‌باشد:

افراد مناقشه‌جو عادتاً در بین خود مسلمانان هستند و این فکر را میان آن‌ها می‌اندازند که نیازی به پدید آمدن ایمان نیست. و اثبات اصول را به عقول مجرد واگذار می‌کنند. این در حالی است که مؤمن هستند و قبلاً به صحت قرآن ایمان آورده بودند به قرآنی که مصدر هدایت است و از طرف خدا نازل شده است:

﴿وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ﴾ [البقره: ۲۱۳].

«و کتاب (آسمانی) که مشتمل بر حق بود و به سوی حقیقت (و عدالت) دعوت می‌کرد، بر آنان نازل کرد تا در میان مردمان راجع بدانچه اختلاف می‌ورزیدند داوری کند».

نقش دلایل عقلی نسبت به خود مسلمانان، تنها برای افزونی اطمینان است نه به وجود آمدن ایمان در آن‌ها. چنانچه خداوند از قول ابراهیم علیه السلام می‌فرماید:

﴿رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی﴾ [البقره: ۲۶۰].

«پروردگارا ! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی. گفت: مگر ایمان نیاورده‌ای؟ ! گفت: چرا ! ولی تا اطمینان قلب پیدا کنم (و با افزودن آگاهی بیشتر، دلم آرامش یابد).»

مگر این‌که‌ یکی از طرفین، چنان وانمود نماید که‌ خارج از دایره‌ی ایمان استدلال می‌نماید.

اگر فرض کنیم که مناقشه با طرف کافر است، قرآن در بیان دلایل عقلی و منطقی، عاجز و قاصر نیست. و غیر از قرآن به چیز دیگری نیاز نداریم مگر بخواهیم دایره را وسعت و عمومیت دهیم، زیرا قرآن همه‌ی حجت‌ها و دلایل عقلی و اصلی را در خود جای داده است.

بنگر چگونه دلیل خلق را به عنوان اثبات ربوبیت الله به کار می‌گیرد، و دلیل ربوبیت را برای اثبات دلیل الوهیت با مختصرترین عبارت بیان می‌کند:

﴿اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ﴾ [البقره: ۲۱].

«پروردگارتان ‌را بپرستید کسی که شما را آفرید».

پس خدا تنها خالق است، در نتیجه او رب است، و به واسطه‌ی همین رب بودن او، پروردگار دیگری جز او نیست. پس اوست معبودی که جزء او معبود برحقی نیست.

سپس دلایل ربوبیت را بیشتر به تفصیل بیان کرده است:

﴿الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً﴾ [البقره: ۲۲].

«کسی که زمین را به عنوان گستره‌ای و آسمان را به مانند بنیانی برای شما قرار داده است».

و بدین گونه بیان می‌کند تا به خود هدف اصابت کند:

﴿هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ﴾ [فاطر: ۳].

« آیا جز الله، آفریننده‌ای وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزی برساند؟ (نه! اصلاً). جز او خدائی وجود ندارد».

﴿أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ٣۵﴾ [الطور: ۳۵].

« آیا ایشان (همین جوری از عدم سر بر آورده‌اند و) بدون هیچ گونه خالقی آفریده شده‌اند؟ و یا این که (خودشان خویشتن را آفریده‌اند و) خودشان آفریدگارند؟».

﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ١٩٠﴾ [آل عمران: ۱۹۰].

«مسلّماً در آفرینش (عجیب و غریب و منظّم و مرتّب) آسمان‌ها و زمین، و آمد و رفت (پیاپی، و تاریکی و روشنی، و کوتاهی و درازی) شب و روز، نشانه‌ها و دلائلی (آشکار برای شناخت آفریدگار و کمال و دانش و قدرت او) برای خردمندان است».

بار دیگر بنگر: تا ببینی که چگونه دلیل عقلی را برای اثبات پیامبری محمد  صلی الله علیه و سلم و راستی رسالتش به کار می‌گیرد، آنجا که می‌فرماید:

﴿وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا﴾ [البقره: ۲۳].

این آیه دو نکته دارد:

﴿مِمَّا نَزَّلْنَا﴾ یعنی قرآن ﴿عَبْدِنَا﴾ منظور پیامبر  صلی الله علیه و سلم است. و هر دو ملازم هم هستند. پس هرگاه شک و تردید از آنچه فرو فرستاده شده (قرآن) زدوده شد، به تبع آن شک از (مرسَل= محمد  صلی الله علیه و سلم) نیز بر طرف می‌شود. در نتیجه، صحت یکی از آن دو، دلیلی است بر صحت دیگری.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …