برای تقریر دلیل و برهان نظم باید معنای «نظم» توضیح داده شود. نظم آن است که «مخلوقی با کمیت و کیفیتی معین و با نیرو و استعدادی معین در جهتی مخصوص و ویژه برای هدفی مشخص حرکت کند.» این تعریف نظم است. نظم در بعضی از کتب نیز تعریف شده است اما مقداری نامنظم و نامفهوم است.
آن تعریفی که قرآن در سورهی الاعلی، بیان میکند که:
﴿ٱلَّذِی خَلَقَ فَسَوَّىٰ ٢ وَٱلَّذِی قَدَّرَ فَهَدَىٰ ٣﴾ [الأعلی: ۲-۳] «همان خداوندی که (چیزها را) آفرید و سپس (آنها را هماهنگ کرد و) آراست. خداوندی که اندازهگیری کرد و (هرچیزی را آنگونه که شایسته و بایسته است آفرید، و آنگاه آن را به کاری) رهنمود نمود (که باید بکند)».
هر مخلوقی دارای پیکری با کمیتی معین از ماده و کیفیتی معین از صورت است و استعداد و نیرویی در ذاتش وجود دارد و (قادر به) حرکت کردن مخصوص به طرف نقطه و هدفی معین است. برای توضیح آن نیز گوییم مثلاً خیاطی میخواهد عمل پوشاندن ناف به پایین انسان را تحقق بخشد و به آن هدف نایل آید. میرود و پارچهای را مهیا میکند. بار اول پارچه را اندازه گیری میکند تا یک شلوار بدوزد. پس از آن با آن اندازهگیری که انجام داده است، پارچه را میبُرد. زمانی که آن را بُرید و قسمت قسمت کرد، آن قسمتها را به هم وصل کرده و به صورتی جدید در میآورد که برای روشن شدنش از تعبیرهایش در قرآن (استفاده میکنیم) که «خلق» برای اندازهگیری که بُریدن پس از آن میآید، «برء» برای بریدن پس از همان اندازه گیری معین و «تصویر» هم این است که صورت و کیفیت جدید شلوار بدان داده شود. که پس از اینها، برایش «تسویه» به کار میرود، یعنی (شلوار را) با آن طرح ذهنی که از شلوار داشت، برابر یا مساوی و تنظیم میکند.
چیز دیگری نیز برایش مطرح است و آن هم این است که هر مادهای را نمیتواند تبدیل به شلوار کند. مثلاً کاغذ یا نایلون یا… را که نمیتوان به شلوار تبدیل کرد. میبایست مادهای باشد که خصوصیت و استعداد ویژهای داشته باشد که بتوان آن کاری که با شلوار انجام میشود با آن انجام داد.
از طرفی آن خیاط مالک آن قوّه نیست که بعضی عناصر را جمعآوری کرده و آن قوّه را بدانها ببخشاید. اما میتواند کاری دیگر انجام دهد و آن هم اینکه برود و مادهای را انتخاب کند که دارای آن استعداد و قوّه باشد. یعنی (مثلاً) یک پارچه انتخاب کند. یعنی علاوه بر «اندازهگیری» و «بُریدن» و «به صورت جدید در آوردن» و «برابر(و تنظیم) کردن آن با طرح» چیز دیگری در این شلوار وجود دارد که میبایست دارای نیرو و استعدادی خاص باشد.
وقتی اینها با هم جمع شدند این شلوار با کمیت، کیفیت، استعداد و قوّهای معین به سوی آن هدف معین که عبارت است از تحقق بخشیدن به پوشاندن، حرکت میکند و این را هم در نظر میگیرد که زمانی که این شلوار برای پوشاندن دوخته میشود با چیزهایی که با آن در ارتباط است سازگار باشد. مثلاً با «پا» سازگار باشد و میبایست که این شلوار دارای دو پاچه باشد که در عین آنکه وظیفهی پوشاندن را انجام میدهد با بدن وی هم ناسازگار نباشد و یا مثلاً برای کسانی که در محلی با گرد و خاک بسیار کار میکنند، پارچهی شلوار به گونهای نباشد که گرد و خاک به خود جذب کند و یا غیر اینها در مسائل دیگر.