عقل دلالت بر یگانگی الله تعالی دارد

عقل دلالت بر یگانگی الله تعالی دارد.

در صورتی که عقل این موضوع را انکار نماید، خود عقل مشکل دارد و شاعر راست گفته است که:

إذا ادّعَی العَقلُ إنکَارَهُ ***** فأنکرِ العقلَ وَدَعوَاهُ

«اگر عقل ادّعای انکارش را داشت، پس تو عقل و ادّعایش را انکار و رد کن».

شاعری دیگر چنین می­سراید:

یَعْتَرِضُ العَقْلُ عَلَى خَالِقٍ ***** مِنْ بَعْضِ مَخْلُوقَاتِهِ العَقْلُ

«عقل بر آفریدگاری اعتراض می­کند که خودِ عقل یکی از مخلوقاتش است!»

بنابراین دانستیم سخن کسی که می­گوید: جهان هستی اتّفاقی به وجود آمده یا اینکه خود طبیعت آفریدگار است، باطل و اشتباه بوده، زیرا این ادّعاها یعنی فقط عناد و مخالفت با آنچه از طریق عقل و نقل ثابت شده است. از کسی که می­گوید جهان هستی اتّفاقی و بدون علّت به وجود آمده است، می­پرسیم: چگونه امکان دارد این جهان گسترده و بزرگ و هماهنگ، اتّفاقی ایجاد شده باشد؟!

اکنون به مثالی که دانشمند امریکایی «کریسی موریسون»[۱] می­آورد تا اثبات نماید پیدایش جهان هستی علّت داشته و اتّفاقی نبوده است، دقّت کن؛ او می­گوید: «۱۰ سکّه را به طور جداگانه انتخاب نما و آن‎ها را به ترتیب – از ۱ تا ۱۰- شماره­گذاری کن و در جیب خود بگذار و محکم تکان بده. سپس سعی کن که آن‎ها را به ترتیب – از ۱ تا ۱۰- از جیب خود بیرون بیاوری.

شانس یا احتمال بیرون­آوردن سکّۀ شمارۀ ۱، ۱ از ۱۰ است.

و احتمال بیرون­کشیدن سکّۀ شمارۀ ۱ و سپس سکّۀ شمارۀ ۲، ۱ تا ۱۰۰ و احتمال بیرون­آمدن سکّه­های شمارۀ ۱ و ۲و ۳ به ترتیب، ۱ تا ۱۰۰۰ و امکان بیرون­آوردن سکّه­های شمارۀ ۱ و ۲و ۳و ۴ پشت سر هم، ۱ تا ۱۰۰۰۰ است و … تا اینکه احتمال بیرون­آمدن سکّه­های شمارۀ ۱ تا ۱۰ با همان ترتیب اولیه، ۱ تا ۱۰ بیلیون است.

هدف از این مثال ساده، این است که برایت روشن سازیم چگونه اعداد به شکلی حیرت­آور و بدون اینکه اتّفاقی باشد، زیاد می­گردند!

علاوه بر این، اگر جهان هستی اتّفاقی و بدون علّت به وجود می­آمد، ساخت و پیدایش آن چقدر طول می‌کشید؟!

حساب آن از این طریق، امری خیالی و بسیار سخت خواهد بود و حتّی نمی­توان آن را تصوّر کرد.

آنچه در جهان هستی وجود دارد، نشان می­دهد که توسّط ذاتی حکیم و علیم و خبیر به وجود آمده، امّا انسان بسیار ستم­پیشه و نادان است:

﴿قُتِلَ ٱلۡإِنسَٰنُ مَآ أَکۡفَرَهُۥ١٧ مِنۡ أَیِّ شَیۡءٍ خَلَقَهُۥ١٨ مِن نُّطۡفَهٍ خَلَقَهُۥ فَقَدَّرَهُۥ۱۹﴾ [عبس: ۱۷-۱۹]

«مرگ بر [این] انسان، چقدر ناسپاس است؟! [الله] او را از چه چیز آفریده است؟ او را از نطفۀ [ناچیز] آفرید، سپس وی را موزون ساخت».[۲]

اینکه گفته می­شود طبیعت، آفریدگار مخلوقات است، بهتانی بزرگ و بی­دلیل و اشتباهی روشن است که نیازی به ردّ و پاسخ ندارد، و بلکه تصوّر این مطلب برای انکار و پاسخ به قائلانش کافی است.[۳]

یکی از این ادّعاها، نظریّۀ «داروین» است که پیروانش قصد دارند از این طریق، علّت وجود زندگان و مخلوقات را بیان کنند. بر اساس این نظریّه، گمان می­کنند که انسان در اصل، حیوانی کوچک و ساخته­شده از آب بوده و سپس محیط تغییراتی را در شکل و ساختارش به وجود آورده و باعث ایجاد صفاتی جدید در این موجود شده است. در ادامه، صفاتِ کسب­شده، به فرزندان انتقال یافته تا مجموعۀ این صفات کوچک و برخاسته از محیط، در طول میلیون­ها سال باعث ایجاد صفاتی بسیار و پیشرفته گشته و آن مخلوق ابتدایی را تبدیل به مخلوقی برتر کرده است. سپس پیدایش صفات بر اثر محیط ادامه یافته و مخلوقات بزرگ­تر شده­اند تا بالاخره منجر به پیدایش انسان گشته است.

خلاصۀ دیدگاه مذکور همین بوده و عیب و نقص آن بسیار روشن و آشکار است.[۴]

بسیاری از پیروان نظریّه مذکور، پی به بطلان آن برده­اند.

یکی از اعتراضاتی که بر دیدگاه «داروین» وارد شده، این است که: اگر فرض کنیم دیدگاه مزبور صحیح باشد، پس آن حیوان کوچک را چه کسی آفریده است؟! و چه کسی آن را پرورش و رشد داده تا به این شکل رسیده است؟!

[۱]– رئیس سابق فرهنگستان علوم در نیویورک، رئیس مؤسّسۀ امریکایی در شهر نیویورک، عضو هیأت اجرایی شورای تحقیقات ملّی در ایالات متّحده، همکار در موزۀ تاریخ طبیعی آمریکا و عضو دائمی مؤسّسۀ سلطنتی بریتانیا؛ نک: مقدّمۀ مترجم کتاب کریسی موریسون: العلم یدعو إلی الإیمان، صص ۱۲- ۱۳٫

[۲]– نک: العقیده فی الله، صص ۷۴- ۷۵٫

[۳]– برای توضیحات بیشتر، نک: همان، صص ۷۴- ۹۸؛ العلم یتبرّأ من نظریّه دارون، زیاد ابوغنیمه.

[۴]– نک: العقیده فی الله، صص ۷۹- ۹۲٫ در این کتاب، توضیحات کاملی در ردّ دیدگاه فوق آمده است؛ همچنین نک: العلم یتبرّأ من نظریّه داروین.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …