ابن قیم ـ رحمه الله ـ میگوید: «لفظ استواء در زبان عرب که خداوند متعال ما را با زبان آنها مورد خطاب قرار داده و کلامش را نازل نموده است دو نوع میباشد: ۱- مطلق (بیقید) ۲- مقید (همراه با قید) مطلق چیزی است که معنایش به حرفی وابسته نیست؛ مانند این سخن خداوند متعال: ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَٱسۡتَوَىٰٓ﴾ [القصص: …
بیشتر بخوانید »Monthly Archives: ژوئن 2016
تفویض یا اثبات بدون تشبیه در زمینه اسماء و صفات خداوند
این دیدگاه بر نفی مسلک تعطیل و تشبیه استوار بوده و راه سومی را ارائه میدهد که با فضای کلی آیات و روایات سازگاری بیشتری دارد. پیروان این نظریه میکوشند تحلیلی از معنای صفات الهی ارائه دهند که از یک سو تنزّه و تعالی خداوند را از نقایص و محدودیتهای مخلوقات پاس دارد، و از سوی دیگر، بر شناختپذیری اوصاف …
بیشتر بخوانید »تعطیل در زمینه اسماء و صفات خداوند
بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها کار ممکن آن است که اجمالاً به ثبوت صفات مذکور در قرآن و روایات برای خداوند اعتراف کرده و به آن ایمان بیاوریم، در حالی که از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم. برخی از طرفداران این نظریه، حتی همه یا بعضی از صفات الهی را …
بیشتر بخوانید »توقیف در زمینه اسماء و صفات خداوند
برخی هم بر این اعتقاد بودند که برای نامگذاری باری تعالی نباید از اسماء و وصفهای منصوص در کتاب، سنت و اجماع تجاوز کرد و این را توقیفی بودن اسمای الهی مینامیدند؛ البته برخی متکلمان شیعه صرفاً احادیث دوازده امامشان را منبع موثق میدانستند. در مقابل معتزلۀ بصره، ابوبکر باقلانی و گروهی از متکلمان امامیه قائل به توقیف اسمای الٰهی …
بیشتر بخوانید »تحریف در زمینه اسماء و صفات خداوند
بر اساس این رویکرد، برای فهم اسماء و صفات الهی باید الفاظی را که در قرآن کریم یا حدیث نبوی آمده است، تغییر داد، که این تغییر میتواند ظاهری یا معنایی باشد. در تغییر ظاهری، که نمونههای فراوانی از آن وجود دارد خود لفظ را تغییر میدهند؛ مانند آنکه فعل «اِستوی» را به صورت «اِستولی» درمیآورند تا معنای چیره شدن …
بیشتر بخوانید »گذری بر مسئلهی جبر و اختیار(۴)
بر این اساس خداوند کار تمام این عالم را بر اساس نظام «اسباب و مسببات» قرار داده است که غالب اسباب بیاختیاراند و وقتی شرایط تأثیر گذاردن در آنها فراهم شد تأثیر گذاردن در آنها قرار داده میشود و آن را انجام میدهند مانند اینکه آتش میسوزاند و آب تشنگی را برطرف میکند و غذا سیر میکند و لباس گرم …
بیشتر بخوانید »گذری بر مسئلهی جبر و اختیار(۳)
پس عمل خارجی در قیامت ملاک محاکمه نیست. آن تصمیم تو ملاک محاکمه خواهد بود. و تو هم تصمیم خود را زمانی که در میان دو احتمال قرار داشتی گرفتی و من به این خاطر تو را محاکمه میکنم. هرچند پس از اینکه آن فعل انجام پذیرفت معلوم میشود که تو با آن تصمیمی که گرفته بودی وسیله و سببی …
بیشتر بخوانید »گذری بر مسئلهی جبر و اختیار(۲)
جواب را با یک مثال ساده بیان میکنیم که به روشن کردن بحث کمک کند. مثلاً در قیامت خداوند شخصی را محاکمه میکند که با اسلحهاش کس دیگری را به ناحق کشته است. میفرماید که «چرا او را کشتهای؟» و سپس او را به گناه قتل عمد محکوم کرده و به جهنم میاندازد. او هم -خطاب به خداوند- میگوید که …
بیشتر بخوانید »گذری بر مسئلهی جبر و اختیار(۱)
سوال دیگری که باید بدان پاسخ گفت این است که گفته میشود «خداوند را فاعل مطلق و همچنین أرحمُ الرَّاحمین میدانید. پس اگر ظالم نیست پس چرا این همه بیدادگری و ظلم در جامعه بشریت را قبول مینماید؟!» پاسخ این سوال هم از این موضوع فهمیده میشود که گفتیم خداوند وقتی کاری را انجام میدهد آن را از طریق اسباب …
بیشتر بخوانید »علت خلق عالم و انسان
هرچیزی که انسان بدان مکلف است باید نسبت به آن آگاهی داشته باشد و هرچیزی که به آن مکلف نبود به او ربطی ندارد. من اگر مکلف به گزاردن نماز هستم باید بدانم که ابتدا و انتها (و طرز نماز گزاردن) چگونه است و قرار است که چه اثری در من ایجاد کند. یعنی حکمتی که متعلق به من است. …
بیشتر بخوانید »پاسخ یک سوال دربارهی آیه: ۷۱ سورهی مبارکه نحل(۲)
صورت دوم اینکه نعمت خدا را «جحد» کنند یعنی اینکه چون کارشان (یعنی همان تناقض کذا) از آن طرف درست نمیشود،[۱] بیایند و نعمتهای خداوند را انکار کنند تا این را مساوی با آن قرار دهند. بدین مفهوم که خداوند کاری انجام نداده است و چون این همه (مخلوقات) که کاری انجام ندادهاند پس در این صورت با یکدیگر مساوی …
بیشتر بخوانید »پاسخ یک سوال دربارهی آیه: ۷۱ سورهی مبارکه نحل(۱)
(در اینجا سوال مطرح میشود که) آیه: ۷۱ سورهی نحل که خداوند برخی را بر برخی دیگر از نظر روزی برتری داده است چگونه با اسباب و مسببات قابل توجیه است؟ و آیا این آیه نشانگر نوعی ارزشگذاری و تبعیض نیست؟ این آیه هم در سورهی نحل وجود دارد و هم در سورهی روم. و این مسئلهای دیگر است و …
بیشتر بخوانید »اسباب و مسبّبات در باب زندهشدن مردگان(۷)
یعنی هم شخص و هم اسباب جزء برنامهی خداوند هستند. پس این برنامهی اوست که اگر کسی اسبابی را به کار گرفت به ثروت دست یابد و هرکس اسبابی به کار نگرفت به ثروت دست نیابد. دیگر این به فجور و تقوا و… ربطی ندارد. در گذشته نیز این اشتباه صورت گرفته است. شخصی به نام «ابن راوندی»[۱] که ظاهرا …
بیشتر بخوانید »اسباب و مسبّبات در باب زندهشدن مردگان(۶)
پس این تصور غلط به عقیدهی بسیاری از مسلمانان نا آگاه لطمه میزند و آن هم اینکه برای خود چنین قرار میدهند که خداوند بدون اسباب کار میکند و اگر چیزی به اسباب ربط داده شد چنین تصور میکنند که خداوند در آن دخالتی ندارد. فرض کنیم که از بارش باران سخن میگویند و همانگونه که قرآن نیز میفرماید نور …
بیشتر بخوانید »اسباب و مسبّبات در باب زندهشدن مردگان(۵)
یک مثال بسیار ساده: مثلاً نورِ آفتاب به صورت مساوی به تمام چیزهایی که روی سطح زمین وجود دارند تابیده میشود. اما میبینیم که میزان گرفتن و بازپس دادن نور خورشید در اشیاء با هم فرق میکند. چیزی مثلاً مانند درب سیاه یک خانه را اگر در برابر نور خورشید قرار دهیم هیچگونه انعکاسی ندارد. اما وقتی آینهای را در …
بیشتر بخوانید »اسباب و مسبّبات در باب زندهشدن مردگان(۴)
پس اولاً آن چیزهایی که در خلق آن کرم نقش دارند تنها آن مواد و عناصر نیستند چون که پیشتر نیز این عناصر وجود داشتند اما آن کرم وجود نداشت. بلکه فقط در آنجا تغییری در ترکیب حاصل میشود و این بار دیگر از خارج (از محسوسات) حیات بدان تعلق میگیرد. علاوه بر این، روح در قرآن به عنوان آن …
بیشتر بخوانید »اسباب و مسبّبات در باب زندهشدن مردگان(۳)
پس ما نمیتوانیم برای خود برنامهای درست کرده و آن را برای خدا نیز حاکم گردانیم و بگوئیم که «میبایست اینگونه باشد تا دخالت وی در آن باشد و اگر اینگونه نبود دخالتی در آن ندارد.» نخیر! این چنین نیست. همانگونه که پروین اعتصامی میگوید: قطرهای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود (خلاصه آنکه شخصی که چنین …
بیشتر بخوانید »اسباب و مسبّبات در باب زندهشدن مردگان(۲)
پس زمانی که (چیزی) به وجود آمد معلوم است که خدا در آن اراده داشته است. پس این گفته که «خدا نمیخواسته اما چنین و چنان شد» در اثر این است که صورتی خاص از کار خدا را در ذهن خود قرار داده است. پس امکان دارد ذرات و عناصری طبق خصوصیاتی که خداوند به آنها عطا فرموده است، قوانینی …
بیشتر بخوانید »اسباب و مسبّبات در باب زندهشدن مردگان(۱)
خداوند برنامه را چنین قرار داده است که در حال حاضر مردهای زنده نشود وقتی که عمر این عالم به پایان رسید، در عالم دیگر ما را زنده خواهد کرد. اکنون هم همهی موجودات را (به طرق غیر مستقیم) زنده میکند. برای مثال پسماندههای حیوانی را روی زمینها میریزند و مواد غذایی آن را گیاهانی مثل گندم و جو و… …
بیشتر بخوانید »اثبات وجود آخرت از طریق دلیل وحی(۵)
قرآن از این هم نزدیکتر میشود و میفرماید که شما به شخصیت و نفس خود نظری بیفکنید که فجور و تقوا به شما الهام شده است. زمانی که این انسان که عبارت است از آن شخصیت و روح، با آن خصوصیات که به خود گرفته است که دو نوع خصوصیت یعنی فجور و تقوا، راه حق و راه باطل، راه …
بیشتر بخوانید »اثبات وجود آخرت از طریق دلیل وحی(۴)
مگر از آفرینش نخستین شما درمانده و عاجز بودیم؟ خوب این شمائید که آفریدهایم پس میتوانیم (پس از مرگتان) دوباره شما را زنده گردانیم. و اصولا اگر انسان تفکر کند و به یاد آورد، (خواهد دید) که هر روز و هر لحظه قیامت است. به راستی هر لحظه چند سلول زنده در بدنش میمیرند؟ و چه قدر مواد غذایی به …
بیشتر بخوانید »اثبات وجود آخرت از طریق دلیل وحی(۳)
این برای دلیل اول است که خصوصیات آسمان و زمین ملاحضه شود و انسان به وسیلهی آن درک کند که خدا میتواند آن کارها را نیز انجام دهد. برای مورد دوم میفرماید: ﴿وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَکٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِیدِ ٩ وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِیدٞ ١٠ رِّزۡقٗا لِّلۡعِبَادِۖ وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَهٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُ ١١﴾ [ق: ۹-۱۱]. …
بیشتر بخوانید »اثبات وجود آخرت از طریق دلیل وحی(۲)
این برای دلیل اول است که خصوصیات آسمان و زمین ملاحضه شود و انسان به وسیلهی آن درک کند که خدا میتواند آن کارها را نیز انجام دهد. برای مورد دوم میفرماید: ﴿وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَکٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِیدِ ٩ وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِیدٞ ١٠ رِّزۡقٗا لِّلۡعِبَادِۖ وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَهٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُ ١١﴾ [ق: ۹-۱۱]. …
بیشتر بخوانید »اثبات وجود آخرت از طریق دلیل وحی(۱)
اکنون که به اینجا رسیدیم و اثبات شد که این قرآن (از جانب چه کسی و) دارای چه خصوصیاتی است، پاسخ سوالاتی که میگویند «دلیل منطقی برای اثبات وجود آخرت چیست؟» را با کمک و راهنمائی قرآن میگیریم. قرآن در دو زمینه برای آخرت استدلال میآورد. یکی در زمینهی بیان امکان آن[۱] و دیگری در اینکه واجب است. اولی در …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۸)
حتی خود لفظها نیز نمایان میکند که در این نمونه پس از اتمام حجت، خطر در حال نزدیک شدن است و شخص با عجله میدود تا به دیگران خبر دهد. حتی کلمهی «الآزِفَهُ» یعنی خطری که زمان زیادی (برای رهایی از آن) باقی نمانده است و وقت تنگ است و نزدیک است که دیگر گرفتار شوند. زمانی که اینها را …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۷)
معلوم است که پس از آن (برهه از زمان) دیگر کمالی باقی نمانده است که لغت عربی بدان نائل شود. اما اینکه دیگر سیر نزولی پیدا کند، تقصیری است که مسلمانان داشتهاند و علما به دلیل آنکه بیشتر مشغول علومی چون فلسفه و کلام و… شدند میبایست در آن حد، (لغت عربی) را فرا میگرفتند البته میدانیم که از آن …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۶)
هم چنین در زمینهی فن و هنر نیز (باید توجه داشت که) در آن عصری که قرآن نازل شد، قویترین فنی که آن مردمان داشتند «فصاحت و بلاغت»[۱] بود. در آن زمان عرب به اوج فصاحت و بلاغت رسیده بود و زمانی که قرآن نازل شد، بازار آن نیز تعطیل گشت، (چون) شاعران از شرم قرآن، دیگر شعر نمیگفتند و …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۵)
پس انسان در این زمینه هیچ چیزی ندارد. نیرویی ندارد تا حکمی صادر کرده و «باید و نبایدی» کسب کند و – به تعبیر دیگر – نمیتواند با این معلوماتی (که در اختیار دارد) به این موجوداتی که در برابر دیدگانش وجود دارند استدلال کند. چونکه استدلال کردن میبایست بر اساس علیّت باشد یعنی چیزی برای دیگری، علت است و …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۴)
عجیبتر آنکه اگر این انسان با آن خصوصیات، میگفت که این کتاب متعلق به خودم است مردم متعجب میشدند. اما چون او راستگو بود و گفت که این کتاب متعلق به خودم نیست و من در این زمینه چیزی به حساب نمیآیم، مشرکان مکه سخنان او را باور نمیکنند. در بخش علوم تجربی با پارهای احتیاط[۱] میبینیم که قرآن به …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۳)
۲- حس دوم، حس خیرخواهی است که نتیجهی این نیز در طول تاریخ بشر این بوده است که مکاتب اخلاقی مجموعهای از «احکام» و «بایدها و نبایدها» را به وجود آورند که برای مثال میبینیم که یک سوم فلسفهی فلاسفه مربوط به ارزشهای اخلاقی یعنی بایدها و نبایدها بوده است که چه چیزی خوب است و باید انجام شود و …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۲)
اگر معجزهی هر پیامبری از آن موارد نمیبود که در آن زمان، بالاترین نیرو و توان در آن به کار رفته باشد مردم از اینگونه سخنها به زبان میآوردند. پس (معجزه) از آن مواردی که مردم هر عصری نهایت نیرو و توان خویش را در آن به کار برده باشند انتخاب میشد. در مقابل معجزهی موسی تمام نیروی بشر به …
بیشتر بخوانید »دلیل وحی (پربرکتترین دلیل) بر وجود خدا(۱)
یکی دیگر از (براهین اثبات وجود خدا) دلیل وحی است که به صورت بسیار مختصر بدان اشاره میکنیم چون جای بحث در آن نیست و آن هم این است که زمانی که انسان در قرآن به صورت دقیق بررسی میکند نهایتا به آن میرسد که این قرآن نمیتواند از مبدأیی که مخلوق است ایجاد شده باشد. برای راهنمایی در بررسی …
بیشتر بخوانید »تدبر در قرآن
﴿ فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِک…﴾ [یونس/۹۴]. «پس اگر در آنچه بر تو نازل کرده ایم در تردید هستی ، از کسانی که کتاب (آسمانی) پیش از تو را میخوانند؛ بپرس» در این آیه هشداری است برای کسی که شبههای درباره دین، ذهن او را مشوش کرده است که هر چه سریعتر …
بیشتر بخوانید »سلسله ی مطالب متعلق به ماه مبارک رمضان (۴۱)
دهه ی آخر رمضان تلاش و کوشش رسول الله ﷺ در دهه ی آخر رمضان: ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها اعمال رسول الله ﷺ را در دهه ی آخر رمضان اینگونه توصیف می کند: « تلاش و کوششی را که (برای عبادت) در این ده روز می کرد در روزهای دیگر انجام نمی داد». روایت مسلم
بیشتر بخوانید »با گفتن اَستغفِرُ الله دو چیز از الله میخواهیم
وقتی میگویی «اَستغفِرُ الله» یعنی از الله دو چیز خواستهای: پوشش گناهان بخشش آن، به طوری که الله تو را برای گناهت مجازات نکند. علامه ابن عثیمین رحمه الله (الفتاوی: ۱۶/ ۸۷).
بیشتر بخوانید »دهه ی سوم ماه مبارک رمضان
دو دهه از ماه مبارک رمضان گذشت و حال کم کم وارد دهه ی سوم ماه مبارک رمضان می شویم. دهه ای که در آن شبی قرار گرفته که از هزار ماه بهتر است و شبی که در آن قرآن بر رسول الله صلی الله علیه و سلم نازل شد و آن “شب قدر” است. در دهه ی سوم عبادت …
بیشتر بخوانید »آیا در عالم بینظمی وجود دارد؟
در اینجا شاید برخی از این عالم وجود بینظمی را متصور باشند و این مسئله را مطرح کنند که اگر خداوند وجود داشته باشد میبایست یک نظمی در عالم وجود داشته باشد در حالی که میبینیم در جائی باران میبارد و در جائی دیگر قحطی است! در جائی آتشفشان است و در جائی دیگر سیل! و الخ. مطرحکنندگان اینگونه سوالها …
بیشتر بخوانید »برهانِ نظم بر وجود خدا(۵)
میبینیم با وجود اینها نیز، وسائل محافظت از خود به او داده شده است. (برای مثال) چشمهایش بر خلاف چشمهای الاغ و قاطر و… دارای دو پرده است. یکی از آنها را که بر روی چشمانش میکشد باز هم توانایی دیدن را دارد که تو گویی عینک دارد و گرد و خاک بدان وارد نمیشود، توانایی دیدن را دارد و …
بیشتر بخوانید »برهانِ نظم بر وجود خدا(۴)
پس (این گفته که) «به طور تصادفی برخی خاک و خاشاک جمع شده و این عالم با تمام این موجودات و با این همه خصوصیات و پیچیدگیها از آن به وجود آمد»[۱]، دیگر نمایان است که دارای چه وضعی است. پس در اینجا چارهای نیست غیر از آنکه گفته شود: «صاحب علم و اراده و قدرتی وجود دارد که برنامه …
بیشتر بخوانید »برهانِ نظم بر وجود خدا(۳)
اول در اینجا میبینیم که به اندازهای معین، به او از ماده داده شده است نه سنگینتر از آنکه به داخل آب سقوط کند و نه کمتر از آنکه چون کاهی بر سر آب قرار گیرد. چون میبایست مستقر شده تا بتواند در آنجا بر روی آب حرکت کند. اما کیفیت و حتی شکل ظاهری آن نیز هم چون مرغ …
بیشتر بخوانید »برهانِ نظم بر وجود خدا(۲)
یعنی این شلوار در عین اینکه وظیفهی خود – که پوشاندن است – را انجام میدهد باید حرکتش برای تحققِ هدف خود با حرکات چیزهایی که با آنها در ارتباط است، هماهنگ باشد. اولین آنها که قوّه و استعدادش است و در قرآن «تقدیر[۱]» برایش به کار برده میشود و دومین آنها «هدایت» است. (یعنی) حرکت آن را با حرکت …
بیشتر بخوانید »برهانِ نظم بر وجود خدا(۱)
برای تقریر دلیل و برهان نظم باید معنای «نظم» توضیح داده شود. نظم آن است که «مخلوقی با کمیت و کیفیتی معین و با نیرو و استعدادی معین در جهتی مخصوص و ویژه برای هدفی مشخص حرکت کند.» این تعریف نظم است. نظم در بعضی از کتب نیز تعریف شده است اما مقداری نامنظم و نامفهوم است. آن تعریفی که …
بیشتر بخوانید »اگر خدا خالق است پس چرا آشکار نمیشود؟
قبل از اینکه حتی بگوییم که «چرا آشکار میشود و چرا آشکار نمیشود؟!»، ما با اصولی عقلی – که راه گریز و گزیری از آن نیست – به این رسیدیم که خدایی وجود دارد. خدایی که باید باشد و همیشه بوده است و این خدا خالق این چیزهایی است که حادثاند و لازم نیست همیشه وجود داشته باشند و او …
بیشتر بخوانید »ادعای تصادفیبودن خلق عالم
این را هم اضافه میکنیم که کسی بگوید به صورت تصادفی (این تغیُّرات) انجام شده است. این هم از همان سخنانی است که میبایست تحلیل شود. میگوییم (در جمله) «با تصادف به وجود آمده است» همه چیز روشن است اما تصادف یعنی چه؟ این را تحلیل کنیم تا ببینیم به چه معناست. تصادف یعنی ناگهان خود به خود ضربهای آمد …
بیشتر بخوانید »دلیل حدوث بر وجود خدا(۳)
پس اگر کسی بگوید «که (وجود و ساخت شهر کرمانشاه) مبدأیی نداشته است»، تا تو بخواهی فکر کنی که «همین آسمان و زمینی که شهر کرمانشاه نیز جزئی از آن است همیشه بوده است و نمیتوانی مبدأیی برایش تصور کنی که از اولین خانه شروع شده باشد اما تا کنون به اینجا رسیده است»، دیگر این قابل تصور نیست و …
بیشتر بخوانید »