عمر فاروق رضی الله عنه (۸)

«حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ أَبِى مُزَاحِمٍ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ یَعْنِى ابْنَ سَعْدٍ ح وَحَدَّثَنَا حَسَنٌ الْحُلْوَانِىُّ وَعَبْدُ بْنُ حُمَیْدٍ قَالَ عَبْدٌ أَخْبَرَنِى وَقَالَ حَسَنٌ حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ وَهُوَ ابْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ سَعْدٍ حَدَّثَنَا أَبِى عَنْ صَالِحٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ أَخْبَرَنِى عَبْدُ الْحَمِیدِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ زَیْدٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ سَعْدِ بْنِ أَبِى وَقَّاصٍ أَخْبَرَهُ أَنَّ أَبَاهُ سَعْدًا قَالَ اسْتَأْذَنَ عُمَرُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم وَعِنْدَهُ نِسَاءٌ مِنْ قُرَیْشٍ یُکَلِّمْنَهُ وَیَسْتَکْثِرْنَهُ عَالِیَهً أَصْوَاتُهُنَّ فَلَمَّا اسْتَأْذَنَ عُمَرُ قُمْنَ یَبْتَدِرْنَ الْحِجَابَ فَأَذِنَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم وَرَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم یَضْحَکُ فَقَالَ عُمَرُ: أَضْحَکَ اللَّهُ سِنَّکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم: «عَجِبْتُ مِنْ هَؤُلاَءِ اللاَّتِى کُنَّ عِنْدِى فَلَمَّا سَمِعْنَ صَوْتَکَ ابْتَدَرْنَ الْحِجَابَ». قَالَ عُمَرُ: فَأَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَحَقُّ أَنْ یَهَبْنَ. ثُمَّ قَالَ عُمَرُ أَىْ عَدُوَّاتِ أَنْفُسِهِنَّ أَتَهَبْنَنِى وَلاَ تَهَبْنَ رَسُولَ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم قُلْنَ نَعَمْ أَنْتَ أَغْلَظُ وَأَفَظُّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم: وَالَّذِى نَفْسِى بِیَدِهِ مَا لَقِیَکَ الشَّیْطَانُ قَطُّ سَالِکًا فَجًّا إِلاَّ سَلَکَ فَجًّا غَیْرَ فَجِّکَ». [صحیح مسلم لأبی الحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری، کتاب فضائل الصحابه رضی الله عنهم، باب من فضائل عمر رضی الله عنه].

«از سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه روایت شده که گفت: عمر بر رسول الله صلی الله علیه و سلم اجازه ورود خواست در حالیکه نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم زنانی از قریش بودند که با ایشان مشغول صحبت بودند و صدایشان به تکلم بلند بود. وقتی که عمر اجازه ورود خواست آن زنان بلند شدند و حجاب خود را درست کردند. رسول الله صلی الله علیه و سلم به عمر اجازه ورود دادند در حالیکه می‌خندیدند. عمر گفت: یا رسول الله! الله شما را خندان گرداند (شادیتان را استمرار بخشد). رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: از این زنانی که پیش من هستند تعجب کردم. وقتی که صدای تو را شنیدند حجاب خود را درست کردند. عمر گفت: یا رسول الله! حق این بود که از شما می‌هراسیدند (و حجاب خود را رعایت می‌کردند) تا من. سپس عمر به آن زنان گفت: ‌ای دشمنان نفس‌های خودتان! آیا از رسول الله صلی الله علیه و سلم نمی‌هراسید و از من هراسانید؟ آنان گفتند: بله، تو خشین‌تر از رسول الله صلی الله علیه و سلم هستی. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: ‌ای عمر! قسم به کسی که جان من در دست اوست، شیطان تو را در راهی ملاقات نخواهد کرد مگر اینکه راهی غیر از راه تو برگزیند».

«حدّثنا عُقْبَهُ بْنُ مُکْرَمٍ الْعَمّیّ. حَدّثَنَا سَعِیدُ بْنُ عَامِرٍ قَالَ: جُوَیْرِیَهُ بْنُ أَسْمَاءَ أَخْبَرَنَا عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ. قَالَ: قَالَ عُمَرُ: وَافَقْتُ رَبّی فِی ثَلاَثٍ: فِی مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ، وَفِی الْحِجَابِ، وَفِی أُسَارَى بَدْرٍ». [صحیح مسلم لأبی الحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری، کتاب فضائل الصحابه رضی الله عنهم، باب من فضائل عمر رضی الله عنه].

«از ابن عمر رضی الله عنهما روایت شده که عمر گفت: الله در سه مورد موافق من بود: در مقام ابراهیم، در حجاب و در اسرای بدر».

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …