شرط تقلید و اتّباع (۳)

همچنین نظر و رای کسانی که مقلد مذاهب هستند نیز اینگونه است آنان نیز فکر می‌کنند که همانا نظر امامشان همان نظر شریعت است. و هر گاه کسی که به درجه اجتهاد رسیده و در مورد مسائل می‌تواند صحبت کند. ولی هیچگونه ارتباطی با امام آنان نداشته باشد. بدون هیچ دلیلی بلکه بر طبق عادت هیشگی او را انکار می‌کنند و پشت سر هم او مورد نقد و انتقاد و عیب جویی قرار می‌دهند و او را از کسانی قرار می‌دهند که از مسیر حق و حقیقت خارج شده و از چهار چوب اهل سنّت و جماعت نیز خارج شده است. الشاطبی برای تأیید سخن خود این موضوع را به عنوان شاهد مطرح می‌کند آنچه را که برای امام بقی پسر مخلد، زمانیکه وارد اندلس شد، بیش آمد البته بعد از اینکه علوم شرعی و حدیث را تمام کرد، و از امام احمد مسندش را گرفت و آن را تصنیف کرد بصورتی که در اسلام به مانند آن تصنیف نشده است، و آنچه را که مردم به آن علم نداشتند برای آنان آورد، و درمقابل او را و سخنان او را انکار کردند و با اوبه مبارزه برخاستند او را گمراه شمرده و مورد اذیت و آزار خود قرار دادند. سپس الشاطبی می‌گوید: این نشان دهنده حکومت کردن امامان بر حق، افراط و زیاده روی در محبت و دوست داشتن مذهب است. هدفم از نقل این موضوع ازطرف الشاطبی – رحمه الله – آن است که بگویم: بر مقلد واجب است که هرگاه احساس کرد متبوع او(یا کسی را که او از آن تبعیت می‌کند) درباره چیزی مخالف با قرآن و سنت رفتار می‌کند، باید از تقلید کردن او رجوع کند و توقف کند، خود امامان مذاهب اربعه نیز به این موضوع اعتقاد داشته باشدو بر آن تأکید داشته‌اند که ان شالله نظر و اعتقاد آنان نیز در این باره بزودی خواهد آمد همچنین تمامی علمای محقق و فقهای و عادل، درستکار و امین به این موضوع اقرار کرده و آن را تأکید کرده‌اند و هیچ کس به غیر انسان‌های متعصب و مستبد و سرسخت کسانی که هیچگونه اهمیتی برای آنان قائل نیستند و به حرفهایشان توجه نمی‌شودبا این واقعیت مخالفت نکرده است.

چرا که در مقابل فرموده خداوند – تبارک و تعالی – و رسول او گفته هیچکسی ارزش و اهمیت ندارد، و مسأله‌ای که در آن به قول الله – جل جلاله – و قول رسول خداص استناد نشده باشد، جزء دین بحساب نمی‌آید وعمل کردن و پایبند بودن به قول امام یا عالمی که مخالف با فرموده الله – جل جلاله – و رسول خداص می‌باشد. نهایت جهل و نادانی و سبک مغزی و گمراهی است پناه می‌بریم به خداوند- تبارک و تعالی- که از اینکه علمی که مطابق با کلام الله و رسول او نیست علم همیشگی ما باشد، چه قدر زیبا گفته است.

آن کس که می‌گوید:

العلم قال الله قال رسولُه قال الصحابهُ لیس بالتمویه
ما العلم نصبک للخلاف سفاهه بین الرسول وبین رأى فقیه

علم آن است که الله و رسول خدا و صحابه رسول خدا گفته‌اند و هیچ اختلافی وشک و تردیدی در گفته آنان نیست. اختلاف قائل شدن یا به وجود آوردن بین فرموده رسول اکرمص ورای و نظر فقیهی علم نیست بلکه سفاهت و نادانی است.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …