شرط تقلید و اتّباع (۲)

امام الشاطبی – رحمه الله – در کتاب خود بنام الاعتصام، (۲/۳۴۴- ۳۶۲) در این باره بطور مفصل ومفید صحبت کرده است که خلاصه ای از آن را برای شما نقل خواهم کرد:

امام –رحمه الله – می‌گوید: «برهر کسی که مجتهد نیست دو کار واجب است:

`اولا:ً با این نیت از عالم تبعیت کند که او عالم است به علمی که او نیازمند آن‌هاست، یعنی به این دلیل که نیازمند علم اوست و از او تبعیت کند، از آن جهت که عالم طریقه‌ای است برای استفاده از علم او تا آن زمان که خود، علم و آگاهی پیدا می‌کند و به حدی می‌رسد که مطئمن شود این عالم در آنچه که به او القا می‌کند، دچار خطا و اشتباه شده است یا از راه است کنار زده است در این حالت توقف کرده و تا تبیین و مشخص نمودن خطا و اشتباه و اطمینان پیدا کردن از بسیاری از کارها، نباید از او تبعیّت کند.

`دوماً: هرگاه در ضمن تقلید کردن خود از لحاظ شرعی متوجه خطا و اشتباهی شد نباید بر تقلید کردن خود مصمّم باشد و به آن ادامه بدهد و نسبت به متبوع خود (یعنی کسی که از او تبعیت می‌شود) با ادامه دادن بر اتباع از او، تعصب داشته باشد، زیرا این کار او اولا منجر به مخالفت شرعی شده، سپس مرتکب مخالفت یا متبوع خودنیز شده است.زیرا هر عالمی صراحتاً اظهار می‌دارد که تبعیت کردن از او مشروط است به اینکه توسط شرع حکم صادر کند، نه غیر شرع، و اگر مشخص شد که به خلاف شرع حکم داده است، در این حالت با تصمیم گرفتن و مصمم بودن بر تقلید از او، از شرط متبوع خود خارج شده است و این همان مخالفت با متبوع است.

سپس شاطبی –رحمه الله – بعضی از اقوال امامان را در رابطه با اینکه: هرگاه دیدید که اقوال و گفته‌های آنان مخالف با کتاب (قرآن) و سنت است، ترک کنید سپس ذکر کرده که اقوام زیادی به سبب اعراض و توجه نکردن به دلایل شرعی و اعتماد به اقوال مردان دینی، گمراه شدند و ازراه وروش صحابه و تابعین خارج شده‌اند، از هوی و هوس خود بدون علم و آگاهی تبعیت کردند، درنتیجه از راه راست منحرف گردیدند. سپس ده‌ها مثال در این رابطه ذکر می‌کند: اصرار کفار بر تقلید از آباء و اجدادشان در رابطه با اصول دین، و مسائل اعتقادی، و این کار خود دلایل پیامبر و حجت قرآن و دلایل عقلی را انکارکردند و گفتند:

﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّهٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ ٢٢﴾ [الزخرف: ۲۲]. «بلکه ایشان می‌گویند: ما پدران و نیاکان خود را بر آئینی یافته‌ایم و ما نیز بر پی آنان می‌رویم(و راه بت پرستی را در پیش می‌گیریم».

خدواند – تبارک و تعالی- حالت و وضعیت آنان را توصیف می‌کند و می‌فرماید:

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَآ أَلۡفَیۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَلَایَهۡتَدُونَ ١٧٠﴾ [البقره: ۱۷۰].

«و هنگامیکه به آنان گفته شود: از آنچه خدواند فرستاده است پیروی کنید(و راه رحمان را در پیش گیرید نه راه شیطان را). می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم» (نه از چیز دیگری)…

آنان به همین خاطر مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته‌اند زیرا آنان اعتقاد داشتند به اینکه حق تابع آنان است و به این نکته توجه نداشتند که حق همیشه مقدم بر همه چیز و همه کس است.رأی و نظر امامّیه و مهدویه نیز اینگونه است ‌آنان اقوال و گفته‌های امامان و راهبران و افعال و کردار آنان را به عنوان حجّت و دلیل برای شریعت خود قرار داده‌اند و ادّعا می‌کنند که امامان و رهبرانشان معصوم و خالی از عیب و گناه هستند.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …