در سن حضرت ابراهیم اختلاف نظر وجود دارد بعضی میگویند سن مبارک او ۲۰۰ سال بوده است. بعضی میگویند ۱۷۵ بعضی دیگر گفتهاند که سال ۱۹۵ عمر داشته است. حضرت ابراهیم کنار همسرش ساراخاتون در شهر «حبرون» که اکنون به آن «مدینهالخلیل» گفته میشود مدفون گردیده است. هنگامی که حضرت ابراهیم ÷ هاجرهخاتون و اسماعیل را در محل کعبهالله در مکه مکرمه گذاشت و خودش به طرف فلسطین رهسپار شد. مشکه آبی که برایشان آورده بود تمام شد. هاجرهخاتون بسیار ناراحت شد هفت بار از کوه صفا به طرف کوه مروه برای پیداکردن آب رفت. بار هفتم هنگامی که برگشت دید که کنار اسماعیل علیه السلام در زمین آب پیدا شده است. هاجرهخاتون بسیار شادمان شد و از خدا خواست که آب در جای خودش راکد باشد و جاری نشود و گفت: زمزم یعنی آب با اراده خداوند در جای خود بایست و تکان نخور. لازم به ذکر است که دستور رفت و برگشت حجاج بین کوه صفا و مروه تا هفت بار از این جریان نشأت کرده است. حضرت جبرئیل به هاجرهخاتون فرمود در این مکان، غمگین و ناراحت نشو. اینجا به محل مسکونی و آبادانی تبدیل میشود، اسماعیل پسرت مقام پیامبری را از طرف خداوند میگیرد و با پدرش خانه کعبه را در اینجا بنا میکنند و محل زیارتگاه خاص و عام میگردد. بعد از مدتی کاروان طایفه جُرهَمیان کنار این محل گذر کردند و دیدند که آب در آنجا پیدا شده است بعداً آب زمزم را از هاجرهخاتون اجاره کردند و این طایفه در آنجا سکونت ورزیدند و حضرت اسماعیل علیه السلام هنگامی که به حد رشد و بلوغ رسید از این طایفه زبان عربی را یاد گرفت و با یکی از دختران آنها ازدواج کرد که در نتیجه دارای دوازده فرزند شد که حضرت محمد ص به «قِدار» که یکی از پسران حضرت اسماعیل علیه السلام بود، میرسد.
ضمن رفت و برگشت حضرت ابراهیم علیه السلام از فلسطین به حجاز و از حجاز به فلسطین یک بار که به حجاز رفت و در محل بیتاللهالحرام قرار گرفت و از همسرش هاجرهخاتون و پسرش اسماعیل علیه السلام دیدن کرد در خواب از طرف خداوند به حضرت ابراهیم ÷ وحی شد که باید پسرت اسماعیل را به عنوان قربانی سر ببری. شیطان فرصت را غنیمت شمرد و به نزد هاجرهخاتون رفت و در دل او جای گرفت و گفت ابراهیم ÷ میخواهد با بهانه یک خواب بیسروپا پسرت را قربانی کند.