آیا نفی صفت ظلم مستلزم مصونیت از گناه است؟

بدون شک ادعای وابستگی نفی ظلم برای مصونیت از گناه استنباط است و بری از نص صریح و آشکار می‌باشد، در حالی که مبنای اصول بر نصوص صریح است، نه بر استنتاج و استنباط.

این معنی (نفی صفت ظلم مستلزم مصونیت از گناه است) بسیار از نص به دور است و به ذهن نمی‌رسد، هر چند خواننده در آن بیاندیشد مگر زمانی که ابتدا به او تلقین شده باشد و در تلاش باشد تا مؤیدی از آیات متشابه برای آن بیابد، اگر چه با سختی هم مواجه شود.

همانا موضوع این است که لفظ «الظالمین» شامل هر فردی می‌آید که قبلاً مرتکب ظلمی شرک یا معصیت- شده باشد؛ هرچند که از آن، توبه‌ کرده‌ و راه اصلاح را دنبال نموده‌ باشد.

محمد حسین طباطبایی در تفسیر «المیزان»[۱] می‌گوید: «مراد از کلمه (ظالمین) در آیه مورد بحث (که ابراهیم درخواست کرد امامت را به ذریه من نیز بده، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: این عهد من به ظالمین نمى‏رسد) مطلق هر کسى است که ظلمى از او صادر شود، هر چند آن کسى که یک ظلم و آن‌هم ظلمى بسیار کوچک مرتکب شده باشد، حال چه این‌که آن ظلم شرک باشد، و چه معصیت، چه این‌که در همه عمرش باشد، و چه این‌که در ابتداء باشد، و بعد توبه کرده و صالح شده باشد».

همانا اولین چیزی که این قول را باطل می‌کند، این است بدانی که این ادعایی بدون دلیل است؛ چون «الظالمین» جمع «الظالم» است، و «ظالم» اسمی است برای کسی که خود را به لباس ظلم پوشانده و بر آن اصرار دارد. اما کسی که توبه کرده و لباس ظلم را درآورده است، ظالم نامیده نمی‌شود و گرنه هیچ احدی از توبه کنندگان داخل بهشت نمی‌شوند، چرا که آن‌ها ظالم هستند. و خدای متعال می‌فرماید:

﴿أَلَا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ١٨﴾ [هود: ۱۸].

«هان! نفرین خدا بر ستمگران باد!».

و آن‌ها را به عذاب وعده داده و فرموده است:

﴿إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا﴾ [الکهف: ۲۹].

«ما براى ستمگران آتشى آماده کردیم که سراپرده‏اش آنان را از هر سو احاطه کرده است!».

و امثال آن در قرآن فراوان است.

پس چگونه صحیح است که گفته شود: «مراد از کلمه (ظالمین) در این آیه…. مطلق هر کسى است که ظلمى از او صادر شود، هر چند آن کسى که یک ظلم و آن‌هم ظلمى بسیار کوچک مرتکب شده باشد، حال چه این‌که آن ظلم شرک باشد، و چه معصیت، چه این‌که در همه عمرش باشد، و چه این‌که در ابتداء باشد، و بعد توبه کرده و صالح شده باشد»؟! اگر چنین باشد پس همه مسلمانان در جهنم هستند!

بدون شک قولی که نتیجه‌اش این باشد، آن قول از فاسدترین و باطل‌ترین اقوال است. پس آنچه که بر آن از «عصمت» و «امامت» به طور عموم، یا عصمت و امامت فرد خاصی بنا شده، باطل است.

چنین چیزی را نه در شریعت اسلام و نه در لغت عربی نمی‌شناسیم، و عقل هم آن را قبول ندارد؛ زیرا در شریعت ما توبه کننده از گناه همانند کسی است که گناه نکرده است، و خداوند بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا٧٠﴾ [الفرقان: ۷۰]

«مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد که خداوند گناهان چنین کسانی را می‌بخشد، و بدی‌ها و گناهان گذشته ایشان ‌را به خوبی‌ها و نیکی‌ها تبدیل می‌کند، و خداوند آمرزنده و مهربان است (و نه تنها که گناهان ‌را می‌بخشد بلکه آن‌ها را تبدیل به نیکی‌ها می‌نماید)».

پس آیا درست است که بر آن‌ها اسم «الظالمین» اطلاق شود تا جایی که درست باشد ظالم بنامیم «مطلقاً هر کسى را که ظلمى از او صادر شود، هر چند آن کسى که یک ظلم و آن‌هم ظلمى بسیار کوچک مرتکب شده باشد، حال چه این‌که آن ظلم شرک باشد، و چه معصیت، چه این‌که در همه عمرش باشد، و چه این‌که در ابتداء باشد، و بعد توبه کرده و صالح شده باشد»؟!

همانا چنین اعتقادی تلاشی بی‌فایده است که هدف از آن خارج کردن ابوبکر صدیق و دیگر خلفاء راشدین رضی الله عنهم از شرف امامت و سزاوار بودن خلافت است؛ با این ادعا که او قبلا مشرک بود، پس از زمره ظالمین است هر چند توبه کرده باشد؛ زیرا مراد از «ظالمین» در آیه مطلق است، و شامل هر کسی که مرتکب ظلمی بوده باشد، می‌شود.

در این شکی نیست که «ظالم» اسم مشترکی است بین مشرک و کافر که از آیین اسلام خارج شده است. و همچنین اسم مشترکی است بین فاسق و مسلمان گناه‌کاری که بر خود ظلم کرده باشد مادام که بر فسق و گناهش پایدار باشد.

همچنین «ظالم» اسمی است که شامل هر کسی می‌شود که عمل صالحی را انجام داده و نیز عمل بدی را هم انجام داده و آن دو را به هم آمیخته است، اما اعمال بد او بر اعمال نیکش غالب شده است. و کسانی که چنین باشند، امامانی نیستند که به آن‌ها اقتدا شود مادام که بر آن وضعیت پایدار باشند.

این همانند این فرموده خداوند است که می‌فرماید:

﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ﴾ [فاطر: ۳۲].

«(ما کتاب‌های پیشین را برای ملت‌های گذشته فرستادیم و) سپس این کتاب (قرآن) را به بندگان برگزیده خود (یعنی امت محمدی عطا کردیم)، برخی از آنان به خویشتن ستم می‌کنند».

اینان کسانی هستند که مرتکب اعمال ناشایستی شده، واجبات را ترک کرده و نسبت به رسیدن به درجه رستگاری سهل انگاری کرده‌اند.

﴿وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ﴾: «و گروهی از ایشان میانه روند».

اینان کسانی هستند که در حد توان از اعمال بد دوری می‌کنند و در حد توان واجبات را انجام می‌دهند.

﴿وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ﴾.

«و دسته ای از ایشان (در پرتو توفیقات الهی) در انجام نیکی‌ها پیشتازند»

اینان کسانی هستند که به اندازه توان خود واجبات و مستحبات را انجام می‌دهند و از اعمال حرام و شبهه و مکروه دوری می‌نمایند.

پس امامت محدود است به دو گروه آخر یعنی غیر از گروه نخست.

یا مانند این فرموده خداوند متعال که درباره ابراهیم علیه السلام می‌فرماید:

﴿وَبَارَکْنَا عَلَیْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ١١٣﴾ [الصافات: ۱۱۳].

«ما به ابراهیم و فرزندش اسحاق خیر و برکت دادیم (در عمر و زندگی، در نسل‌های آینده، در مکتب و ایمان). از دودمان این دو افرادی نیکوکار به وجود آمدند و هم افرادی که (به خاطر عدم ایمان) آشکارا به خود ستم کردند».

این همان مقصود آیه‌ی ۱۲۴ سوره بقره است. پس عصمت چه ربطی به آن دارد؟!

همانا خداوند متعال نفرموده: ﴿لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ١٢۴﴾ «پیمان من به کسی نمی‌رسد که ظلمی کند» تا این‌که امکان داشته باشد که حمل شود هر چند با تکلف هم باشد بر کسی که ظلمی از او سرزده هر چند یک مرتبه هم باشد؛ به اعتبار این‌که‌ فعل ماضی یک بار افاده حدوث می‌کند؛ ولی فعل مضارع افاده تکرار حدوث می‌کند.

اما خداوند فرمود: ﴿لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ١٢۴﴾:

«پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد».

و اسم در لغت افاده‌ی ثبات و دوام می‌کند پس تنها شامل کسی می‌شود که بر ظلم خودش پایدار و ثابت باشد و توبه نکند و اصلاح نگردد. پس ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم در حالی که ظالم بودند امت را سرپرستی نکردند، بلکه در حالی که صالح بودند امت را سرپرستی کردند و خداوند متعال آن‌ها را پیشگامان نخستین و راستان و رستگاران… نام نهاده است.

۱- ترجمه‌ی فارسی المیزان، ج‏۱، ص: ۴۱۵٫

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …