- د. عبدالله خیرخواه
آن یکی بادی به گلو انداخته آه صداقتنما و زهدگرایانهای سر داده گفت: هدف من خدمت به دین است، اگر من نباشم اسلام از این منطقه ریشه کن میشود!
آن دیگری سرش را خوارند و پزی داده گفت: جماعت ما نقش کلیدی داشت، اگر ما نمیبودیم طی سالهای پیش اثری از اسلام در این کشور نمیماند!
آن سومی انگشتانش را در لابلای محاسن درازش چرخی داده، گفت: وجود ما در منطقه رکیزه اساسی حفظ توحید و یکتاپرستی بود، ما نمیبودیم موج شرک و خرافات همه کشور را دربر میگرفت!!..
این تصورات سطحی مرا بیاد آن گروهی از عربهای صحرانشین کوته فکر انداخت که مغرورانه اسلام آوردنشان را به رخ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) میکشیدند و بر ایشان منت مینهادند!
قرآن که عزت و کرامت نمادی از شخصیت اوست، با این دید احمقانه که تصوری است از تکبر و خودبینی در قلبهای چرکین با شدت برخورد کرده، برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) پستی این تصور را بر ملا نموده، بدو گفت که واقعیت را به آنها گوش زد کند:
«یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُم ۖ بَلِ اللَّـهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ » ﴿الحجرات/١٧﴾
{آنها بر تو به مسلمان شدن منّت میگذارند، بگو: شما به اسلام خود بر من منّت منهید بلکه اگر راست میگویید (و ایمان حقیقی دارید) خدا بر شما منّت دارد که شما را به سوی ایمان هدایت فرموده است. }
انسان به ذات خود هیچ است و از جمله ناتوانترین موجودات خلقت! این خداوند متعال است که افرادی که با اختیار و عقل و درایت خود دین فطرت و سعادت را بر میگزینند را توفیق میدهد در راه خدمت به دین کوششهایی روا دارند. پس اگر قرار است کسی را فضلی و منتی بر دیگری باشد این فضل و منت از آن خداست که بر تو ای بنده ناچیز نظر رحمت و لطف کرده، تو را در راه خدمت به دین توفیق بخشیده، و از سپاس و شکر خداست که با تواضع و فروتنی خود را هیچ دانی و هر آنچه است را از آن رحمت و فضل خداوند بشمری و منت او را بر خود احساس کنی.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم)؛ والاترین شخصیت و مهره اساسی دعوت اسلامی، کسی که رسول و فرستاده و پیک پروردگار بسوی ماست در کمال تواضع و فروتنی در مقابل حق شبها را به راز و نیاز میایستاد تا پاهایش ورم میکرد. چون بدو میگفتند: چرا خودت را چنین آزار میدهی در حالیکه خداوند هر آنچه از توست را بخشوده، میفرمودند: آیا شایسته نیست بنده شکرگذار خداوند باشم!
و پس از آنهمه تلاش و زحمت بیدریغ تا بدانجا که قرآن از باب شفقت و دلسوزی بدو میگفت خودت را ضایع نکن؛«فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَـٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا» ﴿الکهف/۶﴾ {نزدیک است که اگر امت تو به این سخن (قرآن) ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاک سازی!} این مرد بزرگ نه اینکه هیچ منتی بر دین نمیگذاشت در کمال فروتنی و فقدان ذات خود، پس از هر نماز از پروردگارش میخواست «اللهم أعنی علی ذکرک و شکرک و حسن عبادتک». بارالها مرا یاری ده که یاد تو به نیکویی برم و شکر و سپاست بر جای آرم و تو را به بهترین وجه عبادت کنم!..
این دین را به کسی نیازی نیست!..
هیچ کس!..
نه به آخوند ریاکار.. و نه به چوپان غافل..
نه به دعوتگران پرطمطراق.. و نه به کاسب پر ادعا..
و نه به آنهایی که صفات فرعونیت و هامانیت و ابوجهلیت و نمرودیت را در پشت ریش و پشم و حجاب خود پنهان کردهاند..
این دین کاملا بی نیاز است…
چه عجب در این است؟! این است دین خدای بینیاز!..
اساس بینیازی این دین؛ همان بینیازی خداوند بینیاز از بندگانش است…
هر کسی و یا جماعتی و گروهی و حکومتی که فکر کنند دین و یا دعوت اسلامی را بدانها کوچکترین نیازی است ماهیت و حقیقت این دین را درک نکردهاند…
این دین مرام و برنامه پروردگار عالمیان است برای زیستن بر روی این زمین خاکی و عروج از آن بسوی ملکوت أعلی، یا غرق شدن در زیر پستیها و رذالتها.. و اشخاص و افراد در این میان تماما خود اختیارند تا هر یک از این دو راه را که خواستند انتخاب کنند..
«وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ »﴿البلد/١٠﴾
{و راه خیر و شر را به او ننمودیم؟}
انسان بر سر دو راهی است؛ یا بسوی سعادت گام نهد و در نهایت فروتنی و تواضع بسوی ابدیت شتابد، و یا مغرورانه ره شقاوت در پیش گیرد..
صد البته اگر همه جهان و جهانیان به یکی از این دو راه؛ چه سعادت، و چه شقاوت به پیش روند نه بر ملک پروردگار چیزی خواهند افزود و نه کوچکترین ضرر و زیانی بدو خواهند رسانید، هر آنچه میکنند برای خود میکنند!
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّـهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّـهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ » ﴿المائده/۵۴﴾
{ای گروهی که ایمان آوردهاید، هر که از شما از دین خود مُرتَد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر که خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بیمنتهاست و (به احوال همه) دانا است}.
در مسیر خدمت به خود در کالبد دین ـ و نمیگویم خدمت به دین که دین را نیاز به خدمت هیچ احدی نیست ـ شکلیات و مناصب و رنگ و رو و شخصیتهای کذائی را هیچ ارزشی نیست. و «إن الله لا ینظر إلى صورکم وأموالکم ولکن ینظر إلى قلوبکم وأعمالکم »رواه مسلم
(خداوند نه به شکل و شمایل شما نگاه میکند و نه به هیکل و جسمتان، خداوند تنها به دلها و کارهای شما توجه میکند..)
و هر آنچه از برای خدا، خالصانه و مخلصانه، و بدور از ریا و خودبینی، و بدور از غرور و خودخواهی، و بدور از هر شائبهای تنها و تنها برای خدا باشد نزد او ارزش دارد، اما اگر کوچکترین بویی از خود و یا کس دیگری در آن بود فاقد هر گونه ارزش و اعتبار است. پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وسلم) میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ : ” أَنَا أَغْنَى الشُّرَکَاءِ عَنِ الشِّرْکِ ، فَمَنْ عَمِلَ عَمَلا فَأَشْرَکَ فِیهِ غَیْرِی فَأَنَا مِنْهُ بَرِیءٌ»
( پروردگار میفرمایند: من از همه شریک داران از شراکت بینیازترم، هر کسی کاری انجام داد و در آن کسی دیگر به غیر از من را مد نظر قرار داد، من از آن بیزارم)
و معیار جهاد و کفاح و زحمت در راه او تنها رضایت اوست:
«مَن قَاتَلَ لِتَکُونَ کَلِمَهُ اللهِ هِیَ الْعُلْیَا، فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ» ـ متفق علیه.
(هر کس که در راه خدا تنها برای برپایی پرچم پروردگار بجنگد او در راه خداست)
آن مجاهد نیرومند و شجاعی که میخواهد شجاعت و دلیری خود را به نمایش گذارد، و آن ثروتمند و دارایی که پول و منالش را خروار خروار در راه خدا میریزد و در دلش رخنه کرده که نامی از او در مجالس برده شود، و هزار و یک فرد دیگری که در این جهاد شرکت دارند و دلهایشان زمزمهای دیگر غیر از رسیدن به رضایت و خشنودی پروردگار دارد هیچ اجر و پاداشی نزد پروردگارشان نخواهند یافت.
پاداش دلیر آن است که مردم دنیا گفتند او پهلوان است!
پاداش عالم خودنما آن است که مردم در دنیا گفتند: چه عجب عالمی است و دانشمند!
پاداش قاری قرآن آن بود که مردم گفتند: به به! چه عجب صدایی و نوایی!..
و پاداش سخاوتمند ریاکار آن بود که انگشتان مردم در کوچه و بازار بدو اشاره کرده میگفت: عجب انسان سخاوتمندی است!..
و دین از همه این اشخاص و از همه این تصورات کاملا بینیاز است…
شکلیات در دین تنها یک مورد را مد نظر دارد؛ و آنهم مطابقت داشتن با فرامین قرآن و روش پیامبر خدا ( صلی الله علیه وسلم) است. مورد دیگر که رکن اساسی پذیرش است اخلاص و تنها رضایت پروردگار را مد نظر داشتن است..
اشخاص را در دین هیچ محوریتی نیست! چه بسا علما و دانشمندان و مجاهدان و اندیشمندان و فیلسوفان و دعوتگران و … بسیار برتر از آنچه امروز است آمدند و رفتند، و چه بسا که مردم و پیروان و شاگردانشان در فراقشان گریهها و نوحهها سردادند، و چه بسا هم افرادی گمان بردند که رفتن آن اشخاص با آن مکانت و جایگاه ضربهای است مهلک بر دین!
آنها چون پیشینیان خود رفتند، در پس آنها بهتر و کهترانی آمدند و رفتند و دین همچنان بر جای خود باقی است!
منیت افراد، و شعور به وجود خود و حاجت دین به آنها، وسوسهای است شیطانی برای ضایع کردن شخص، و تخم خودبینی در کالبد او ریختن…
آنچه میتواند قابل توجه قرار گیرد، این است که یک فرد مسلمان با هوشیاری و زیرکی خود دریابد از چه راهی بهتر میتواند به خود خدمت کند و اجر و پاداش بیشتر از درگاه پروردگارش کسب کند، و چگونه میتواند راه صد ساله رسیدن به بهشت برین را میانبر زده یک روزه پیماید!
در هر سنگری که هستی؛ سنگر جهاد و ستیز با تیر و کمان، سنگر دعوت به دین، سنگر قلم زدن برای دین، کمک مالی کردن به دین، و… بدانکه؛
اولا: این نیاز توست به دین، نه نیاز دین به تو…
دوما: تو نباشی دین بهتر از تو را خواهد یافت، اما تو غیر از دین هیچ نخواهی یافت؟!
سوما: سعی کن با زیرکی و هوشیاری زحمت و تلاشت را در جایی بگذار که بهتر و باارزشتر و با اثرتر باشد..
چهارما: اگر چنین توفیقی یافتی شکر خدای را بجای آور، و خود را هیچ مشمار و در کمال فروتنی صبح و شام زمزمه کن:
«اللهم أعنی علی ذکرک و شکرک و حسن عبادتک»
بارالها مرا توفیق ده، تا همیشه در یاد تو باشم و شکر و سپاست گذارم و به بهترین صورت عبادت و بندگی تو را بجای آورم.