عمر فاروق رضی الله عنه (۱۰)

«حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ صَبَّاحٍ الْبَزَّارُ حَدَّثَنَا زَیْدُ بْنُ حُبَابٍ عَنْ خَارِجَهَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ بْنِ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ أَخْبَرَنَا یَزِیدُ بْنُ رُومَانَ عَنْ عُرْوَهَ عَنْ عَائِشَهَ قَالَتْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم جَالِسًا فَسَمِعْنَا لَغَطًا وَصَوْتَ صِبْیَانٍ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم فَإِذَا حَبَشِیَّهٌ تُزْفِنُ وَالصِّبْیَانُ حَوْلَهَا فَقَالَ: «یَا عَائِشَهُ تَعَالَىْ فَانْظُرِى». فَجِئْتُ فَوَضَعْتُ لَحْیَىَّ عَلَى مَنْکِبِ رَسُولِ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم فَجَعَلْتُ أَنْظُرَ إِلَیْهَا مَا بَیْنَ الْمَنْکِبِ إِلَى رَأْسِهِ فَقَالَ لِى: «أَمَا شَبِعْتِ أَمَا شَبِعْتِ». قَالَتْ فَجَعَلْتُ أَقُولُ: لاَ لأَنْظُرَ مَنْزِلَتِى عِنْدَهُ إِذْ طَلَعَ عُمَرُ قَالَ فَارْفَضَّ النَّاسُ عَنْهَا قَالَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم: «إِنِّى لأَنْظُرُ إِلَى شَیَاطِینِ الإِنْسِ وَالْجِنِّ قَدْ فَرُّوا مِنْ عُمَرَ». قَالَتْ فَرَجَعْتُ». [سنن الترمذی لـمحمد بن عیسى الترمذی، کتاب الـمَنَاقِبِ عَنْ رَسُولِ الله  صلی الله علیه و سلم باب فی مناقب أبی حفص عمر بن الخطاب رضی الله عنه].

«از عایشه رضی الله عنها روایت شده که گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم نشسته بودند که صدای بچه‌هایی را شنیدیم. رسول الله صلی الله علیه و سلم برخاستند و دیدند که یک زن حبشی می‌رقصد و کودکان اطراف او جمع شده‌اند. رسول الله صلی الله علیه و سلم گفتند: ‌ای عایشه بیا و نگاه کن. پس آمدم و چانه‌ام را بر شانه رسول الله صلی الله علیه و سلم گذاشتم و از بین سر و شانه ایشان به آن زن نگاه کردم. به من گفتند: سیر شدی؟ سیر شدی؟ گفتم: خیر، به جهت این منزلتی که نزد ایشان داشتم. تا اینکه عمر ظاهر شد و مردم از اطراف آن زن پراگنده شدند. رسول الله صلی الله علیه و سلم گفتند: می‌بینم که شیاطین انس و جن از عمر فرار می‌کنند. عایشه گفت: آنگاه بازگشتم».

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ وَمُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ قَالاَ حَدَّثَنَا أَبُو عَامِرٍ الْعَقَدِىُّ حَدَّثَنَا خَارِجَهُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الأَنْصَارِىُّ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم قَالَ: «اللَّهُمَّ أَعِزَّ الإِسْلاَمَ بِأَحَبِّ هَذَیْنِ الرَّجُلَیْنِ إِلَیْکَ بِأَبِى جَهْلٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ». قَالَ وَکَانَ أَحَبَّهُمَا إِلَیْهِ عُمَرُ». [سنن الترمذی لـمحمد بن عیسى الترمذی، کتاب الـمَنَاقِبِ عَنْ رَسُولِ الله  صلی الله علیه و سلم باب فی مناقب أبی حفص عمر بن الخطاب  رضی الله عنه].

«از ابن عمر رضی الله عنهما روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت: اللهم! اسلام را با احب این دو مرد: ابی جهل یا عمر بن الخطاب عزت بده. گوید: احب این دو برای او عمر بود».

ابوجهل تا زمان موتش مسلمان نشد و بر علیه اسلام اقدام کرد ولی عمر الفاروق رضی الله عنه در مکه ایمان آورد و با اسلام آوردن او اسلام بمشیئت الله عزت یافت. چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت و چه بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم، عمر الفاروق رضی الله عنه موجب عزت اسلام بود و زمان خلافتش از دوران پر افتخار تاریخ اسلام محسوب می‌شود.

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …