دیدگاه وجوب تقلید و تحریم اجتهاد(۱)

حشویه و تعلیمیه، اظهارنظر و اجتهاد را بعد از عصر امامان مجتهد، حرام و تقلید را بر همگان واجب می‌دانند.([۱])

ادلّۀ این دیدگاه

این دسته از علما برای اثبات نظرشان به دلایلی از کتاب، سنّت و عقل استدلال و استناد کرده‌اند.

کتاب: استدلال این دسته به آیاتی می‌‌باشد، از جمله: خداوند می‌فرماید: ﴿مَا یُجَٰدِلُ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ﴾([۲]) «‏هیچ کسی در مقابل آیات خدا پرخاشگری نمی‌کند و به ستیز نمی‌ایستد. مگر آنان که کافر باشند.» و می‌گویند: خداوند متعال از مجادله در تقدیرات الهی و استدلال در آن نهی کرده است ،([۳]) و نیز خداوند می­فرماید: ﴿فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾([۴]) «پس (برای روشنگری) از آگاهان بپرسید، اگر (این را) نمی‌دانید.» می­گویند: این آیه عام است همانطور که شامل تمام مخاطبین می­شود شامل هر نوع سوالی هم می‌شود. پس بر عامی که علم ندارد، واجب است آن­چه مفتی به او جواب می­دهد بپذیرد. بنابراین اجتهاد و استدلال در احکام دینی جایز نیست. و نیز به مفهومی از این آیه استناد می­کنند: ﴿۞وَمَا کَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّهٗۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرۡقَهٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَهٞ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی ٱلدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ یَحۡذَرُونَ١٢٢﴾([۵]) معانی استنباطی از این آیۀ شریه عبارت است از:

اول: «مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند (و برای فراگرفتن معارف اسلامی عازم مراکز علمی اسلامی بشوند). باید که از هر قوم و قبیله­ای، عدّه­ای بروند (و در تحصیل علوم دینی تلاش کنند) تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند، و هنگامی که به سوی قوم و قبیلۀ خود برگشتند (به تعلیم مردمان بپردازند و ارشادشان کنند و) آنان را (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا (خویشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت) خودداری کنند.»

دوم: «شایسته نیست، مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) بیرون بروند. چرا از هر گروهی برخی از آنان (به کارزار) نمی‌روند (و برخی در مدینه نمی‌مانند) تا در دین (و معارف اسلامی) آگاهی پیدا کنند و وقتی که قوم خود (از جهاد) به سوی ایشان برگشتند، آنان را (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا بترسند (و خویشتندار و پرهیزگار گردند).»

 در این آیه خداوند دستور داده ­است که عده­ای باید به تفقه دین بپردازند و دیگران را انذار دهند. از این وجوبِ تعلم و انذار بر می­آید که دیگران نیز باید قول این فقها را بپذیرند. پس خداوند تقلید از آن‌ها را واجب گردانده­است.

 

 

([۱])غزالی، المستصفی، ۱/۳۷۱٫/- شوکانی، ارشاد الفحول، ۲/۲۴۴٫

([۲]) غافر/ ۴٫

([۳])غزالی، المستصفی، ۱/۳۷۲٫

([۴])نحل/۴۳؛ انبیاء/۷٫

([۵])توبه/۱۲۲٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …