مذموم بودن تقلید (۲)

دلایلی از اقوال صحابه:

۱- عبدالله بن مسعود می گوید: «آگاه باشید که نباید هیچیک از شما دینش را با تقلید از دیگری دریافت کند، به گونه ای که اگر او ایمان آورد، ایمان آورد و اگر او کافر شود، کافر شود؛ چرا که اسوه و الگویی در شر و بدی نیست».[۱]

و همچنین می گوید: «ما در جاهلیت «امعه» را دعوت کردیم کسی که چون به غذایی دعوت می شد دیگری با او همراه می شد. و چنین شخصی در میان شما نیز می باشد، آنکه دینش را با تقلید از دیگران دریافت می کند (یعنی دینش را تابع دین دیگری می داند بدون حجت و دلیل و برهان.)»[۲]

۲- ابن عباس می گوید: «وای بر پیروانی که از لغزش های عالم پیروی می کنند. گفته شد: ای ابن عباس، چگونه این امر ممکن است؟ فرمود: عالم بر مبنای فهم و دانش خود اظهار نظر می کند، اما پس از آن حدیث رسول خدا را می شنود (که بر خلاف آن می باشد) پس رای و نظر و دیدگاه خود را رها می کند. (اما پیروان رای و نظر او را رها نکرده و از آن پیروی می کنند).»

و در لفظی آمده است: «پس آن عالم کسی را ملاقات می کند که نسبت به احادیث رسول الله  صلی الله علیه و سلم داناتر است پس وی را از قول رسول خدا آگاه می کند و او از دیدگاه خود باز می گردد. اما پیروان وی بر مبنای دیدگاه پیشین وی حکم می کنند».[۳]   

۳- علی بن ابی طالب می گوید: «قلب ها همچون ظرف هایی هستند که بهترین آنها، ظروفی هستند که خیر و خوبی در بر دارند. و مردم سه گونه اند: عالم ربانی و کسانی که در مسیر نجات به کسب علم مشغول اند و افراد پست و فرومایه و نادان که پیرو هر جنبنده ای هستند که از نور علم بی بهره است و به رکنی مطمئن و استوار پناه نمی برند».[۴]

 

[۱] – اعلام الموقعین، ابن قیم: ۲/۱۹۵

[۲] – امعه کسی است که می گوید: من همراه مردم هستم. یعنی از هرکس با هر دیدگاهی پیروی می کند و بر چیزی ثابت قدم و استوار نیست. شرح مشکل الآثار:  ۶۱۱۶؛ النهایه: ۱/۴۰۲؛ اعلام الموقعین: ۲/ ۱۹۴؛ حاکم در مستدرک: ۷۱۷۸

[۳] – بیهقی، سنن الکبری: ۱۸۷۷؛ نگا: اعلام الموقعین: ۲/۱۹۳؛ و از این دسته است ابوالحسن اشعری که به عقیده ی اهل سنت و جماعت بازگشت اما پیروانش همچنان دیدگاه اشعریه را دنبال می کنند. خداوند آنان را هدایت کند.

[۴] – اعلام الموقعین: ۲/۱۹۵

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …