فقه

ارتداد حدی از حدود شرعی است

رده حدّی از حدود شرعی است، اما بعضی از علما گفته اند که حدّی از حدود شرعی نیست هر چند که سزای کشتن در آن موجود است. اما به هر حال جزو آن هفت حدّی است که برای حفظ پنج امر مهم زندگی لازم است اقامه گردد: ۱٫ القصاص: مجازات قصاص برای محافظت از جان انسان‌ها. ۲٫ حدّ زنا و …

بیشتر بخوانید »

حکمت در اجرای حکم ارتداد چیست.

۱٫ برای محافظت نمودن از دین خدا. ۲٫ برای بزرگ نشان دادن الله و دینش و به چشم سبک نگاه نکردن به آن. ۳٫ برگرداندن اهل بدعت و ایمان ضعیفان از وارد شدندشان در ارتداد و استهزاء به دین. ۴٫ برگرداندن اشخاص مرتدی که در ارتداد واقع گشته اند تا با اجرای این حکم از کفر دوباره به سوی اسلام …

بیشتر بخوانید »

تاریخ مرتد شدن عمومی و تعدادی از وقایع در این باره در بین امت اسلامی (۶)

۸- در این عصر مردمانی زیاد بخاطر پشتیبانی و نصرت کافران در نواقض اسلام واقع گشته اند: مانند پشتیبانی و خوشحالی آنان بر جنگ صلیبی های سکولار بر علیه عراق و افغانستان است و به خاطر این عملشان افراد خیلی زیادی که فقط الله تعدادشان را می‌داند مرتد شده اند. این ارتداد آنان بعد از هجوم های صلیبی ها بر …

بیشتر بخوانید »

تاریخ مرتد شدن عمومی و تعدادی از وقایع در این باره در بین امت اسلامی (۵)

۷- ۱رتداد عمومی ‌با به دست گرفتن خاک مسلمین از سوی حکومت های سکولاری و دموکراسی و لیبرالی از جمله شرک حکم و قانون گزاری و بردن داوری ها در حین منازعات و اختلافات (التحاکم) به سوی قانون‌های کفری و غیر الهی و پشتیبانی مردم از این قوانین. شیخ محمد بن ابراهیم می‌فرماید: «البلد الذی یحکم بالقانون لیس دار اسلام …

بیشتر بخوانید »

تاریخ مرتد شدن عمومی و تعدادی از وقایع در این باره در بین امت اسلامی (۴)

۴- در زمان هجوم تاتارها و صلیبی‌ها بر خاک مسلمانان و اشغال آن از سوی آنها، بسیاری از مسلمین به سوی ارتداد گام نهادند. ۵- ابن تیمیه رحمه الله در مورد مسلمینی که با آمدن حکومت های کفری تابع و مطیع آنان می‌گردند و به سوی ارتداد گام می‌گذارند و می‌گذاشتند، می‌فرماید: از مردم کسانی بودند که اگر دشمن چیره …

بیشتر بخوانید »

تاریخ مرتد شدن عمومی و تعدادی از وقایع در این باره در بین امت اسلامی (۳)

ارتداد غالبیت امّت بخاطر بت پرستی که بخاطر حکومت صفویه قبرپرست و رافضی ظهور نمود. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «لاَ تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى تَلْحَقَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِى بِالْمُشْرِکِینَ وَحَتَّى تَعْبُدَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِى الأَوْثَانَ».[۱] ترجمه: «قیامت برپا نمی‌گردد تا اینکه گروه‌های از امت من به مشرکین ملحق شوند و بتها را عبادت کنند». این جریان ارتداد …

بیشتر بخوانید »

تاریخ مرتد شدن عمومی و تعدادی از وقایع در این باره در بین امت اسلامی (۲)

۲- ارتداد مردم در زمانی که روافض و قرامطی ها در دنیا حکم را بدست گرفتند و آن هم با حاکمیتشان بر اکثر سرزمین ها مانند حجاز و یمن و بحرین و مغرب و نجد و فارس و چندین قسمت از خاک عراق و شام که در دست داشتند. این جماعت مرتد رافضی و قرامطی چندین سده بر مسلمین حکم …

بیشتر بخوانید »

تاریخ مرتد شدن عمومی و تعدادی از وقایع در این باره در بین امت اسلامی (۱)

ترسناک ترین ارتداد عمومی ‌و دست جمعی معمولاً زمان‌هائی رخ داده است که مرتدین صاحب قدرت و حکومت شده باشند و به این خاطر مردم را نیز به سوی ارتداد برده باشند، ولی در زمان های دیگری نیز رخ داده است که مهم ترین موارد به شرح ذیل می‌باشد: ۱٫مرتد شدن اعراب بعد از وفات پیغمبر اسلام سیدنا محمد ع …

بیشتر بخوانید »

حکم ایراد گرفتن از مجازات ارتداد و کشتن شخص مرتد.

اگر شبهه ای مستند به قرآن و سنت داشته باشد و به خطا تاویل کرده باشد، در این صورت اگر بعد از اینکه برایش شبهه روشن گشت و اقامه حجت بر او شد بر کفرش باقی ماند، در این صورت کافر می‌شود. اما اگر شخصی منافق زندیق سکولار باشد و قصدش طعن زدن به دین باشد، در این صورت بخاطر …

بیشتر بخوانید »

حکم انکار کردن رده و کافر شدن و سزای مرتد.

یک: کسی که انکار کفر و ارتداد کسی که کافر و مرتد از دین شده است را بکند، کافر می‌گردد و داخل در نواقض اسلام می‌گردد؛ زیرا حقیقتی از اسلام را نقض کرده و توحید را در خود محقق نساخته است که با کفر به طاغوت محقق می‌گردد. ابا بطین رحمه الله می‌فرماید: « فمن قال: إن التلفظ بالشهادتین لا …

بیشتر بخوانید »

اجماع صحابه در مورد کافر شدن مرتدین و کشتنشان

اجماع صحابه در مورد کافر شدن مرتدین و کشتنشان موجود است. همانطور که نمونه‌ی آنان مانعین زکات و پیامبران دروغین ذکر شد و برای تفصیل بیشتر می‌توان به کتاب صحیح البخاری و صحیح مسلم رجوع نمود. علما نیز بر این امر اجماع دارند که کسی که اعمال ارتدادی و نواقض اسلام را انجام دهد کشته می‌شود. اما اختلاف علما بر …

بیشتر بخوانید »

اعمال صحابه در مورد مرتدین و کشتن آنان (۴)

ابوبکر خلال البغدادی (متوفی: ۳۱۱هجری قمری) در کتابش می‌آورد: میمونی به من خبر داد که از ابی عبدالله پرسیده است آیا هرکس مانع از زکات باشد قتال و کشتار بر علیه ش جایز است؟ فرمود: بله. ابوبکر صدیق با آنها به قتال پرداخت. و پرسیده است که آیا اگر کشته شوند بر آنان نماز خوانده می‌شود و میراث از آنان …

بیشتر بخوانید »

اعمال صحابه در مورد مرتدین و کشتن آنان (۳)

و یا جریان خالد بن ولید در برابر مالک بن نویره را ذکر می‌کنیم که واقدی در کتابش آورده است: «ثُمَّ قَدَّمَ خَالِدٌ مَالِکَ بْنَ نُوَیْرَهَ لِیَضْرِبَ عُنُقَهُ، فَقَالَ مَالِکٌ: أَتَقْتُلُنِی وَأَنَا مُسْلِمٌ أُصَلِّی الْقِبْلَهَ، فَقَالَ لَهُ خَالِدٌ: لَوْ کُنْتَ مُسْلِمًا لَمَا مَنَعْتَ الزَّکَاهَ وَلا أَمَرْتَ قَوْمَکَ بِمَنْعِهَا، وَاللَّهِ لَمَا قِلْتَ بِمَا فِی مَنَامِکَ حَتَّى أَقْتُلَکَ ».[۱] ترجمه : «سپس …

بیشتر بخوانید »

اعمال صحابه در مورد مرتدین و کشتن آنان (۲)

امام ابن کثیر رحمه الله می‌آورد که: «لَمَّا قَدِمَ وَفْدُ بُزَاخَهَ – أَسَدٌ وَغَطَفَانُ – عَلَى أَبِی بَکْرٍ یَسْأَلُونَهُ الصُّلح، خیَّرهم أَبُو بَکْرٍ بین حرب مجلیه حِطَّهٍ مُخْزِیَهٍ، فَقَالُوا: یَا خَلِیفَهَ رَسُولِ اللَّهِ أمَّا الْحَرْبُ الْمُجْلِیَهُ فَقَدْ عَرَفْنَاهَا، فَمَا الْحِطَّهُ الْمُخْزِیَهُ؟ قَالَ: تُؤْخَذُ مِنْکُمُ الْحَلْقَهُ وَالْکُرَاعُ وَتُتْرَکُونَ أَقْوَامًا یتَّبعون أَذْنَابَ الْإِبِلِ حَتَّى یُرِیَ اللَّهُ خَلِیفَهَ نبیَّه وَالْمُؤْمِنَیْنِ أَمْرًا یَعْذِرُونَکُمْ بِهِ، …

بیشتر بخوانید »

اعمال صحابه در مورد مرتدین و کشتن آنان (۱)

مانند کشتار آن در برابر جماعتی که ادعای پیامبری داشتند یا جنگ و کشتارشان در برابر مانعین زکات و بنا به این فرمان، رسول الله صلی الله علیه وسلم این کار را می‌کردند که فرموده است: «أمرتُ أن اقاتل الناس» (متفق علیه) یعنی: به من امر شده با مردم بجنگم. صحابه‌ی پیامبر صلی الله علیه وسلم اشاره به این امر …

بیشتر بخوانید »

دلائل از قرآن بر کشتن مرتد با استدلال سلف به آیات کشتن کافرین (۲)

۲٫ وَعَنْ مُعَاذِ بنِ جَبَلٍ رضی الله عَنْه فی رَجُلٍ أَسْلَمَ ثم تَهَوَّدَ: ” لا أَجْلِسُ حَتى یُقْتَلَ قَضَاءُ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ” فَأُمَرَ بِهِ فَقُتِلَ. ترجمه: «از معاذ بن جبل روایت است درباره مردی که مسلمان شده بود و سپس یهودی شده بود (گفت:) تا او کشته نشود؛ نمی‌نشینم، و این حکم خدا و رسول است، لذا دستور دادند او …

بیشتر بخوانید »

دلائل از قرآن بر کشتن مرتد با استدلال سلف به آیات کشتن کافرین (۱)

الله متعال می‌فرماید: ﴿ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ﴾ [بقره: ۱۹۱] « و آنها را هر کجا یافتید، بکشید». الله متعال درباره‌ی منافقین فرموده است: ﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیّاً وَلاَ نَصِیراً﴾ [نساء: ۸۹] «هر جا که آنها را یافتید، بگیرید و بکشید» و می‌فرماید: ﴿تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ﴾ [فتح: ۱۶] « با آنها نبرد کنید، یا اسلام بیاورند» علمای سلف …

بیشتر بخوانید »

دلایل مرتد شدن از قرآن

۱٫ ﴿ وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ ۖ وَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴾ [بقره: ۱۱۷] «و هر کس از شما که از دینش بر گردد و در حال کفر بمیرد، پس آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده است، و آنان اهل آتش (دوزخ) اند، و همیشه …

بیشتر بخوانید »

رده و تکفیر کردن

رده در اصطلاح یعنی عملی کفری زمانی که مسلمان آن را انجام می‌دهد. تکفیر کردن هم عبارت است از حکم دادن بر کسی که در کفر و رده واقع شده است. رده مخصوص به شخص مسلمانی است که از دینش تراجع نموده است، اما کفر شمولیت دارد و در آن، هم کافر اصلی که از ریشه در کفر بوده است …

بیشتر بخوانید »

اسماء رده

در کتب شرعی شخص مرتد به چند اسمی ‌وصف گردیده است: مرتد، کافر، المارق، المحارب، التارک للدین، کفر بعد اسلامه، و کفر بعد ایمانه. یعنی: از دین بازگشته، بی باور، خارج گشته، محارب، ترک کننده دین، کافر شدن بعد اسلامش و کافر شدن بعد ایمانش.

بیشتر بخوانید »

ارتداد در شریعت

کافر شدن بعد از مسلمان بودن یا زمانی که مسلمان در کفر واقع شود. مرتد آن مسلمانی است که در یکی از نواقض اسلام واقع می‌گردد و بعد از مسلمان شدنش کافر می‌گردد؛ چه علم بر ارتدادش داشته باشد و چه نداشته باشد.

بیشتر بخوانید »

ارتداد در لغت

در لغت یعنی بازگشت و تغییر. لغت (ارتد) یعنی: یعنی بازگشته و (رده) یعنی بازگشتن از چیزی و (یرتده) یعنی باز می‌گردد و (مرتد) یعنی بازگشته شده از چیزی و (مرتدان) یعنی جمعی که از چیزی بازگشته‌اند. مرتد برای شخص مذکر است و (مرتده) برای شخص مؤنث. (ارْتَدَّ-ارْتِدَاداً [ردّ] الشی‌ءَ: آن چیز را برگردانید، از او خواست که آن چیز …

بیشتر بخوانید »

مراتب واضح الدلاله

قبلاً ذکر شد که واضح الدلاله چهار نوع است که عبارتند از: ظاهر، نص مفسر و محکم. همه‌ی این انواع واضح الدلاله هستند، لکن از حیث قدرتِ وضوحِ دلالتِ آن‌ها بر مراد خود، باهم متفاوت هستند و از لحاظِ قدرتِ وضوح، به ترتیب عبارتند از: محکم، مفسر، نص و ظاهر. تأثیر این تفاوت در هنگام تعارضِ آن‌ها با همدیگر است …

بیشتر بخوانید »

حکم محکم

عمل به آنچه که محکم به صورتِ قطعی بر آن دلالت دارد، واجب است و احتمال اراده غیر معنای خود و نسخ و ابطال را هم ندارد.

بیشتر بخوانید »

واضح الدلاله (۴- محکم)

محکم در لغت، به معنیِ مُتقَن و استوار است و در اصطلاح شرعی، لفظی است که دلالتش بر معنای خویش بسیار آشکار و قوی و بیشتر از دلالت مفسر بر معنای خود است و قابل تأویل و نسخ هم نیست. پس محکم احتمال تأویل ندارد، زیرا وضوح دلالت آن به حدی رسیده که با وجود آن احتمال هرگونه تأویلی منتفی …

بیشتر بخوانید »

فرق بین تفسیر و تأویل

تفسیری که مفسر با آن غیر قابل تأویل می‌شود، همان تفسیرِ مستفاد از نفسِ صیغه است، چنان که در مثال‌های مذکور از نصوص قرآنی ذکر شد، یا تفسیر مستفاد از بیان تفسیری و قطعیِ وارد شده از جانب خودِ شارع است، چنان که در مثال‌های مربوط به نماز و زکات و حج ذکر کردیم که سنّت نبوی آن‌ها را تفسیر …

بیشتر بخوانید »

حکم مفسر

عمل به مفسر، به همان شکلی که تفصیل داده شده است و به هر آنچه که قطعاً بر آن دلالت دارد، واجب است و در زمان رسالت هم احتمال نسخ دارد اگر از احکام قابل نسخ باشد؛ اما بعد از وفات رسول خدا به دلیل انقطاع وحی، قرآن و سنّت هردو از نوعِ محکمی می‌شوند که احتمالِ نسخ ندارد.

بیشتر بخوانید »

واضح الدلاله (۳- مفسر)

مفسر مأخوذ از فسر به معنای کشف است؛ پس مفسر یعنی چیزی که معنای آن مکشوف است؛ و در اصطلاح، آن است که وضوح آن بیشتر از وضوحِ نص است و خود بر معنایِ تفصیلی خود دلالت می‌کند به نحوی که در آن احتمالی برای تأویل باقی نمی‌ماند، مانند این آیه که می‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ کَآفَّهٗ﴾ [التوبه: ۳۶]، «با همه‌ی …

بیشتر بخوانید »

تأویل بعید

گاهی هم، تأویل بعید است و مستند به یک دلیلِ مقبول نیست که چنین تأویلی جایز نبوده، در نتیجه مقبول واقع نمی‌شود، مانند این که در روایت آمده که فیروز أسلمی در حالی که دو خواهر را در عقد خود داشت اسلام آورد، پس رسول خدا ج به وی فرمود: «هرکدام را که می‌خواهی نگه دار و دیگری را طلاق بده»؛ …

بیشتر بخوانید »

از نمونه‌های تأویلِ صحیح

از نمونه‌های تأویلِ صحیح (مورد قبول) است تخصیصِ عموم بیع مستفاد از قولِ الهی ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ﴾ با سنتی که از بیع‌های معینی چون بیع معدوم نهی کرده است و نیز، نمونه‌ی دیگرِ این نوع از تأویل این است که عمومِ مطلقه‌های مستفاد از این آیه که می‌فرماید: ﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ یَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَهَ قُرُوٓءٖۚ﴾ [البقره: ۲۲۸]، «زنان مطلقه باید به مت …

بیشتر بخوانید »

تأویل

تأویل در لغت، مأخوذ از «آل یَوول» به معنای «بازگشت» است، مانند این قول الهی که می‌فرماید: ﴿وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِ﴾ [آل عمران: ۷]، (که تأویل آن، در این جا) یعنی آنچه که آیه بدان منجر می‌شود و آنچه که معنی آیه به آن بازمی‌گردد. در اصطلاح شرعی، تأویل از حیثِ تأویل‌بودن، حمل کردن لفظ است بر غیرِ مدلول ظاهری آن با …

بیشتر بخوانید »

فرق بین ظاهر و نص

۱٫ دلالت نص بر معنای خود واضح‌تر از دلالت ظاهر بر معنای خودش است. ۲٫ معنای نص همان مقصودِ اصلی از سیاق کلام است، اما معنای ظاهر مقصودِ تَبعی سیاق کلام است نه معنای اصلی آن. ۳٫ احتمال تأویل نص بعیدتر از احتمال تأویل ظاهر است. ۴٫ اگر نص و ظاهر باهم تعارض یابند، نص بر ظاهر ترجیح داده می‌شود.

بیشتر بخوانید »

حکم نص

نص قابل تأویل است و فقط در زمان رسول خدا ج است که نسخ را هم می‌پذیرد و عمل به آن واجب است، مادام که دلیلی دال بر تأویل آن، یعنی دال بر عدول از آن و اراده‌ی چیز دیگری غیر از معنای منصوص، وجود نداشته باشد، اما اگر دلیلی بر تأویلِ آن وجود داشت، به موجب تأویل عمل می‌شود.

بیشتر بخوانید »

واضح الدلاله (۲- نص)

نص، در اصطلاح، آن چیزی است که با نفسِ لفظ و صیغه‌ی خود و بدون توقف بر یک امر خارجی، بر معنا دلالت دارد و این معنا مقصودِ اصلی از سیاقِ کلام است[۱]. بنابراین، نص از جهتِ دلالت بر معنای خود، آشکارتر از ظاهر است و این آشکار بودن نص هم ناشی از این است که کلام برای بیان همان …

بیشتر بخوانید »

حکم ظاهر

۱٫ ۳ظاهر، احتمال تأویل، یعنی منصرف‌ساختن آن از معنای ظاهری و اراده‌ی معنایی دیگر از آن را دارد، مثلاً: اگر عام باشد تخصیص یابد و اگر مطلق باشد مقیّد شود و بر معنای مجازی حمل شود، نه بر معنای حقیقی و دیگر انواع تأویل. ۲٫ عمل به معنای ظاهریِ ظاهر واجب است، مادامی که دلیلی مقتضیِ عدول از معنای ظاهریش، …

بیشتر بخوانید »

واضح الدلاله (۱- ظاهر)

ظاهر در لغت، به معنای واضح است و در اصطلاح، آن چیزی است که مراد از آن بِنفسِه، یعنی بدون توقف بر امری خارجی (خارج از خود آن) آشکار است ولی مرادِ آن، در اصل، مقصود و هدفِ سیاقِ کلام نیست (یعنی معنای ظاهری هدف اصلی متکلم نیست)، مانند این آیه که می‌فرماید: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْ﴾ [البقره: ۲۷۵]، …

بیشتر بخوانید »

واضح الدلاله

واضح الدلاله چهار نوع است: ظاهر، نص، مفسر، محکم. اساسِ این تقسیم‌بندی هم تفاوت این انواع در قوت و ضعفِ وضوح دلالتِ آن‌هاست که ظاهِر در این بین از کمترین وضوح برخوردار است و بعد از آن، نص قرار دارد و سپس، وضوح در مفسر شدت می‌گیرد و سپس، وضوحِ دلالت در محکم به نهایت خود می‌رسد. حال، در ادامه …

بیشتر بخوانید »

حکم کنایه

حکم کنایه این است که موجَب و مقتضای آن فقط با نیت یا دلالت حال است که ثابت می‌شود، مانند این که مرد به زن خود بگوید: «اعتدی» و نیت وی از بیان این قول طلاق باشد، یا این که مرد همین سخن را بعد از آن که زن از وی طلب طلاق کرد به وی بگوید. نیز، از دیگر …

بیشتر بخوانید »

کنایه

در لغت، به این معنی است که چیزی گفته شود و از آن چیزی غیر از معنی خودش اراده شود؛ و در اصطلاح، لفظی است که معنای مورد نظر از آن برحسب استعمال مستقر و مخفی شده و جز با قرینه‌ای فهمیده نمی‌شود، خواه این لفظ حقیقت باشد یا مجازِ غیر متعارف[۱]، مانند این که مردی به زن خود بگوید: …

بیشتر بخوانید »

حکم صریح

موجَب و مقتضای لفظ صریح، بدون نیاز به نیت، ثابت است، یعنی به صِرفِ بسر زبان‌آوردن کلام، حکم به آن تعلّق پیدا می‌کند و تعلّق حکم به آن متوقف بر نیت متکلم نیست، یعنی فرقی ندارد که متکلم آن را نیت کرده باشد یا نیت نکرده باشد، زیرا معنای آن روشن و صریح است، مانند لفظ طلاق که شارع آن …

بیشتر بخوانید »

لفظ به اعتبار استعمالش در معنی (۳- صریح و کنایه)

صریح لفظی است که مراد از آن، به علّت کثرت استعمالش در آن معنا و مراد، کاملاً روشن است، خواه این معنا حقیقی باشد و خواه مجازی. مورد اول، مانند: «أنتِ طالِقٌ» که این لفظ حقیقتی شرعی در ازاله‌ی نکاح و لفظی صریح در این معناست. مورد دوم، مانند: ﴿وَسۡ‍َٔلِ ٱلۡقَرۡیَهَ﴾ که این لفظ گرچه مجاز است اما لفظی صریح …

بیشتر بخوانید »

جمع بین حقیقت و مجاز

ممکن نیست که از یک لفظِ واحد، در حالت واحد، هم معنای حقیقی اراده شود و هم معنای مجازی، بدینگونه که هر دوی آن‌ها مراد باشند، مانند این که گفته شود: «لا تقتل الأسد» و مراد از آن، هم شیر درنده باشد و هم مردِ شجاع، زیرا آنچه که در هنگام اطلاقِ لفظ به ذهن متبادر می‌شود، همان معنای حقیقی …

بیشتر بخوانید »

حکم مجاز (۲)

۲- تا وقتی که حملِ لفظ بر معنای حقیقی ممکن باشد، لفظ بر معنای مجازی حمل نمی‌شود، یعنی تا مادامی که ممکن باشد، کلام بر حقیقت حمل شود، بر آن حمل می‌شود، زیرا حقیقت اصل است و مجاز فرع و جانشینِ آن است و بدیهی است که تا جایی که اصل ممکن باشد به جانشین یا فرع روی نمی‌آوریم لکن …

بیشتر بخوانید »

حکم مجاز (۱)

۱- ثبوت معنایِ مجازی برای لفظ و تعلق‌یافتنِ حکم به آن، مانند این آیه که می‌فرماید: ﴿أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ﴾ [النساء: ۴۳]، «و یا این که از پیشاب برگشتید». که منظور از «غائط» در این جا، حَدثِ اصغر است و معنای حقیقی این لفظ که مکانِ پشت است، مدنظر نمی‌باشد و حکم به آن معنایِ مجازی تعلّق پیدا …

بیشتر بخوانید »