راه های رسیدن به علم (۸)

اما خستگی و رنجی که انسان با تکلف و به عمد متحمل می‌شود و هیچ سودی برای عبادت ندارد و زائد بر اصل عبادت است، نوعی خستگی مذموم و نکوهیده به شمار می‌رود.

درباره‌ی این خستگی نصوصی وارد شده، از جمله اینکه پیامبر ﷺ پیرمردی را دید که دو فرزندش او را از دو طرف گرفته بودند و می‌بردند. فرمود: «این را چه شده؟» گفتند: نذر کرده که راه برود! پیامبر ﷺ فرمود: «الله از اینکه این خودش را عذاب دهد بی‌نیاز است» و دستور داد تا او را بر مرکب سوار کنند. [بخاری: ۱۸۶۵].

این مشقتی است که شخص با تکلف بر خود لازم می‌دارد و تابع یک عبادت یا همراه آن نیست، بنابراین نکوهیده است.

همانند این، حدیث مشهورِ عروه بن مضرس است. این حدیث از اصول مناسک است و در آن آمده است:

در موقف یعنی مزدلفه به نزد رسول الله ﷺ آمدم و گفتم: ای رسول الله من از کوه طیء آمده‌ام، حیوانم را خسته کرده‌ام و خود را به زحمت انداخته‌ام. به خدا سوگند تپه‌ای را نگذاشته‌ام مگر آنکه بر آن ایستاده‌ام. آیا من حج دارم؟ پیامبر ﷺ فرمود: «هر که این نماز [یعنی نماز صبح در مزدلفه] را با ما بوده و پیش از آن شب یا روز به عرفات آمده باشد حجش کامل است و مناسک را به پایان رسانده است». [ابوداود: ۱۹۵۰]. (منظور پیامبر ﷺ این است که نیازی به آن همه زحمت که عروه متحمل شده نبود).

اگر پاسخ پیامبر ﷺ به عروه بن مضرس را کنار پاسخ ایشان به ام المومنین عائشه قرار دهیم مشخص می‌شود که خستگی و زحمت ستوده شده آنی است که به طور عادی همراهِ عبادت باشد، نه آن مشقتی که خارج از عبادت و با تکلف همراه باشد.

بسیاری از علما به این تفاوت اشاره کرده‌اند، چنانکه ابوالعباس ابن تیمیه می‌گوید:

«بسیاری اوقات ثواب به اندازه‌ی سختی و خستگی عمل است، نه به این خاطر که هدف از آن عمل همین خستگی و زحمت باشد، بلکه به این سبب که آن کار ناگزیر آن خستگی را در بر خواهد داشت. این در شریعت ماست که قید‌ها و زنجیرها از آن برداشته شده و در آن برای ما حرجی قرار داده نشده و سختی ما خواسته نشده است، اما در شرع گذشتگان امکان دارد که مشقت از آنان خواسته شده باشد» [ابن تیمیه، مجموع فتاوی: ۱۰/ ۶۲۲].

این تفات گذاشتن میان دو نوع مشقت صرفا توضیحی بود ناگزیر تا این اشکال محتمل پیش نیاید و ربطی به اصل موضوع ما ندارد. اصل موضوع چیزی است که من در خودم و بسیاری از برادران دور و برم متوجه شده‌ام ؛ اینکه ما به رویاها و آرزوها و خواسته‌هایی بسیار بزرگ در راه علم و دعوت و اصلاح و نهضت امت فکر می‌کنیم، اما حال و روزی که در آن به سر می‌بریم و این رفاه و آسایش بی کم و کاست و خواب بیش از حد و بگو و بخند زیادی و خوردن و نوشیدن و تفریح زیاده از حد، هیچ هم‌خوانی و تناسبی با آن اهداف بزرگ ندارد و از این می‌ترسم که اگر خیلی زود پای بر این «پل تلاش» نگذاریم روزی بی‌هیچ نتیجه‌ای و بدون رسیدن به هیچ‌یک از آن اهداف با عمرِ تمام شده روبرو شویم… و چه بد است نومیدی پایانِ این تونل…

خداوند رحمت کند امام یحیی بن ابی کثیر را که فرمود: «علم با آسایش بدن به دست نمی‌آید»…

ورحمت کند ابراهیم حربی را که گفت: «عاقلان همه‌ی امت‌ها بر این متفق‌اند که خوشی با خوشی به دست نمی‌آید».

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …