عدم تعظیم اهل بدعت به ویژه کسانی که با سنت مخالفت می کنند و به بدعت خود فرا می خوانند

نمونه هایی از تعظیم اهل بدعت:

۱- اطلاق القاب نیکو و در بردارنده احترام و تعظیم به آنها

علما از اطلاق القاب نیکو به اهل بدعت برحذر داشته و در این مورد هشدار داده اند؛ عز بن عبدالسلام می گوید: «گرامی داشتن آنها با القاب نیک جایز نیست مگر اینکه ضرورت اقتضا کند یا نیاز شدید به آن باشد. شایسته است ذلت و خواری هریک از کافران و فاسقان (با رعایت مراتب آن) در نظر گرفته شود».[۱]

ابن قیم رحمه الله در توصیف راه و روش رسول خدا می گوید: «رسول خدا دوست نداشت و ناپسند می دانست که لفظ شریف در حق کسی به کار رود که چنین نیست».[۲]

و از جمله الفاظی که به طور خاص از به کار بردن آن در مورد افرادی که شایستگی آن را ندارند، نهی شده است، لفظ «سید» می باشد. چنانکه در حدیث آمده است: «لَا تَقُولُوا لِلْمُنَافِقِ سَیِّدٌ»:[۳] «به منافق نگویید سید»؛

و در این زمینه حکم هر لقب یا لفظی که در بردارنده ی نوعی احترام و تعظیم باشد، چنین است و اطلاق آنها بر اهل بدعت جایز نیست. الفاظی چون: حکیم، بزرگ و شریف، بلند مقام و…

۲- نام بردن از آنها با کنیه یا صدا کردن آنها با کنیه؛ این عمل یکی از مصادیق تکریم و  احترام می باشد.

ابن قیم رحمه الله می گوید: «و اما کنیه نوعی تکریم و احترام به کسی است که کنیه بر وی اطلاق می شود و در واقع نوعی اذعان به مقام و جایگاه شخص می باشد.

چنانکه شاعر می گوید:            اُکنیه حین اُنادیه لاکرمه      و لا اُلقِبه والسوأه اللقب[۴]

«چون او را صدا می زنم، با کنیه می خوانمش تا اینگونه او را گرامی دارم. و چون لقب بدی داشته باشد، او را با لقب صدا نمی زنم».

۳- گشاده رویی با آنها:

شیخ سلیمان بن عبدالله رحمه الله یکی از مصادیق دوستی و موالات با دشمنان الله را خوش رویی و گشاده رویی با آنها ذکر می کند.[۵]

۴- مقدم نمودن آنها در مجالس یا به نرمی و لطافت سخن گفتن با ایشان:

چنین رفتاری یکی از مصادیق احترام و بزرگداشت آنها می باشد که با وجوب خوار و حقیر شمردن آنها و سخت گرفتن بر آنها منافات دارد. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» (توبه: ۷۳؛ تحریم: ۹) «و بر آنان سخت گیر باش».

۵ – دعوت از آنها برای صرف غذا:

چنین رفتاری یکی از انواع احترام به آنها می باشد. با اینکه در این زمینه نهی صریح از رسول خدا وارد شده که می فرماید: «لا تصاحب الا مومنا و لا یاکل طعامک الا تقی»:[۶] «جز با مومن دوستی مکن و غذایت را جز با انسان متقی و پرهیزگار مخور».

۶- تبریک گفتن به آنها در مناسبت ها:

تبریک گفتن به آنها در مناسبت ها ی عمومی چون اعیاد و … و مناسبت های خاصی چون تبریک ازدواج یا تولد فرزند یا از راه رسیدن مسافر یا رسیدن به جاه و مقام، جایز نیست. چرا که تبریک گفتن به آنها در این موارد یکی از مصادیق تعظیم و احترام به آنها بوده و برخلاف راه و روش سلف در این زمینه می باشد.

امام ابن قیم رحمه الله می گوید: «متقیانِ اهل علم در راستای پرهیز از خشم خداوند و افتادن از چشم اوتعالی، از تبریک گفتن به ظالمانی که عهده دار مسئولیت در ولایت ها می شدند و نیز از تبریک به جاهلان برای رسیدن به منصب قضاوت و تدریس و افتا خودداری می کردند».[۷]

۷- استخدام آنها در امور مهم: مانند قضاوت، امارت، وزارت؛ استخدام آنها در هریک از این سِمت ها احترام  به آنها می باشد. و موجب توجه مردم به آنها و احترام و تعظیم آنها از سوی مردم می شود. و زمانی که ابوموسی اشعری کاتبی نصرانی به استخدام خود در آورد، عمر رضی الله عنه او را سرزنش نمود چرا که می دانست در استخدام وی، حرمت نهادن و احترامی نهفته است که شایسته ی آن نیست. پس به او گفت: «وقتی خداوند آنان را خوار و ذلیل کرده است، آنان را گرامی ندارید و چون خداوند آنان را ذلیل نموده، عزیزشان نکنید و چون خداوند آنان را دور کرده است، نزدیک شان نکنید».[۸]

 

 

[۱] – فتاوی عز بن عبدالسلام رحمه الله: ۶۲

[۲] – زادالمعاد: ۲/۹

[۳] – بخاری، ادب المفرد؛ ابوداود: ۴۳۲۵ و نووی می گوید: اسناد آن صحیح است. و آلبانی در السلسله الصحیحه: ۳۷۱ آن را صحیح می داند.

[۴] – زادالمعاد: ۲/۷

[۵] – نگا: الدرر السنیه فی الاجویه النجدیه: ۷/۷۴-۷۵

[۶] – ابوداود: ۵/۱۶۷؛ ترمذی بشرح تحفه الاحوذی: ۷/۷۶، دارمی: ۱/۱۴۰، حاکم در مستدرک می گوید: اسناد آن صحیح است. و آلبانی در صحیح الجامع: ۲/۱۲۲۶ آن را حسن می داند.

[۷] – احکام اهل الذمه: ۱/۲۰۶

[۸] – ابن قیم، احکام اهل الذمه: ۱/۲۱۱

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …