گناه قبلی، امامت را نقض نمی‌کند

آنچه مؤید این مطلب است، این‌که خداوند به صراحت او را به عنوان خلیفه در زمین قرار داده، آنجا که می‌فرماید:

﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً﴾ [البقره: ۳۰].

«من در زمین جانشینی قرار می‌دهم».

این آیه به طور قطع، شامل حضرت آدم علیه السلام می‌شود. پس آدم علیه السلام اولین خلیفه و اولین امام است. و خداوند به فرشتگان دستور داد که برایش سجده برند. بنابراین، فرشتگان  و موجودات پایین‌تر از آنان پیرو آدم علیه السلام هستند و تنها این امامت سبب حسادت و دشمنی ابلیس با آدم علیه السلام بود، همانطور که قوم فارس نسبت به امامت و ریاست قوم عرب که با ابوبکر صدیق شروع شد، حسادت ورزیدند و رشک بردند.

خداوند متعال آدم علیه السلام را برگزیده است، طوری که می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ٣٣﴾[آل‌عمران:۳۳].

«همانا خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران‌ را بر جهانیان برگزید».

برگزیدن از جمله چیزهایی است که امامیه برای اثبات امامت بدان استدلال می‌کنند، با این وجود، خداوند متعال در چندین جا از قرآن، ظلم و معصیت آدم علیه السلام را ذکر کرده و بیا داشته که او و همسرش از جمله ظالمان هستند؛ مانند آیه‌ای که در سیاق نام بردن خلافت و جانشینی او آمده است، آنجا که می‌فرماید:

﴿وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ٣۵﴾ [البقره: ۳۵].

«و فرمودیم: اى آدم، تو و همسرت در بهشت سکنا گزینید. و از [میوه‏هاى‏] آن هر جا که خواهید به فراوانى بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد».

اما آنان از آن درخت ممنوعه خوردند و در نتیجه از ظالمان شدند و هر دو صراحتاً به ارتکاب ظلم اعتراف نمودند؛ آنجا که خداوند متعال از زبان آنان می‌فرماید:

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ٢٣﴾ [الأعراف: ۲۳].

«(آدم و حوا پس از خوردن از آن درخت ممنوعه متوجه ظلم و گناه خویش گشته و از آن پشیمان شده و به درگاه الهی بازگشتند و) گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود!»

در جای دیگری می‌فرماید:

﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى١٢١﴾ [طه: ۱۲۱].

«و آدم از پروردگارش نافرمانى کرد و گمراه شد».

باز می‌فرماید:

﴿وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا١١۵﴾ [طه: ۱۱۵].

«یقیناً پیش از این به آدم سفارش کردیم [که از میوه آن درخت نخورد] پس فراموش کرد و عزمى استوار براى او نیافتیم».

خداوند متعال در این آیه، عهد را ذکر کرده است؛ پس علی‌رغم این‌که‌ حضرت آدم علیه السلام قبلاً آن ظلم و گناه را مرتکب شده بود، ولی آن عهد به آدم علیه السلام رسید؛ زیرا او از آن گناه توبه کرد و طلب بخشش نمود و به درگاه خداوند بازگشت؛ همان طور که خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ٣٧﴾ [البقره: ۳۷].

«آدم از جانب پروردگارش (به طریق الهام) کلمات (دعا) را دریافت کرد (و با گفتن دعا کرد) پس خدای مهربان توبه‌اش را قبول کرد، به راستی خداوند بسی توبه‌پذیر و مهربان است».

بنابراین، آدم علیه السلام از زمره‌ی ستمکارانی که عهد خداوند به آنان نرسد، نیست.

همچنان است داود علیه السلام، کسی که خداوند متعال به صراحت او را به عنوان خلیفه و جانشین در زمین قرار داده، آنجا که می‌فرماید:

﴿یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ﴾ [ص: ۲۶].

«ای داود، تو را در زمین خلیفه و حاکم کردیم (تا به تدبیر و اداره‌ی امور و منافع آن‌ها بپردازی) پس با عدالت و مطابق حق (و شریعت خدا که بر تو نازل شده است)، حکم و قضاوت کن».

این گفته مستقیماً پس از یادآوری ارتکاب داود علیه السلام به خطای مذکور در سوره‌ی «ص» آمده است. آیاتی که با داستان دو خصمی شروع می‌شود که هنگام اشتغال داود به طاعت و عبادت، از دیوار مسجد او بالا رفتند، و با این آیه خاتمه می‌یابد:

﴿وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ ٢۴ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ﴾ [ص: ۲۴-۲۵].

«داود دانست که ما او را آزمودیم. در نتیجه از پروردگارش آمرزش خواست و فروتنانه [به سجده‏] افتاد و رو [به سوى خدا] آورد * و آن [لغزش‏] او را آمرزیدیم و به یقین او در نزد ما قربت و بازگشت نیک دارد».

همچنین است حضرت سلیمان علیه السلام که خداوند درباره‌اش می‌فرماید:

﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ٣۴ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی﴾ [ص: ۳۴-۳۵].

«سلیمان ‌را امتحان کردیم و بر سریر او جسدی انداختیم سپس از آن لغزش توبه کرد و بازگشت. گفت: خدایا، (خطای صادر شده از من) را ببخشای و ملکی گسترده و فراخ به من عطا فرما که بعد از من هیچ کس آن را نداشته باشد (تا بر نبوت من دلیل باشد)».

قبل از آن، داستان اشتغال وی به گروه اسبان‌ را ذکر کرده تا جایی که نماز عصرش قضا شد. این امر به صراحت در روایتی که ابن بابویه قمی از جعفر صادق روایت کرده، آمده است. در این روایت امام جعفر صادق می‌گوید: «روزی به هنگام شب، گروه اسبان نزد وی آورده شد، او مشغول نگاه کردن به آن‌ها شد تا این‌که‌ خورشید غروب کرد، آن‌گاه به فرشتگان گفت: خورشید را برایم بازگردانید تا نماز را در وقت خودش بخوانم»[۱]. این ماجرا از جمله چیزهایی است که نشان می‌دهد توبه‌ی بعد از گناه، بنده را از فضل و برتری محروم نمی‌سازد، بلکه درجه‌ی بنده با آن بالا می‌رود و به پروردگاری که ﴿إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ٢٢٢﴾ [البقره: ۲۲۲].

«یقینا خداوند توبه‌کنندگان و پاک شدگان‌ را دوست می‌دارد».

نزدیکتر می‌شود. و اگر گناه نمی‌بود، توبه و پاک شدنی که بنده با آن به حب و دوستی پروردگار می‌رسد، حاصل نمی‌شد.

«آنچه‌ برای همگان واضح و روشن است این‌که بعضی مواقع توبه‌کننده از گناه، برتر و بهتر از کسی است که مرتکب گناه نشده است. و هر کس معتقد باشد فردی که مرتکب کفر و گناه نشده، برتر از کسی است که بعد از ارتکاب کفر ایمان آورده و بعد از گمراهی هدایت یافته و بعد از گناه توبه کرده، او مخالف چیزی است که در دین اسلام بالضروره معلوم شده است؛ واضح و روشن است این‌که‌ سابقین اولین از مهاجرین و انصار برتر از فرزندانشان هستند، آیا انسان عاقل هرگز به‌ خود اجازه‌ می‌دهد که‌ فرزندان مهاجرین و انصار را به‌ پدرانشان تشبیه‌ نماید؟.»[۲] همه‌ی این‌ها با تفسیری که علماء امامیه از لفظ «ظالمین» کرده‌اند و اعتقاد به اشتراط عصمت از آیه برآن بنا نموده‌اند، در تناقض است.

[۱]– فقیه من لا یحضره الفقیه، ۱/۱۲۹٫

[۲]– منهاج السنه النبویه، شیخ الإسلام ابن تیمیه، ۱/۳۰۲-۳۰۳٫ نگا: اصول مذهب الشیعه، دکتر ناصر عبدالله علی قفاری، ۲/۷۸۶٫

مقاله پیشنهادی

فضیلت سفارش به قرآن

عَنْ طَلْحَهَ ابْنِ مُصَرِّفٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی أَوْفَى: آوْصَى النَّبِیُّ صلی الله …