دیدگاه وجوب تقلید و تحریم اجتهاد(۳)

 سنّت: آنان برای اثبات نظر خود به این حدیث استناد کرده‌اند: «من سرّهُ أن یسُکن بُحْبُوحَهَ الْجَنَّهِ، فَلْیَلْزَمِ الْجَمَاعَهَ، والشَّیْطَانَ مَعَ الْوَاحِدِ، وَهُوَ مِنَ الاثْنَیْنِ أَبْعَدُ»([۱])([۲])«هرکس دوست دارد که خانه­اش در وسط بهشت باشد، همراه جمع (کثیر مسلمانان) باشد (واز آنان خارج نگردد)؛ و(بدانید) که شیطان با یک نفر است (وبیشتر وی را وسوسه میکند) ولی اگر دونفر شدند، شیطان هم (کمی) دورتر می­شود.

وجه استدلال آنان، این است که اغلب مردم به درجۀ اجتهاد نرسیده­اند و توانایی استدلال را ندارند و پیامبر  صلی الله علیه و سلم در این حدیث به همراهی با جماعت امر فرموده است.

اجماع: برخی ادعا می­کنند: همیشه مردم عامی در زمان اصحاب و تابعین – و قبل از این که مخالف، سر برآورد،- از مجتهدین فتوی می­خواستند و در احکام شرعی از آن‌ها پیروی می­کردند. علمای اصحاب و تابعین به سؤالات جواب می­دادند، بدون این که اشاره­ای به ادلۀ شرعی داشته باشند. آن‌ها، مردم عامی را ازین کار منع نمی­کردند و کسی از اینگونه استفتاء از جانب عوام و فتوی دادن علما، ایراد نمی­گرفت. پس این عمل اصحاب و تابعین، بیان گر اجماع آن‌ها، بر جواز تقلید مطلق عامی از مجتهد است.

عقل: کسی که بخواهد در حکم مسئله‌ای استدلال و نظر بیفکند، در شبهات غوطه‌ور می‌شود و همانا استدلال‌کنندگان زیادی گمراه شدند، پس دوری از خطر و طلب سلامت اولی است.([۳])

همچنین می‌گویند: به خاطر اینکه تقلید، مذهب اکثر مردم است، به صحت و درستی قول دیگری پی‌برده‌ایم، پس شایستۀ اتباع است.([۴])

 

 

 

([۱]) (صحیح): عبدالله بن المبارک، المسند (ش۲۴۱) / احمد (ش۱۱۴) / بیهقی، السنن الکبری (ش۱۳۹۰۴) / مستدرک (ش۳۸۷) / طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۹ص۷۵) / ابن حبان (ش۷۲۵۴) / ترمذی (ش۲۱۶۵) / نسایی، السنن الکبری (ش۹۲۲۵) / شهاب القضاعی، المسند (ش۴۵۱) / ابن ابی عاصم، السنه (ش۸۸) / ابن الاعرابی، المعجم (ش۱۰۰۴) / ابن ابی خیثمه، التاریخ الکبیر (ج۲ص۸۵۸) / ااسلم الواسطی، تاریخ واسط (ص۲۳۴) از طریق (محمد بن سوقه و النضر بن إسماعیل) روایت کرده­اند: «أنبأنا محمد بن سوقه عن عبد الله بن دینار عن ابن عمر أن عمر بن الخطاب  رضی الله عنه خطب الناس بالجابیه فقال قام فینا رسول الله صلى الله علیه وسلم مثل مقامی فیکم فقال استوصوا بأصحابی خیرا ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم یفشو الکذب حتى إن الرجل لیبتدئ بالشهاده قبل أن یسألها فمن أراد منکم بحبحه الجنه فلیلزم الجماعه فإن الشیطان مع الواحد وهو من الاثنین أبعد لا یخلون أحدکم بامرأه فإن الشیطان ثالثهما ومن سرته حسنته وساءته سیئته فهو مؤمن»

رجال عبدالله بن المبارک «رجال صحیحین» بوده واسنادش هم «صحیح» است.

([۲])غزالی، المستصفی، ۱/۳۷۱٫

([۳])غزالی، المستصفی، ۱/۳۷۱٫

([۴]) همان.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …