پس (این گفته که) «به طور تصادفی برخی خاک و خاشاک جمع شده و این عالم با تمام این موجودات و با این همه خصوصیات و پیچیدگیها از آن به وجود آمد»[۱]، دیگر نمایان است که دارای چه وضعی است.
پس در اینجا چارهای نیست غیر از آنکه گفته شود: «صاحب علم و اراده و قدرتی وجود دارد که برنامه و نقشهای طرحریزی کرده و طبق این برنامه و نقشه، مقداری از مواد را به اندازهی معین جدا نموده و آن را به این کیفیت و استعداد خاص تبدیل کرده است و آن را در این زمین به حرکت در آورده تا وظیفهای ویژه و مخصوص را انجام دهد و با حرکت سایر موجودات هماهنگ شود.
یا برای نمونه به نظارهی چیز دیگری بپردازیم. زمانی که خداوند انسان را به وجود آورد، برایش وسیلهی حمل و نقل نیز به وجود آورد. آنهایی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، الاغ و قاطر و اسب و… برایشان موجود است. اما برای آنان که در دشت زندگی میکنند، اگر فقط الاغ یا قاطر را خلق میکرد که بسیار مشکل بوده و مصیبت بود. چون که برخی اوقات شخصی در صحرایی چون صحرای لیبی یا عربستان یا آن صحراهای آفریقا حرکت میکند و هفت روز و ده روز راه میرود و به جایی میرود که نه گیاهی در آن وجود دارد و نه آب و نه هیچ چیز دیگر. و او نیز قرار است وسائل و باری که در اختیار دارد را به جایی دیگر منتقل نماید. خوب در اینجا نمایان است که این کار با الاغ و قاطر انجام شدنی نیست. میبایست موجود دیگری خلق شود که بتواند از این راه برود. میبینیم که در اینجا شتر وجود دارد. اکنون ببینیم که در این شتر چه چیزی وجود دارد که برای این راه مناسب است.
انسان از هر نظر به شتر مینگردد باز هم شگفت آور است. میبینیم که شتر چهار پای دراز دارد که این چهار پای دراز برای این است که وقتی در بیابان که پر از خاک و گرد و غبار است حرکت میکند، اگر پاهایش کوتاه میبود، خاک و گرو و غبار چشمهایش را کور میکرد. که وقتی چنین شد میبایست بلند باشد تا خاک و گرد و غبار از میان پاهایش عبور کرده و به چشمهایش نرسد. اضافه بر آن، گردنش نیز صورت و چشمهایش را (در جایی) مرتفع قرار میدهد. تماشا میکنیم که سُمهایش نیز چون سمهای الاغ نیست که چنان محکم باشد که در خاک فرو رود. چون بیابان، شنزار بوده و اگر سُمهایش محکم میبود در آن فرو میرفت. اما وقتی پاهایش را به زمین میگذارد، پهن شده و هرگز در خاک فرو نمیرود.
پس از آن مشکلی دیگر در اینجا پیدا میشود و آن هم این است که چون پاهایش دراز است، دیگر بار بر پشتش گذاشته نمیشود. برای این کار میبایست بنشیند و هنگامی که نشست و بار بر روی آن قرار گیرد، مشکل است که با این بار سنگین از جای خود برخیزد. (برای حل این مشکل) میبینیم که گردنی دراز به وی داده شده است تا از آن کمک گرفته و هم چون یک اهرم آن را وسیلهای قرار دهد برای بلند شدن قسمت عقبش.
[۱]– یعنی خود این خاک و خاشاک دارای شعور بوده و از قبل برنامهریزی کرده و (میگوید) که مشغول به وجود آوردن چنین چیزی از خود هستم. این استدلال نمایان است که دیگر دارای چه وضعیتی است.