عصمت (۵)

امام رضی الله عنه در ادامه می‌فرماید:

۷- «فتفهّم یا بُنیّ! وصیّتی، واعلم أن مالک الموت هو مالک الحیاه، وأن الخالق هو الممیت، وأن المفنی هو المعید، وأن المبتلی هو المعافی، وأن الدنیا لم تکن لتستقرّ إِلا على ما جعلها الله علیه من النعماء والابتلاء والجزاء فی المعاد، أو ما شاء مما لا تعلم، فإِن أشکل علیک شیء من ذلک فاحمله على جهالتک، فإِنک أول ما خلقت به جاهلًا ثم علّمت، وما أکثر ما تجهل من الأمر، ویتحیّر فیه رأیک، ویضل فیه بصرک، ثم تبصره بعد ذلک!».

«پسرم! در وصیت من درست بیندیش و بدان کسی که مرگ در اختیار اوست، زندگی نیز به دست اوست. و پدیدآورنده موجودات همان میراننده آنهاست، نابودکننده‌ همان است که دوباره زنده می‌کند، و همان که بیمار می‌کند، شفادهنده نیز هست. و [بدان!] که دنیا جاودانه نیست، و آنگونه که خدا خواسته، برقرار است، از عطاکردن نعمتها، انواع آزمایش، پاداش‌دادن در معاد و یا آنچه را که او خواسته و تو نمی‌دانی.

اگر درباره [فهم] جهان و تحولات روزگار مشکلی برای تو پدید آمد، آن را به عدم آگاهی و جهالت خودت ارتباط ده، زیرا تو ابتدا با ناآگاهی متولد شده‌ای و سپس [علوم را] فراگرفته‌ای و چه بسیار است آنچه را که نمی‌دانی و اندیشه‌ات در آن سرگردان است و بینش تو به آن راه ندارد، ولی بعداً آنها را فرا می‌گیری»[۱۷].

در این عبارت روشن و واضح، چند مسئله بیان شده است:

الف- امام از پسرش می‌خواهد تا وصیت او را خوب بفهمد، یعنی با تمرکز و جدیت و هوشیاری به کلام و گوینده آن گوش فرا دهد و سخنان او را فرا بگیرد.

ب- در این جملات تأمل کن و با خرد و حضور ذهن و چشمانی باز، مفاهیم و معانی این عبارات را بخوان، نباید با تقلید چشم‌هایت را ببندی، می‌بینی که حسن -رضی الله عنه- همه چیز را نمی‌داند، و بلکه چیزهائی هستند که او آنها را نمی‌داند و از دیگران یاد می‌گیرد: «اگر درباره جهان و تحولات روزگار مشکلی برای تو پدید آید». معنی این جمله چیست؟ معنی‌اش این است که اموری وجود دارد که فهمیدن آن برای حسن -رضی الله عنه- مشکل است و او آنها را نمی‌داند.

ج- امام علی -رضی الله عنه- به ما می‌گوید که حسن -رضی الله عنه- مانند سایر بندگان خدا در حالی به دنیا آمده که چیزی نمی‌دانسته و سپس یاد گرفته و کم‌کم با یادگرفتن پیشرفت نموده است.

د- امام -رضی الله عنه- با این کلمات: «چه بسیار است آنچه را که نمی‌دانی»، قاطعانه عصمت را نفی می‌کند.

ه‍- خواننده عزیز! در این کلام صحیح این مرد مهربان با فرزندش تأمل کن، بنگر که می‌فرماید: «… و تو نمی‌دانی»، «اگر درباره [فهم] جهان و تحولات روزگار مشکلی برای تو پدید آید»، «تو ابتدا ناآگاه متولد شده‌ای و سپس [علوم] را فراگرفته‌ای»، «و چه بسیار است آنچه را که نمی‌دانی و اندیشه‌ات در آن سرگردان است و بینش تو به آن راه ندارد» و … . خواننده عزیز! منصف باش و خردی آزاداندیش و اندیشه‌ای منتقدانه داشته باش، و بدان که آنچه انسان را به بیراهه می‌کشاند شبهات و امیالش می‌باشند. نباید تقلید راه و شیوه تو باشد، بلکه باید تقلید را رها کنی و خودت قدم پیش بگذاری، زیرا خداوند به ما عقل داده تا فکر کنیم و بیندیشیم، نه اینکه تقلید کنیم و به آنچه گذشتگان ما گفته‌اند، بسنده کنیم.

۸- امام-رضی الله عنه- همچنین می‌فرماید: «فاعتصم بالذی خلقک ورزقک وسوّاک، فلیکن له تعبّدک، وإلیه رغبتک، ومنه شفقتک.

واعلم یا بنیّ! أن أحدًا لم ینبئ عن الله سبحانه وتعالى، کما أنبأ علیه نبینا صلى الله علیه وآله وسلم، فارض به رائدًا، وإِلى النجاه قائدًا، فإِنی لم آلک نصیحه، وإِنک لن تبلغ فی النظر لنفسک وإِن اجتهدت مبلغ نظری لک».

«پسرم! بدان که هیچ کسی چون رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم از خدا آگاهی نداشته است، رهبری او را پذیرا باش و برای رستگاری، راهنمایی او را بپذیر. همانا من از هیچ اندرزی برای تو کوتاهی نکردم و تو هر چه کوشش کنی، نمی‌توانی آنگونه که من تو را می‌بینم، خودت را بشناسی»[۱۸].

نگاه کنید که امام رضی الله عنه، فرزندش را برای رستگاری به پیروی از پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم سفارش می‌کند و بس.

۹- «واعلم یا بنیّ! أنه لو کان لربک شریک لأتتک رسله، ولرأیت آثار ملکه وسلطانه، ولعرفت أفعاله وصفاته، ولکنه إله واحد کما وصف نفسه، لا یضادّه فی ملکه أحد، ولا یزول أبدًا ولم یزل، أول قبل الأشیاء بلا أولیه، وآخر بعد الأشیاء بلا نهایه، عظم أن تثبت ربوبیته بإحاطه قلب أو بصر.

فإِذا عرفت ذلک، فافعل کما ینبغی لمثلک أن یفعله فی صغر خطره، وقلّه مقدرته، وکثره عجزه، وعظیم حاجته إِلى ربه فی طلب طاعته، والرهبه من عقوبته، والخشیه من عقوبته، والشفقه من سخطه فإِنه لم یأمرک إِلا بحسن، و لم ینهک إِلا عن قبیح».

«پسرم! اگر پروردگارت شریکی می‌داشت، پیامبران آن شریک نیز به سوی تو می‌آمدند و آثار قدرتش را می‌دیدی و کردار و صفاتش را می‌شناختی. اما خدا، خدایی است یگانه، همانگونه که خود توصیف کرده است. هیچ کس در فرمانروایی‌اش با او نزاعی ندارد، نابودشدنی نیست و همواره بوده است، اول هر چیزی است و آغاز ندارد و آخر هر چیزی است و پایان نخواهد داشت، برتر از آن است که قدرت پروردگاری او را، فکر و اندیشه درک کند.

حال که این حقیقت را دریافتی، آنچنان بکوش که سزاوار همانندهای توست که منزلت اندک، توانایی‌ات ضعیف، ناتوانی‌ات بسیار، اطاعت خدا را مشتاق، از عذابش ترسان و از خشم او گریزانی. زیرا خدا تو را جز به نیکوکاری فرمان نداده و جز از زتشتی‌ها نهی نفرموده است»[۱۹].

از آن جا که علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه اطمینانی از آینده پسرش نداشت، حتی یگانگی خدا و مبادی و اصول اولیه دین را، که هر مسلمانی می‌داند، برای او بازگو کرد. و سپس به او فرمود: «حال که این حقیقت را دریافتی» آیا فردی که معصوم است چنین چیزهایی بر او پوشیده می‌ماند، یا اینکه حسن رضی الله عنه مانند هر انسان دیگری به چنین تذکّری نیاز دارد، و یا اینکه کلام امام بیهوده و بی‌فایده است، که هرگز چنین نیست.

امام رضی الله عنه در ادامه می‌فرماید:

۱۰- «یا بنیّ! اجعل نفسک میزانًا فیما بینک وبین غیرک، فأحبب لغیرک ما تحب لنفسک، واکره له ما تکره لها، ولا تظِلم کما لا تحب أن تُظلم، وأحسن کما تحبّ أن یحسن إلیک، واستقبح من نفسک ما تستقبحه من غیرک، وارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسک، ولا تقل ما لا تعلم وِإن قلّ ما تعلم، ولا تقل ما لا تحبّ أن یقال لک.

واعلم أن الإعجاب ضدّ الصواب، وآفه الألباب، فاسع فی کدحک، ولا تکن خازنًا لغیرک، وإذا أنت هدیت لقصدک، فکن أخشع ما تکون لربک».

«فرزندم! نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار بده، پس آنچه را که برای خود دوست داری، برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران مپسند. ستم روا مدار، همچنانکه دوست نداری به تو ستم شود. نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند. آنچه را که برای دیگران زشت می‌شماری، برای خود نیز زشت بشمار. به چیزی برای مردم رضایت بده، که برای خود می‌پسندی. آنچه نمی‌دانی نگو، گرچه آنچه را که می‌دانی، اندک است. آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند، درباره دیگران مگو. بدان که خود بزرگ‌بینی و غرور، مخالف راستی و افت عقل است. نهایت کوشش را در زندگی داشته باش و به فکر ذخیره سازی برای دیگران مباش. آنگاه که به راه راست هدایت شدی، در برابر پروردگارت از هر فروتنی خاضع‌تر باش»[۲۰].

می‌خواهم این جمله را با دقت بخوانید: «و ستم روا مدار همچنانکه دوست نداری بر تو ستم شود… آنچه را نمی‌دانی نگو».

آیا به توضیحی بیشتر از این نیاز داریم؟!

۱۱- «واعلم أن أمامک طریقًا ذا مسافه بعیده، ومشقّه شدیده، وأنه لا غنى لک فیه عن حسن الارتیاد، وقدر بلاغک من الزاد، مع خفه الظهر، فلا تحملن على ظهرک فوق طاقتک، فیکون ثقل ذلک وبالًا علیک، وإذا وجدت من أهل الفاقه من یحمل لک زادک إلى یوم القیامه، فیوافیک به غدًا حیث تحتاج إلیه فاغتنمه وحمّله إِیاه، وأکثر من تزویده وأنت قادر علیه، فلعلک تطلبه فلا تجده.

واغتنم من استقرضک فی حال غناک، لیجعل قضاءه لک فی یوم عسرتک.

واعلم أن أمامک عقبه کئودًا، المخفّ فیها أحسن حالًا من المثقل، والمبطئ علیها أقبح أمرًا من المسرع، وأن مهبطها بک لا محاله إِما على جنه أو على نار، فارتد لنفسک قبل نزولک، ووطئ المنزل قبل حلولک، فلیس بعد الموت مستعتب، ولا إلى الدنیا منصرف».

بدان! راهی پرمشقت و بس طولانی در پیش‌روی داری و در این راه بدون کوشش بایسته، تلاش فراوان و اندازه‌گیری زاد و توشه و سبکباربودن موفق نخواهی بود. بیش از تحمل خود بار مسئولیت بر دوش منه که سنگینی آن برای تو عذاب‌آور است. اگر مستمندی را دیدی که توشه‌ات تا قیامت حمل می‌کند و فردا که در آنجا به آن نیاز داری، به تو باز می‌گرداند، کمک‌کردن به او را غنیمت بشمار و زاد و توشه را بر دوش او بگذار و اگر قدرت مالی داری، بیشتر انفاق کن و همراه او بفرست، زیرا ممکن است دنبال آن بگردی و او را نیابی. اگر توانگر بودی و کسی از تو وام خواست، غنیمت شمار تا در روز سختی و تنگدستی به تو بازگرداند.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw