یعنی این شلوار در عین اینکه وظیفهی خود – که پوشاندن است – را انجام میدهد باید حرکتش برای تحققِ هدف خود با حرکات چیزهایی که با آنها در ارتباط است، هماهنگ باشد. اولین آنها که قوّه و استعدادش است و در قرآن «تقدیر[۱]» برایش به کار برده میشود و دومین آنها «هدایت» است. (یعنی) حرکت آن را با حرکت آن چیزها هدایت و هماهنگ میکند.
قرآن در مورد این عالم میفرماید که: «خَلَقَ»، آن را خلق کرد؛ یعنی به مقدار کافی ماده را اندازهگیری کرده و آن را برای هر موجودی جدا کرده است. «فَسَوَّی»، با بخشیدن صورت به هر قسمتی از آن مواد – پس از اینکه آسمان و زمین و درخت و… را خلق کرد – اینها را با آن طرحی که در علم خویش داشت تنظیم کرد.
سپس «قَدَّرَ»؛ به هر کدام از آنها با قدر و اندازهای معین، نیرو و استعدادی خاصه بخشید. پس از آن «فَهَدَی»، این بار هر کدام از آنها را در مسیر معین خویش و هماهنگ با حرکات سایر موجودات برای رسیدن به هدف و سرانجام معین خودشان هدایت کرد. به این (فرآیند) «نظم» گفته میشود.
در اینجا کار ما این است که مشاهده کنیم تا ببینیم که آیا چیزی بدینگونه در میان مخلوقات و موجودات مشاهده میکنیم؟ اگر مشاهده کردیم، دیگر قطعاً منتهی میشویم به اینکه میبایست ناظمی وجود داشته باشد. خلق بیخالق، برء بی بارئ، تصویر بی مصوّر، تسویه بی مسوّی، تقدیر بی مقدّر و هدایت بیهادی امکان پذیر نیست. وقتی اینها را مشاهده کردیم- اکنون حتی اگر این را در یک موجود هم مشاهده کنیم -کافی است.
برای مثال مرغابی را بنگریم. در مورد مرغابی، اکنون برای ما به طور کامل مشخص نیست که نقش مرغابی (در طبیعت) چیست و به چه دلیلی خلق شده است و مشغول تحقق بخشیدن به چه چیزی است؟ اما بخشی از مطلب را میتوانیم دریابیم و شاید تا اندازهای گفته شود که مرغابی برای این خلق شده است که بخشی از نیازمندیهای انسان تأمین شود. چون که او نیز دارای موادی از گوشت و تخم است که با آن کیفیت و کمیت در هیچ چیز دیگری وجود ندارد و انسان برای رشد کافی و برای اینکه امکانات کافی در اختیار داشته باشد، باید آن را هم داشته باشد. بخشی از این نظر (یعنی علت وجود مرغابی) این است و بخش دیگر اینکه اصلاً وجود خود مرغابی به عنوان جزئی از این عالم، دارای نقشی است که اگر وجود نداشته باشد آن توازنی که لازم است از بین خواهد رفت. اینها امور دقیقیاند که کسانی که به وجود خداوند ایمان دارند میتوانند در میان اینها جستجو کرده و لذتهای معنوی بسیاری از آن کسب کنند. به هر حال وظیفهی این مرغابی این است که در آب برای آن کار زندگی کند.
[۱]– یعنی بخشیدن قدر و اندازهای معین از استعداد و قوه.