عصمت (۴)

در دعا پروردگارت را با اخلاص بخوان، که بخشیدن و محروم‌ کردن به دست اوست و زیاد استخاره کن.

وصیت مرا به درستی دریاب و به سادگی از آن نگذر، زیرا بهترین سخن آن است که سودمند باشد. بدان! علمی که سودمند نباشد، خیری در آن نیست و دانشی که سزاوار یادگیری نیست سودی ندارد.

چه کلام زیبا و سنجیده‌ای!

این فقط یک وصیت نیست، بلکه آیین زندگی است برای همه مسلمانان و برای همه کسانی که در آن تفکر و تأمل می‌کنند. آیینی است که باید با آب طلا نوشته شود.

این جملات نگاه کنید:

«دین را بیاموز». این جمله علم لدنّی را، که شیعه می‌گویند ائمه از آن برخوردارند، نفی می‌کند.

«خود را به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات و ناخوشی‌ها عادت بده». این اخلاق نیک را تمرین کن و خود را به آن عادت بده. آیا فرد معصوم نیاز دارد که چنین چیزی را تمرین کند و خود را بدان عادت دهد؟ یا اینکه این امر در سرشت او وجود دارد و او بر آن سرشته شده است.

سپس فرمود: «زیاد استخاره کن». اگر معصوم است و اشتباه نمی‌کند و راه راست را یافته است، پس چه نیازی به استخاره دارد؟!

در ادامه می‌فرماید:

۵- «ورأیت حیث عنانی من أمرک ما یعنی الوالد الشفیق، وأجمعت علیه من أدبک أن یکون ذلک وأنت مقبل العمر ومقتبل الدهر، ذو نیه سلیمه، ونفس صافیه، وأن أبتدءک بتعلیم کتاب الله عزّ وجلّ وتأویله، وشرائع الإِسلام وأحکامه، وحلاله وحرامه، لا أجاوز ذلک بک إِلى غیره، ثم أشفقت أن یلتبس علیک ما اختلف الناس فیه من أهوائهم وآرائهم مثل الذی التبس علیهم، فکان إحکام ذلک على ما کرهت من تنبیهک له، أحبّ إلی من إِسلامک إِلى أمر لا آمن علیک فیه الهلکه، ورجوت أن یوفقک الله فیه لرشدک، وأن یهدیک لقصدک، فعهدت إِلیک وصیتی هذه».

«و چون هر پدر مهربانی نگران تو بودم و فکرم به تو مشغول بود، بنابراین تو را درست تربیت نمودم و تو به مرحله جوانی رسیده‌ای در حالی که دارای نیت درست و وجودی پاک هستی. و کوشیدم تا قبل از هر چیز، کتاب خدا و تفسیر آن را به تو بیاموزم و احکام اسلام و دستورات آن و حلال و حرام آن را به تو یاد دهم و به چیز دیگری نپردازم. امّا ترسیدم که مبادا آنچه مردم در آن اختلاف کرده‌اند، بر تو مشتبه شود و فریب آن را بخوری، همان گونه که بر مردم شبهه‌ناک شد و فریب آن را خوردند، گرچه آگاه‌کردن تو را نسبت به این امور خوش نداشتم، اما آگاه‌شدن و استوارماندنت را ترجیح دادم تا تسلیم هلاکت‌های اجتماعی نگردی و امیدوارم خداوند تو را دریافتن راه درست، توفیق دهد و تو را به آنچه می‌خواهی، رهنمون کند. بنابراین وصیت خود را اینگونه تنظیم کرده‌ام»[۱۵].

الف- منظورش از اینکه «تو دارای نیت درستی هستی» چیست؟

آیا مگر نیّت‌ معصوم تغییر می‌کند و دگرگون می‌شود که امام علی -رضی الله عنه- او را چنین توصیف می‌کند که «او دارای نیتی درست و وجودی پاک است»؟

ب- چرا پدرش قبل از همه چیز کتاب خدا را به او یاد می‌دهد؟ در صورتی که هیچ کتابی به امام یاد داده نمی‌شود، زیرا امام همه علوم و دانش‌ها را کاملاً یاد دارد. آیا معصوم به معلّم نیاز دارد؟!

ج- در این جملات تأمل کنید که می‌فرماید: «ترسیدم که …». چگونه آنچه مردم در آن اختلاف می‌کنند، برای امامی که به نص الهی منصوب شده و از انحرافات و اشتباهات معصوم است، نیز مشتبه می‌شود و فریب آن را می‌خورد؟!

و آنجا را بنگرید که می‌فرماید: «به امید آن که خدا تو را …».

این فرمایشات امام رضی الله عنه سرشار از مفاهیم و معانی انسانی است که پدری دلسوز و اندوهگین به فرزندش می‌گوید.

۶- «امام رضی الله عنه در ادامه می‌فرماید: «واعلم یا بُنیّ! أن أحبّ ما أنت آخذ به من وصیتی تقوى الله، والاقتصار على ما فرضه الله علیک، والأخذ بما مضى علیه الأولون من آبائک، والصالحون من أهل بیتک، فإِنهم لم یدعوا أن نظروا لأنفسهم کما أنت ناظر، وفکروا کما أنت مفکّر، ثمّ ردّهم آخر ذلک إِلى الأخذ بما عرفوا، والإِمساک عما لم یکلّفوا، فإِن أبت نفسک أن تقبل ذلک دون أن تعلم کما علموا، فلیکن طلبک ذلک بتفهّم وتعلّم، لا بتورّط الشبهات وعلق الخصومات.

وابدأ قبل نظرک فی ذلک بالاستعانه بإِلهک، والرغبه إِلیه فی توفیقک، وترک کل شائبه أولجتک فی شبهه، أو أسلمتک إِلى ضلاله، فإِن أیقنت أن قد صفا قلبک فخشع، وتمّ رأیک فاجتمع، وکان همّک فی ذلک همًّا واحدًا، فانظر فیما فسّرت لک.

وإِن أنت لم یجتمع لک ما تحب من نفسک، وفراغ نظرک وفکرک، فاعلم أنک إِنما تخبط خبط العشواء، وتتورط الظلماء، ولیس طالب الدین من خبط أو خلط، والإمساک عن ذلک أمثل».

«پسرم! بدان آنچه از وصیتم را که بکارگیری‌اش را بیشتر دوست دارم ترس از خدا، انجام واجبات و پیمودن راهی است که پدرانت و صالحان خاندانت پیموده‌اند. زیرا آنان آنگونه که تو در امور خویشتن نظر می‌کنی در امور خویش نظر می‌کردند، و همانگونه که تو درباره خویشتن می‌اندیشی، نسبت به خودشان می‌اندیشیدند، در نهایت آنچه را [تکلیف] دانستند، به آن تمسک جستند و آنچه را بر آن مکلف نبودند، رها کردند. اگر نفس تو از پذیرفتن سرباز زند و خواهد چنانکه آنان بدانستند، بداند. پس تلاش کن تا درخواست‌های تو از روی درک و آگاهی باشد، نه آنکه به شبهات روی آوری و از دشمنی‌ها کمک گیری. و قبل از پیمودن راه پاکان از خداوند یاری بجوی و در راه او با اشتیاق عمل کن تا پیروز شوی و از هر کاری که تو را به شک و شبهه اندازد، یا تسلیم گمراهی کند، بپرهیز.

و چون یقین کردی دلت روشن و فروتن شد و اندیشه‌ات گرد آمد و کامل گردید و اراده‌ات بر یک چیز متمرکز گشت، پس اندیشه کن در آنچه برایت بیان نموده‌ام. اگر در این راه آنچه را دوست می‌داری، فراهم نشد و آسودگی فکر و اندیشه نیافتی، بدان راهی را که ایمن نیست، می‌پیمایی و در تاریکی، ره می‌سپاری، زیرا کسی که اشتباه می‌کند و در تردید و سرگردانی می‌افتد، طالب دین نیست و دست‌ نگه‌داشتن از این کار بهتر است»[۱۶].

الف- خواننده عزیز و منصف و هوشیار! در این جملات تأمل کن: امام فرزندش را دستور می‌دهد تا به فرائض اکتفا کند و از گذشتگان صالح و نیکو پیروی نماید، و سپس به او می‌گوید که هر کاری نیاز به تفکر و تدبّر و اندیشیدن دارد، نه اینکه منتظر الهام یا وحی بماند و نه اینکه او معصوم است و همواره کارش درست خواهد بود. سپس او را از درگیرشدن با شبهات جز با فهم و دقت و تدبّر، بازمی‌دارد.

ب- به بند دوّم سخنان او بنگر که می‌فرماید: «و هر آنچه تو را به شک و شبهه اندازد». شبهه همان چیزی است که درستی یا نادرستی آن و حلال‌بودن و حرام‌بودنش مشخص نیست. آیا فرد معصوم گرفتار شبهات می‌شود؟! و امیال و هواهای نفسانی و امور دیگر او را مانند سایر مردم سرگردان می‌کنند؟! اگر چنین نیست پس معنی سخن امام رضی الله عنه به فرزندش چیست؟!

ج- و خواننده عزیز! در بند آخر کلام امام رضی الله عنه که می‌فرماید: «بدان که …»، بیندیش و آن را بر عقل خود عرضه کن و با ژرف‌نگری آن را دریاب تا این کلام والا و مهم آن مرد بزرگ را خوب بفهمی.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw