فرقه خوارج (۴)

ابن مفلح در ادامه این سخن می­گوید: «فقیه کسی است که مردم را از رحمت الله ناامید نکند و بر گناهان جری نگرداند.»[۱]

ابن تیمیه بدعت خوارج را اولین بدعتی می­داند که در اسلام به وجود آمد چرا که آنها مسلمانان را کافر دانستند و جان و مال­شان را مباح می­دانستند و در امام، جماعت و سرزمین از مسلمانان جدا بودند و سرزمین خود را دارالهجره و سرزمین مسلمانان را دارالکفر و جنگ می­دانستند. اما از طرف دیگر، نقطه­ی قوت آنها نسبت به شیعه آن است که خوارج به قرآن – که حق است – مراجعه می­کنند، هرچند با مغالطه و انسان­های راستگویی هستند و روایت آنها از صحیح­ترین روایات است. (چون دروغگو را به خاطر دروغ گفتن که گناهی کبیره است کافر می­دانند.)

اما اشتباه آنها این است که مسلمانان را به سبب گناهان­شان کافر می­دانستند و مردم را به دو گروه مومن بی­گناه و کافر بی­نیکی، تقسیم می­کردند و این تقسیم­بندی درحالی است که الله متعال امت برگزیده­ی خود را که به آن کتاب داده است، به سه گروه تقسیم می­کند به این صورت که گروهی به خود ظلم کرده­اند، گروهی میانه­رو هستند و گروهی نیز در نیکی­ها پیشگام­اند. الله متعال می­فرماید: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ * جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤاً وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ * وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَهِ مِن فَضْلِهِ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ»: «سپس (این) کتاب را به کسانی از بندگان‌مان که برگزیده بودیم، به میراث دادیم، پس (برخی) از آنان بر خود ستم کردند و (برخی) از آنان میانه رَو بودند و (برخی) از آنان به فرمان الله در نیکی‌ها پیشتازند، این همان فضل (و بخشایش) بزرگی است.  (پاداش آن‌ها) باغ‌های جاویدان (بهشتی) است که به آن وارد می‌شوند، در آنجا به دستبند‌های از طلا و مروارید آراسته می‌گردند و لباس‌های­شان در آنجا حریر است. و گویند: «حمد (و ستایش) مخصوص الله است که اندوه را از ما دور کرد، یقیناً پروردگار ما آمرزنده سپاس‌گزار است.  (همان) کسی‌که از فضل خویش ما را  در این سرای اقامت (جاویدان) جای داد که در آنجا هیچ رنجی به ما نمی‌رسد و در آنجا هیچ خستگی (و واماندگی) به ما نمی‌رسد.» (فاطر: ۳۲-۳۵)

[۱] – شرح الفرایینی، ص ۲۵۵- ۲۶۲

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …