روش قرآن در اثبات اصول شریعت (۱)

از خلال بررسی‌های قرآن معلوم می‌شود که اصول اعمال و مبانی آن‌ها در شریعت– علاوه بر تکرار – با دو امر دیگر اثبات می‌شوند. و آن دو هم عبارتند از:

خبر دادن.

قطعیت در دلالت بر معنا.

یعنی اصول شریعت به وسیله‌ی خبر قرآنی قطعی الدلاله به ثبوت می‌رسند. گفتنی است که‌ خبر دادن به دو قسم تقسیم می‌شود: امر و نهی.

اما در خصوص برهان عقلی باید گفت که‌ در اینجا نیازی بدان نداریم، زیرا اعمال در رابطه‌ با مسلمانی هستند که در ابتدا به صحت آنچه در قرآن آمده، ایمان آورده است. لذا این شخص بیشتر از اطلاعی که‌ نسبت به‌ تکلیف الهی پیدا کرده‌، برای عمل بدان نیاز به‌ چیز دیگری ندارد.

خبری که ایجادکننده یک اصل عملی است باید قطعی الدلاله باشد؛ زیرا این اصول، اموری ضروری هستند که اختلاف‌پذیر نمی‌باشند، چرا که در غیر این صورت فساد به وجود می‌آید.

مهمترین ارکان عملی اسلام چهار تا هستند: نماز، زکات، روزه و حج. اینک بنگر که اصول این اعمال در شریعت ما چگونه از قرآن به ثبوت می‌رسند[۱]:

نماز:

امر به آن به شیوه‌ی ﴿أَقِمِ الصَّلَاهَ﴾ «نماز را به پا دار» در ۵ جای قرآن وارد شده است.

و به شیوه‌ی ﴿أَقِیمُوا الصَّلَاهَ﴾ «نماز را به پا دارید» در ۹ جای قرآن آمده است. اما بقیه‌ی اشتقاقات (أقام) به ده‌ها آیه می‌رسد.

نهی از ترک آن:

﴿فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ۴ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ۵﴾ [الماعون: ۴-۵].

«وای بر نماز گزارانی که از نمازشان غافلند».

﴿وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَهٌ٢۴ تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَهٌ٢۵ کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ٢۶ وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ٢٧ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ٢٨ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ٢٩ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ٣٠ فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى٣١ وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى٣٢ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى٣٣ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى٣۴ ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى٣۵﴾ [القیامه: ۲۴-۳۵].

«و در آن روز، چهره‌هائی در هم کشیده و عَبوسند. چرا که آنان می‌دانند که به بلا و عذاب کمرشکنی گرفتار می‌آیند. چنین نیست که گمان می‌برند. هنگامی که جان به گلوگاه برسد. (از طرف حاضران و اطرافیان سراسیمه و دستپاچه او، عاجزانه و مأیوسانه) گفته می‌شود: آیا کسی هست که (برای نجات او) افسون و تعویذی بنویسد؟! و (محتضر) یقین پیدا می‌کند که زمان فراق فرا رسیده است. ساق پائی به ساق پائی می‌پیچد و پاها جفت یکدیگر می‌گردد. در آن روز، سوق (همگان) به سوی پروردگارت خواهد بود. (انسانِ منکر معاد) هرگز نه زکاتی داده است و نه نمازی خوانده است. بلکه راه تکذیب (حق و حقیقت) را در پیش گرفته است و (به فرمان خدا) پشت کرده است. گذشته از این، مغرورانه و متکبّرانه (از کفر و عناد خود) نزد خانواده و کسانش برگشته است. مرگ بر تو! مرگ! ‏باز هم، مرگ بر تو! مرگ!».

﴿وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یَأْتُونَ الصَّلَاهَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَى﴾ [التوبه: ۵۴].

«و هیچ چیز مانع پذیرفته شدن انفاق‌های آنان نشد جز این‌که‌ به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند، و جز با کسالت نماز بجا نمی‌آوردند».

﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا۵٩﴾ [مریم: ۵۹].

« بعد از آنان، فرزندان ناخلَفی (روی کار آمدند و در زمین) جایگزین شدند که نماز را (ترک کردند و بهره‌مندی از آن را) هدر دادند و به دنبال (لذائذ و) شهوات راه افتادند، و (مجازات) گمراهی (خود را در دنیا و آخرت) خواهند دید».

﴿وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ٣١﴾ [الروم: ۳۱].

«و نماز را چنان که باید بگزارید، و از زمره مشرکان نگردید».

﴿فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ﴾ [التوبه: ۵].

«پس اگر توبه کردند، و نماز بر پا داشتند و زکات دادند راه را بر ایشان گشاده گردانید».

[۱]– اما شاخه‌ها و فروعات این اصول برخی در قرآن و برخی در سنت آمده است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …