راه های رسیدن به علم (۷)

سپس متنبی (متوفای ۳۵۴ ه‍) بعد از ابی تمام آمده و این معنی را در نهایت مهارت ادبی به روش‌های گوناگون حک نموده است. وی این سختی‌ها و انواع دشواری‌ها و رنج‌ها را اساس تفاوت میان مردم در شکوه و عظمت دانسته است، و گرنه همه با یکدیگر یکسان می‌شدند:

لو لا المشقه ساد الناس کلهم / الجود یُفقِر، والإقدام قَتّال

یعنی: اگر سختی نبود همه‌ی مردم به سروری می‌رسیدند. بخشندگی فقیر می‌کند و ابراز شجاعت کشنده است. [دیوان متنبی: ۴۹۰].

متنبی در بیتی دیگر رابطه‌ی برعکس و متضاد میان نفس و بدن را نمایان ساخته، به این صورت که اگر نفس انسان همتی والا داشته باشد بدن را به خستگی می‌کشاند و اگر همتش پست باشد بدن آسوده می‌شود! چنانکه می‌سراید:

وإذا کان النفوس کبارا / تعبت فی مرادها الأجسام

یعنی: اگر درون انسان‌ها بزرگ باشد، بدن‌ها در راه رسیدن به اهدافِ آن خسته می‌شوند. [دیوان متنبی: ۲۶۰].

در بیتی دیگر، متنبی همین معنا را با تشبیهی زیبا به تصویر کشیده است؛ با وجود آنکه زنبور با نیش زدن کسانی که به لانه‌اش نزدیک می‌شوند از آن دفاع می‌کند اما مردم برای به دست آوردن عسل و لذت بردن از شیرینی‌اش دست به ماجراجویی می‌زنند. خواسته‌هایی که انسان در زندگی‌اش دارد نیز چنین است:

تریدین لقیان المعالی رخیصه / ولا بدّ دون الشهد من إبر النحل

می‌خواهی ارزان به شکوه و بزرگی دست یابی؟ / حال آنکه پیش از رسیدن به عسل باید نیش زنبوران را چشید. [دیوان المتنبی: ۵۱۸].

دلایل این رابطه‌ی میان «خستگی و موفقیت» را در نصوص شرعی و ادبی و در فرهنگ دیگر ملل نمی‌توان در شمار آورد. اما اینجا لازم است از یک بدفهمی که ممکن است برخی دچارش شوند دوری کرد. یا این سوال که بعضی مطرح می‌کنند: معنی این حرف این است که انسان باید در جستجوی خستگی و رنج باشد؟ آیا این مخالف با آسانی اسلام و این قاعده نیست که: المشقه تجلب التسیر؟

[فاعده‌ی المشقه تجلب التیسیر به طور خلاصه به این معنا است که هر گاه در حکمی شرعی حرج و سختی رخ دهد، مانند بیماری یا سخت‌تر شدن بیماری یا زیان بدنی و مرگ، شریعت در آن مورد آسانگیری و تخفیف را در نظر می‌گیرد. مثال: اگر بر اثر سرمای شدید آب، امکان غسل وجود نداشت، در آن شرایط تخفیف رخ می‌دهد و شخص اجازه‌ی تیمم دارد].

این پرسش مهمی است، اما برای توضیح محل اشکال در این سوال، باید بین دو نوع سختی و مشقت که شریعت به آن اشاره نموده تفاوت گذاشت: نخست: «سختی عادی و تَبَعی» و دوم: «سختی عمدی از اساس».

منظور از سختی عادی و تَبَعی یا همراه، یعنی آن نوع سختی که همراه عبادت و ملازم آن است و نمی‌توان از آن رها شد. (مانند سختی طبیعی روزه یا بیدار شدن برای نماز ). این همان نوع سختی است که انسان در صورت تحمل آن و مجاهده‌ی نفس مورد ستایش قرار می‌گیرد و به اندازه‌ی مصلحتِ آن عبادت و سودِ آن پاداش می‌برد.

اما سختی عمدی از اساس، یعنی مشقتی که جدا از عبادت است و انسان خواهان خودِ آن سختی است و عمدا خودش را در معرضش قرار می‌دهد. این نوع سختی نه فایده‌ای برای آن کار دارد و نه سودی در پی دارد، بلکه زحمت و رنجی است خارج از اصل عبادت و زائد بر آن. این نوع مشقت نکوهیده است و انسان برای آن ستایش نمی‌شود.

نصوص کتاب و سنت دال بر این تقسیم است. برای مثال، در مورد «سختی عادی و تبعی» که تحمل آن ستوده شده است، رسول الله ﷺ در عمره‌ی عائشه رضی الله عنها خطاب به ایشان فرمود: «پاداش تو به اندازه‌ی خستگی توست» [بخاری: ۱۷۸۷ و مسلم: ۱۲۱۱]. اینجا پیامبر ﷺ پاداش را به اندازه‌ی تحمل خستگی که به مصلحت عبادت [و همراه آن] است مربوط دانسته است.

همینطور الله متعال در این آیه، اجر و پاداش را به «خستگی و گرسنگی و تشنگی» مربوط دانسته است:

﴿ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَطَؤُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا إِلاَّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ﴾ [توبه: ۱۲۰]

(چرا که هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه الله به آنان نمی‌رسد و در هیچ مکانی که کافران را به خشم می‌آورد قدم نمی‌گذارند و از دشمن غنیمتی به دست نمی‌آورند مگر اینکه به سبب آن عملی صالح برای آنان [در نامه‌ی اعمالشان] نوشته می‌شود).

حتی خواندن قرآن برای کسانی که به خاطر مشکلات زبانی [یا تفاوت لهجه و گویش] در تلاوت آن متحمل زحمت می‌شوند، پاداش خاصی دارد؛ چنانکه پیامبر ﷺ می‌فرماید: «و آنکه قرآن می‌خواند و در آن دچار لکنت می‌شود و برایش سخت است، دو پاداش دارد» [مسلم: ۱۸۹۸].

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …