۲- حس دوم، حس خیرخواهی است که نتیجهی این نیز در طول تاریخ بشر این بوده است که مکاتب اخلاقی مجموعهای از «احکام» و «بایدها و نبایدها» را به وجود آورند که برای مثال میبینیم که یک سوم فلسفهی فلاسفه مربوط به ارزشهای اخلاقی یعنی بایدها و نبایدها بوده است که چه چیزی خوب است و باید انجام شود و چه چیزی خوب نیست و نباید انجام شود.
۳- حس سوم، حس جمالخواهی و زیباییدوستی است که در طول تاریخ به «هنر» با تمامی صُوَرش متنهی شده است و به همین خاطر است که هیچ دورهای از ادوار تاریخ وجود ندارد که انسان بدون هنر باشد.
پس چون این منشأها در انسان حس و خصوصیت هستند لذا نمیتوان متصور شد که انسان در آن زمینهها توانایی داشته باشد اما از آن دریغ ورزد. یا هرچه قدر در زمینههای هنر، ارزشهای اخلاقی، علوم تجربی و علوم استدلالی و جهانبینی توانایی و استعداد داشته باشد و آنها را به کار نبرد.
اکنون قرآن میفرماید که شمائی که در این زمینهها متخصص هستید و اندیشههایتان را به کار بستهاید – به خصوص فلاسفه و هنرمندان و قانونگذاران و… که تمام توانائی خویش را به کار بستهاید – برای اینکه جهانبینی و بینشی (کامل و جامع) کسب کرده و در زمینهی علوم تجربی شناختی کامل به دست بیاورید و در زمینهی ارزشهای اخلاقی به مکتبی کامل دست یابید و در زمینهی فن و هنر به نهایت برسید، اکنون توجه کنید و ببینید که در این کتاب (یعنی قرآن) چه چیزی وجود دارد. در اینجا حتی به این اکتفا نمیشود که دانشمندان و علمای قدیمی مسلمان گفتهاند که فصاحت و بلاغت و خبر دادن از غیب و… همگی از اعجازهای مهم قرآن هستند.
فعلا در بخش جهانبینی گفته میشود که بیایید و نتیجهی رنج بشر را (در زمینهی جهانبینی) بیاورید و جهانبینی و بینشی که قرآن عرضه میکند را هم بیاورید و با هم مقایسه کنید.
در عربستان آن زمان، فرهنگی به اصطلاح متمدّنانه حاکم نبوده است و میبینیم که از تمام جهان منقطع بوده و در نتیجه از هرگونه فرهنگی به دور بوده است و یک انسانی در چنین شرایطی و با این خصوصیات که از دوازدهسالگی تا بیست و پنج سالگی مشغول چوپانی بوده و از صبح تا شب در دشت و صحرا قرار داشته است[۱] و در طول عمرش فقط دو بار به خارج از مکه مسافرت نموده که آن هم به خاطر بازرگانی بسیار سادهی موجود در مکه بوده است. شخصی با این خصوصیات به یک باره این کتاب را عرضه میکند که در جهانبینی و بینش با آنچه که کل بشر عرضه کرده است قابل مقایسه نیست دیگر لازم نیست گفته شود که این کتاب متعلق به خودش نیست چون بسیار ساده است.
[۱]– که در این شرایطی حتی میبایست سخن گفتن را نیز از خاطر میبرد.