دلیل وحی (پربرکت‌ترین دلیل) بر وجود خدا(۱)

یکی دیگر از (براهین اثبات وجود خدا) دلیل وحی است که به صورت بسیار مختصر بدان اشاره می‌کنیم چون جای بحث در آن نیست و آن هم این است که زمانی که انسان در قرآن به صورت دقیق بررسی می‌کند نهایتا به آن می‌رسد که این قرآن نمی‌تواند از مبدأیی که مخلوق است ایجاد شده باشد.

برای راهنمایی در بررسی کردن در این زمینه، به این اشاره کنیم که انسان وقتی از انجام چیزی عاجز و درمانده شد – یا به تعبیری دیگر – زمانی که در چیزی، اثر و نقشی نداشت به خاطر یکی از این دو دلیل است: یا طاقت و حوصله ندارد که در آن زمینه کار کند[۱] تا اثری داشته باشد و یا به آن درجه از عجز و ناتوانی رسیده است که نمی‌تواند آن کار را انجام دهد. غیر از این دو دلیل نیست.

اما اگر زمانی شخصیت فردی را به خاطر اینکه در زمینه‌ای تا کنون فعالیتی نداشته است، جریحه‌دار کردیم و به او گفتیم که «تو نمی‌توانی» و آن چیز مطرح است و در آن زمینه هم به او علم و دانش بدهیم و هم وی را به عجز و ناتوانی نسبت دهیم، در این زمان اگر طبیعت و خوی و خصلت یک یا دو انسان این را قبول کند، کل بشر به این صورت نیست که قبول کنند که شخصیتشان لکه‌دار و جریحه‌دار شده و به عجز و ناتوانی متصف شوند و برای همین این موضوع را قبول کنند و بنابراین آن چیزی که در تواناییشان وجود دارد برای اثرگذاری در آن زمینه را به کار نیندازند. زمانی که پس از آن همه طعن و سرزنش هم چنان آن کار را انجام ندادند پس معلوم است که نمی‌توانند آن را انجام دهند.

قبل از آنکه به اصل مطلب بپردازیم، (ذکر این نکته لازم است که) در زمان هر پیامبری (علیهم الصلوات والسلام) معجزه با آنچه که به طور کلی در آن زمان، تمام نیرو و توان در آن به کار رفته متناسب بوده است یعنی در آن زمان دارای متخصص بوده است. مثلاً در زمان موسی علیه السلام سِحر بود که نهایت قدرت بشر در آن به کار رفته بود. می‌بینیم که معجزه‌ی موسی علیه السلام چیزی شبیه به سحر است که سحر نیست، عصایش را به زمین انداخته و تبدیل به مار می‌شود. چرا معجزه از این موارد انتخاب می‌شود؟ چون اگر معجزه از چیزی دیگر انتخاب می‌شد، می‌گفتند که ما در آن زمینه تخصص نداریم و کار نکرده‌ایم و تو آمده‌ای و آن را به عنوان معجزه معرفی می‌کنی. ما نیز اگر (در آن زمینه) کار می‌کردیم، می‌توانستیم به آن درجه‌ی تو نائل آییم. فرض می‌کنیم فردی که کشتی‌گیر است نزد کسی می‌رود که هیچگونه تمرینی انجام نداده است و (قابلیت‌های) خودش را به نمایش می‌گذارد. و همین طور فرد نجار به کشتی‌گیر می‌گوید بیا و در زمینه‌ی نجاری با من بحث کن تا ببینم که چه توانایی‌هایی در آن داری. نجار می‌داند که کشتی‌گیر در آن زمینه هیچ تخصصی ندارد.

 

 

[۱]– البته این صورت امکان دارد که بدان دلیل باشد که به آن موضوع علم ندارد.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …