غزالی رحمه الله بر این باور است که ایمان از طریق نظر که متکلمان آن را واجب میدانند، جای اعتراض دارد؛ چرا که شبهات آن را متزلزل میکند و در این زمینه میگوید: «و حقیقت صریح این است که هرکس بدانچه که پیامبر صلی الله علیه و سلم برای آن مبعوث شده و قرآنکریم بر آن اشتمال دارد، اعتقاد جازم داشته باشد، او مؤمن است اگر چه دلائل آنها را نداند و ایمانی که از دلائل کلام، سرچشمه گرفته بسیار ضعیف است و با هر شبههای به لرزش در میآید، ایمان عوام، ایمان راسخ و استوار است که از بچگی و با تواتر شنیدن در قلبهایشان، کاشته شده و بعد از بلوغ با قرائن حاصل گشته است که بیان نکردنی است.»([۱])
از دیدگاه غزالی هیچ مقارنهای بین ایمان از طریق تقلید و ایمان از طریق کلام وجود ندارد و در این زمینه میگوید: «عقیدۀ اهل صلاح و تقوا از عوام را با عقیدۀ متکلمین مقایسه کن و مشاهده میکنی که اعتقاد عامّی در ثبات، همانند کوه راسخی است که صاعقهها و بادها نمیتوانند آن را تکان دهند و عقیدۀ متکلمی که با تقسیمات و جدل، نگهبان عقیدهاش است مانند نخهای رها شده در هوا میماند که باد، هر بار آنها را به سوئی میبرد جز کسانی که دلیل اعتقاد را از آنها میشنوند و بنابر تقلید آن را میپذیرند همانگونه که نفس اعتقاد بنابر تقلید حاصل میشود؛ چرا که هیچ فرقی بین یاد دادن دلیل یا یاد گرفتن مدلول نیست؛ پس القاء دلیل چیزی است و استدلال با نظر، چیزی دیگر که از آن دور است.»([۲])
([۱]) غزالی، فیصلالتفرقه بین الأسلام والزندقه، ص ۱۰۱٫/- نک: غزالی، إحیاء علومالدین، ۱/۱۱۳٫