عقیده به تحریف قرآن (۳)

در حالی‌که قرآن موجود، ۶۶۶۰ آیه می‌باشد، گویی دو سوم قرآن، حذف شده است و فقط یک سوم باقی مانده است. و نویسنده (مرآه ‌العقول) در توضیح این روایتی که کلینی استخراج کرده، می‌گوید: این روایت صحیح است. و ناگفته پیداست که این روایت و بسیاری از روایت‌های صحیح از این دست، صراحتاً از نقص قرآن و تغییر آن خبر می‌دهند. و به اعتقاد من همه روایت‌های این باب، به لحاظ معنایی متواتر هستند و دور انداختن همگی آنها، مستقیماً موجب سلب اعتماد آن روایت‌ها می‌شود، بلکه به گمان من، روایت‌های موجود در این زمینه، از روایت‌های موجود در باب امامت کمتر نیستند، پس چگونه (صحت کنونی) قرآن را با روایتی اثبات می‌کنند؟![۱].

و ملا خلیل قزوینی، شارح فارسی زبان کافی، در ارتباط با روایت مزبور می‌گوید: «مراد از آن این است که بسیاری از آیات، از قرآن کنونی حذف شده‌اند. و البته در مصاحف مشهور و احادیث صحیح این موضوع اتفاق نیافتاده است. چرا که روایت‌های خاص و عام بیانگر این هستند که بسیاری از (آیات) قرآن حذف شده‌اند. و روایت‌ها در این زمینه آن قدر زیاد هستند که واقعاً تکذیب کردن آنها یک نوع گستاخی بشمار می‌آید و دل و جرأت می‌خواهد!.

و این ادعا که «قرآن موجود همانی است که هم اکنون در مصاحف موجود است» خالی از مغلطه نیست.

و استدلال به اهتمام صحابه و اهل اسلام در تثبت و کنترل این قرآن ـ بعد از اصلاح یافتن از کاری که ابوبکر و عمر و عثمان انجام دادند ـ استدلالی ضعیف می‌نمایاند. و بدینسان استدلال به آیه:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: ۹].

استدلالی قوی نیست، چرا که این آیه با صیغه ماضی و در سوره‌ای مکی است، و بعد از این سوره سوره‌های فراوانی در مکه نازل شدند و این به استثنای سوره‌هایی است که بعد از آن به‌طور فراوان در مدینه نازل شدند. پس این نشان نمی‌دهد که همه قرآن محفوظ شده می‌باشد. و همچنین حفظ قرآن، دلالت بر این ندارد که فقط در نزد عوام‌الناس محفوظ مانده است. بلکه می‌توان چنین از آن برداشت کرد که این قرآن در نزد امام زمان و پیروان راز نگه‌دار او، محفوظ است»[۲].

و حسین نوری طبرسی در فصل‌الخطاب می‌گوید: «روایت‌های وارده در خصوص تغییر بعضی از کلمات و آیات و سوره‌ها ـ‌ با یکی از اشکال پیش‌ گفته ـ خیلی فراوان است. تا جائی‌که نعمت‌الله جزائری در یکی از تألیفاتش می‌گوید: اخبار دال بر تحریف قرآن بالغ به دو هزار روایت است، و جماعتی هم‌چون مفید و محقق داماد و علا‌مه جلیلی و غیر آنها مدعی جامعیت و شمولیت آنها می‌باشند. بلکه استاد هم در کتاب تبیان، به کثرت آنها تصریح کرده، بلکه جماعتی مدعی به تواتر رسیدن آنها شده‌اند که در آخر مبحث آنها را ذکر خواهیم کرد»[۳].

و نوری طبرسی همچنین گفته است: آقای جزائری محدث در کتاب «الانوار» مطلبی عنوان کرده که مفهوم آن چنین است: «یاران و اصحاب ما، بر صحت روایت‌های جامع متواتر دال بر تحریف قرآن به لحاظ ماده، اعراب، کلام انگشت گذاشته، و آنها را باورکرده‌اند»[۴].

و نوری طبرسی می‌گوید: «مضاعف بر آنچه که به‌صورت متفرقه در ضمن دلایل سابق گذشت، روایت‌های کثیر و روشن و معتبری وجود دارند که بر راه یافتن حذف و نقصان به این قرآن کنونی گواهی می‌دهند. و نشان می‌دهند که این قرآن، کمتر از آن قرآن تمام و کاملی است که الله تعالی آن را به‌عنوان معجزه بر سرور و سالار انسان‌ها و پریان  نازل کرده است.

و این روایت‌ها در کتب معتبر و مورد اعتماد و مرجع آن اصحاب به‌صورت متفرقه موجود می‌باشد»[۵].

و همچنین نوری طبرسی می‌گوید:‌ بدان که همه این روایت‌ها از کتاب‌های معتبری نقل شده‌اند که یاران ما، در راستای اثبات احکام شرعی و آثار نبوی به آنها متکی می‌باشند»[۶].

و علمای شیعه به‌طور مفصل روایت‌های دال بر تحریف قرآن را ذکر کرده‌اند و همچنین جناب محمد باقر مجلسی یک دلیل عقلانی برای اثبات تحریف یافتگی قرآن ذکر کرده است، آنجا که می‌گوید:‌ «عقل حکم به این می‌کند که چون قرآنی که در بین مردم انتشار یافته، و شخصیتی معصوم عهده‌دار جمع‌آوری و کنترل کردن آن نشده است، معمولاً بعید به‌نظر می‌رسد که جمع آن، موافق با اصل کامل آن باشد. اما شکی در این نیست که مردمان (شیعه‌ها) مکلف هستند که از این قرآن کنونی پیروی کنند و آن را بخوانند تا وقتی که قائم ظهور می‌کند، و این از طریق اهل بیت معلوم و مشخص شده است. و بیشتر روایت‌های این باب از جمله روایت‌هایی هستند که بر کامل بودن و صحیح بودن این قرآن خط بطلان می‌کشند و بسیاری از آنها در باب‌های بعدی، بخصوص در کتاب (فضلیت قرآن) ذکر خواهند شد، و ان‌شاءالله در این باره سنگ تمام خواهیم گذاشت»[۷].

بعد از جمع‌آوری روایت‌های وارد آمده در کتب شیعه و تأیید کردن آنها از جناب علمای سرشناس آنها به لحاظ تواتر و روشن بودن آنها در تحریف یافتگی قرآن، می‌خواهیم عقیده آنها را طبق این روایت‌ها مبنی بر این‌که قرآن موجود تحریف شده و تغییر یافته است، ذکر کنیم؛ نویسنده تفسیر صافی می‌گوید: اما در ارتباط با عقاید استادانمان در این باره باید بگوئیم که ظاهراً محمدبن یعقوب کلینی (معروف به) ثقه‌الاسلام، معتقد به تحریف و راه‌یافتگی نقصان در قرآن می‌بوده است. چون که او روایاتی را در این باره در کتابش «کافی» ذکر کرده، وبه هیچ وجه به تقدیح (و تضعیف) آنها نپرداخته، و در اوایل کتابش ذکر کرده. که به (صحت) روایت‌های موجود در آن کاملاً اطمینان دارد. و بدینسان استاد کلینی، علی‌بن‌ابراهیم قمی هم چنین اعتقادی داشته است. بدلیل اینکه تفسیرش سرشار از روایت‌های مربوط به آن است، و او در این باره اغراق هم کرده است. و بدین‌سان شیخ احمد بن ابی‌طالب طبرسی هم در کتابش «احتجاج» به شیوه آنها گام برداشته است»[۸].

و بسیاری از محدثان شیعه، کتابی مستقل در این باره تصنیف کرده‌اند که در آن به اثبات تغییر و تحریف یافتگی قرآن موجود می‌پردازند. حسین‌بن محمد تقی نوری طبرسی در کتاب معروفش (فصل‌الخطاب فی تحریف کتاب رب‌ الارباب) نام این کتاب‌ها را برشمرده است. و او در مقدمه کتابش می‌گوید: «این کتابی لطیف و شریف‌ است که حجت اثبات تحریف قرآن و رسوایی‌های ستم‌پیشگان و (عدالت ستیزان) آن را تألیف کرده‌ام، و آن را «فصل‌الخطاب فی ‌تحریف کتاب رب‌الارباب» نام می‌نهم».

سپس در صفحه ۲۹ همان کتاب،‌کتاب‌های تألیف شده در این زمینه را برمی‌شمارد و می‌گوید:

کتاب التحریف.

کتاب التنزیل

کتاب التنزیل من‌القرآن و التحریف

کتاب التحریف و التبدیل

التنزیل و التحریف

این کتاب‌ها بما می‌فهمانند که عقیده به تحریف قرآن، در نزد شیعه از جمله ضروریات دین به‌شمار می‌آید، و گرنه این همه کتاب تألیف نمی‌کردند.

و اما عذرآوری بعضی از شیعه‌ها به این‌که روایت‌ها ضعیف هستند، کاملاً بی‌پایه و بی‌اساس است چرا که بیشتر بزرگان و علمای شیعه این روایت‌ها را وارد کرده و آنها را موثق دانسته، و یکی از آنها، آن روایات را رد نکرده است. و نگفته که عقیده‌ای مخالف با آن دارد. بلکه آنها معتقد به تحریف قرآن هستند. و ما از علمای شیعه می‌خواهیم، که اگر معتقد به صحیح بودن قرآن کنونی هستند، کارهای زیر را انجام دهند.

روایتی‌از ائمه معصومشان بیاورند که در یکی از کتاب‌های مورد اعتماد و معتبر آنها ذکر شده باشد و ثابت کند که قرآن کنونی کاملاً صحیح و دست نخورده است. و البته که تا روز قیامت، هرگز چنین روایتی را نخواهند آورد.

لازم است که قائلان به تحریف قرآن را کافر بدانند و این عقیده خود را در نشریات و مجلات علنی کنند.

این قبیل روایت‌ها را در مجالس خودشان ترویج نکرده، و در مجالس خود از اصحاب آن و از آن روایت‌ها ابراز برائت کنند و کتاب‌هایی را که در این زمینه به نگارش در آمده‌اند، تخطئه نمایند. کتاب‌هایی همچون کافی، و احتجاج و غیر آنها … در حقیقت در این صفحات، عقاید شیعه به تحریف قرآن کنونی را با استناد به روایات متواتر آنها و اقوال محدثین و علمای بزرگ و سرشناس آنها، را ذکر کردیم و کسی از بزرگان آنها نمی‌تواند آن را انکار کند.

و این عبارات نقاب از چهره سیاه آنها برمی‌دارد، و عقاید آنها را درباره کتاب‌ مقدس الله تعالی که باطل هرگز بدان ره نتواند یافت، فرا روی ما قرار می‌دهد. کتاب مقدس که از طرف خدایی کاردان و ستوده نازل شده است. و خداوند در این کتاب مجید می‌فرماید:

﴿ الٓمٓ ١ ذَٰلِکَ ٱلۡکِتَٰبُ لَا رَیۡبَۛ فِیهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِینَ ٢﴾ [البقره: ۱-۲].

«الم، این کتابی است که بی‌شک مایه هدایت پرهیزگاران است»،

و می‌فرماید:‌

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: ۹].

«ما خود قرآن را نازل کردیم، و خود حافظ آن خواهیم بود».

و می‌فرماید:

«زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن [= قرآن] حرکت مده، چرا که جمع کردن و خواندن آن بر ماست! پس هرگاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن! پس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست!».

و می‌فرماید:﴿لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ ١۶ إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ ١٧ فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ ١٨ ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ ١٩﴾ [القیامه: ۱۶-۱۹].

﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِیرٗا ٨٨﴾ [الإسراء: ۸۸].

«بگو: اگر انس و جن گرد آیند بر آنکه مانند این قرآن آورند، هرگز نمى‏توانند مانندش آورند و اگر چه برخى از آنان یاور برخى [دیگر] باشند».

و قاطبه مسلمانان بر این اتفاق نظر دارند که مصاحفی که در شرق و غرب در دسترس مسلمانان قرار دارد، از اول قرآن تا آخر دو سوره ناس و فلق، کلام الله تعالی و وحی نازل شده او بر پیامبر  صلی الله علیه و سلم می‌باشد، کسی که حرفی از آن را انکار کند، یقیناً کافر است. و اما اینکه بعضی از شیعیان غافل، بعد از اینکه نمی‌توانند ایمان خود را به این قرآن محفوظ شده و کامل ثابت کنند، بهانه تراشی کرده و می‌گویند: وجود روایت‌های دال بر تحریف که در کتاب‌های ما موجود است، اشکالی ندارد چرا که کتاب‌های شما (سنی‌ها) هم قایل به نسخ تلاوت قرآن و اختلاف در قرائت قرآن می‌باشد؛ باید بگوئیم که آن تمسک و بهانه تراشی شما همچو تمسک شخص غرق شده به گیاه است!! مگر خبر ندارید که نسخ تلاوت امری ثابت شده به نصوص است و اختلاف در نحوه قرائت هم، بدین‌سان می‌باشد؟!.

این کجا و آن کجا؟! از شر این گمراهان ستم ‌پیشه و خیره‌سر به الله تعالی پناه می‌بریم. و بر آن دسته از شیعیان غافل که چنین بهانه تراشی می‌کنند، لازم است که جمله و عبارتی از علمای اهل سنت بیاورند که قایل به تحریف یا تبدیل قرآن باشد. بلکه قاطبه اهل سنت بر این اعتقاد دارند که قایل به تحریف قرآن، کافر و خارج از دین اسلام می‌باشد.

[۱]– مرآه العقول شرح الاصول والفروع، ج ۲، ص ۵۳۹، تالیف  ملا محمد باقر مجلسی.

[۲]– الصافی شرح اصول الکافی- کتاب فضل القرآن جزء ۶ بخش نوادر ص ۷۵, تالیف ملا خلیل قزوینی.

[۳]– فصل الخطاب, تالیف حسین نوری طبرسی, ص ۲۲۷٫

[۴]– مرجع سابق, ص ۳۱٫

[۵]– فصل الخطاب, ص ۲۱۱٫

[۶]– فصل الخطاب, ص ۲۲۸٫

[۷]– مرآه العقول شرح الاصول والفروع، ج ۲، ص ۱۷۱، تالیف  ملا محمد باقر مجلسی.

[۸]– تفسیر صافی, تالیف ملا حسن ص ۱۴٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …