دیدگاه وجوب تقلید و تحریم اجتهاد(۲)

در جواب این استدلال می­توان گفت:

اولاً: معنی دوم آیه، بر معنی اول آن، ترجیح دارد. به چند دلیل :

الف) آن‌چنان که از آیات محوری سوره و همچنین آیات قبلی بر می­آید، بحث در بارۀ جهاد و تخلف از آن و تحریض مؤمنین به جهاد است. در دو آیۀ قبل آن خداوند می­فرمایند: برای اعراب شایسته نیست که از رفتن به جهاد تخلف کنند. ﴿مَا کَانَ لِأَهۡلِ ٱلۡمَدِینَهِ وَمَنۡ حَوۡلَهُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ أَن یَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ ٱللَّهِ وَلَا یَرۡغَبُواْ بِأَنفُسِهِمۡ عَن نَّفۡسِهِۦۚ﴾([۱]) «درست نیست که اهل مدینه و بادیه نشینان دوروبر آنان، از پیغمبر خدا جا بمانند (و در رکاب او به جهاد نروند) و جان خود را از جان پیغمبر دوست­تر داشته باشند.»

در آیۀ بعدی([۲]) خداوند مؤمنان را به قتال با کفار تشویق می‌کند.

ب) لفظ ” نَفَر” در اصل به معنی دوری کردن و خارج شدن از چیزی و یا رفتن به سوی چیزی است. به معنی تنفر داشتن از چیزی هم آمده ­است. اما هرجا در قرآن معنی رفتن داشته است، رفتن به سوی میدان جنگ بوده ­است. و در این آیه هم، به معنی “رفتن به جنگ” آمده است. مخصوصاً با وجود قرائن فراوانی که در آیات قبلی و بعدی همین آیه آمده­ است. مثل آیات :۳۸، ۳۹،۴۱و۸۱ همین سوره و ۷۱ سورۀ نساء، در این آیات، واژه­ی نَفَرَ، به معنی رفتن به میدان جنگ آمده ­است.

ج) در این آیۀ شریفه خداوند متعال عبودیت خود را به دو نوع تقسیم کرده ­است و انگار فرموده ­است که بندگی بندگان در دو زمینۀ کسب علم و جهاد در راه خدا خلاصه شده ­است. این برداشت، کمال آیه را بیشتر و بهتر از معنی اولی بیان می­کند.

د) ” نَفَرَ ” را به معنی خروج مطلق گرفتن، خارج کردن کلمه از معنی حقیقی بدون قرینه است که جایز نیست. این ایراد در معنی دوم وجود ندارد.

    ثانیاً: خداوند در این آیه، تنها چیزی که بر مردم واجب کرده ­است، قبول آنچه از وحی است که در غیاب مجاهدین از پیامبر  صلی الله علیه و سلم فرا گرفته­اند وآن­ها را با همان وحی (کتاب وسنت) بیم می­دهند؛ زیرا انذار، جز به وسیلۀ دلیل شرعی (مستدل به کتاب و سنت) صورت نمی­گیرد. خداوند می­فرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أُنذِرُکُم بِٱلۡوَحۡیِۚ﴾([۳]) «بگو شما را با وحی (و کلام آسمانی قرآن) بیم می‌دهم.) پس هیچ دلیلی بر تقدیم قول و آرای رجال و فقها بر کتاب و سنت وجود ندارد. در جایی دیگر انذار را فقط در کسانی که از ذکر (قرآن کریم) تبعیت می­کنند منحصر کرده ­است. این نشان می­دهد که انذار نیز جز با ذکر حاصل نمی­شود. خداوند متعال می­فرماید: ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَهٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ١١﴾([۴]) «تو تنها کسی را می­ترسانی (و با بیم دادنت بدو سود می­رسانی) که از قرآن پیروی کند، و پنهانی از (خداوند) مهربان هراس داشته باشد. چنین کسی را به گذشت و پاداش ارزشمندی مژده بده.»([۵])

 

 

 

([۱])توبه/۱۲۰٫

([۲])یعنی توبه/۱۲۱٫

([۳]) انبیاء/۴۵٫

([۴]) یس/۱۱٫

([۵]) گل­محمّدی، پایان­نامه کارشناسی ارشد ” التزام به مذهب فقهی معین، ص ۴۰ – ۴۲٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …