دیدگاه قول تفصیل(وجوب اتّباع)(۴)

 شنقیطی در ادامه می­گوید: .. و اگر قصد آن‌ها این باشد که یادگیری کتاب و سنت مشکل است؛ این گمان هم، گمان باطلی است. زیرا یادگیری کتاب و سنت بسیار آسان­تر ازیادگیری مسائل آراء و اجتهاد­های منتشر شده ­است؛ چرا که این آراء و اجتهاد­ها پر از ابهام و پیچیدگی است، درحالی که در سوره قمر چند بار تکرار شده ­است که: ﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ۴٠﴾([۱]) «‏‏ما قرآن را برای یاددادن ویادگرفتن وپنددادن وپندگرفتن آسان ساخته‌ایم، آیا پند پذیرنده و عبرت گیرنده‌ای هست‌ ؟» و در سورۀ دخان می­فرماید: ﴿فَإِنَّمَا یَسَّرۡنَٰهُ بِلِسَانِکَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ۵٨﴾([۲]) «‏ما قرآن را به زبان تو (که عربی است نازل و) آسان کرده‌ایم تا آنان (آن رابفهمند و بیاموزند و) پند گیرند.» ‏و در سورۀ مبارکۀ مریم می­فرماید: ﴿فَإِنَّمَا یَسَّرۡنَٰهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ ٱلۡمُتَّقِینَ وَتُنذِرَ بِهِۦ قَوۡمٗا لُّدّٗا٩٧﴾([۳]) «‏ما قرآن را به زبان تو (که عربی است) ساده و آسان فراهم آورده‌ایم، تا به وسیلۀ آن، پرهیزگاران را (به رضا و نعمت خدای مهربان) مژده دهی، و مردمان سرسخت (دشمن حق و طرفدار باطل) را با آن (از ناخوشنودی و عذاب یزدان) بترسانی.» پس قرآن با تسهیل خداوند، کتابی آسان و سهل است. البته برای کسانی که خداوند آن‌ها را موفق به عمل به آن می­گرداند.([۴])

سپس دربارۀ تقلید جایز می­نویسد: .. اما حقیقت این­که برخی از انواع تقلید جایز است و برخی دیگر جایز نیست. نوعی دیگر هم وجود دارد که متأخرین در آن با سلف صالح از اصحاب و تابعین در سه قرن برتر صدر اسلام، مخالفت کرده­اند…

    تقلید جایزی که اکثر قریب به اتفاق مسلمانان در آن اختلاف ندارند؛ تقلید عامی از عالم اهل فتوی است، در پیش آمد­ها و وقایعی که برای او پیش می­آید. این نوع از تقلید در زمان پیامبر  صلی الله علیه و سلم شایع و رایج بود و خلافی در آن نیست.

    مردم عامی از هر صحابیِ رسول الله  صلی الله علیه و سلم که می­خواست در بارۀ مسأله­ای که برایش پیش می­آمد، می­پرسید. آن‌ها هم فتوی می‌دادند و سائل هم به آن عمل می‌کرد. زمانی که پیش آمد دیگری برایش رخ می­نمود برای فتوی به همان صحابی قبلی رجوع نمی­کرد بلکه نزد هر صحابۀ دیگری که می­خواست می­رفت و به فتوای او عمل می­کرد.([۵]) شنقیطی در ادامه، مراد از تقلید جائزیی را که قبلاً ذکر کرد، روشن می­کند و می­گوید که تقلید جائز شامل مسائلی است که محل اجتهاد باشد اما مواردی که نصی از کتاب و سنت و یا اجماع در آن وارد شده­است جای تقلید نیست.

دراین­باره می­نویسد: بدان که چاره­ای نیست جز این که باید، فرق بین اتباع و تقلید را شناخت و دانست، جایی که باید اتباع کرد به هیچ وجه تقلید در آن، جایز نیست. توضیح این مسئله چنین است: هر حکمی که دلیل آن در کتاب، سنت رسول خدا  صلی الله علیه و سلم یا اجماع امت، بیان شده باشد؛ تقلید در آن به هیچ وجه جایز نیست. زیرا هر اجتهادی که مخالف نص باشد باطل است. تقلید نیز جز در موارد اجتهادی جایز نیست. زیرا نصوص کتاب وسنّت حاکم بر تمام مجتهدین است.

    هیچ کسی- هرکس که باشد – نمی­تواند با این دو مصدر مخالفت کند. تقلید در آن­چه که با کتاب وسنّت یا اجماع، مخالف است، جایز نیست؛ زیرا در غیر حق پیرویی وجود ندارد. در آن­چه که نصوص بر آن دلالت دارند جز اتباع، وجود ندارد. در هر موردی که نصوصی از کتاب و سنّت – بدون تعارض- برآن دلالت دارد نه اجتهاد هست، نه تقلید. فرق بین اتباع و تقلید نزد اهل علم واضح است. تقریبا هیچکس از اهل علم در صحت معنایی آن -اتّباع- اختلافی ندارند.

حال قرار دادن شروط مجتهد برای متبع- باوجود تفاوت بین اجتهاد و اتباع و اختلاف جایگاه هرکدام- آمیختگی و آشفتگی و سردرگمی و کورکورانه عمل‌کردن است. حقیقت آن است که اتباع وحی، جز علم به آن­چه از وحی، که باید به آن عمل شود چیز دیگری نیاز ندارد. وصحیح است که علم به حدیثی داشته باشی و به آن عمل کنی و آیه­ای را بفهمی و به آن عمل کنی. این امر، نیاز به داشتن تمام شرایط اجتهاد ندارد. شخص مکلف، باید آنچه را از کتاب وسنّت نیاز دارد یاد بگیرد و به تمام آن­چه می­آموزد عمل کند. آن‌چنان که نسل اول امت از زمان پیامبر  صلی الله علیه و سلم و سه قرن برتر آن، عمل می­کردند. ([۶])

با وجود این کلام، شیخ شنقیطی، تقلید را به معنی اصطلاحی آن، در حالت ضرورت جایز دانسته ­است. در این زمینه می­گوید: خلافی بین اهل علم نیست، که ضرورت دارای احوال مخصوصی است که احکامی، غیر از احکام زمان عادی را می­طلبد. هر مسلمانی که ضرورت، او را به کاری مجبور کرده­باشد- اجباری صحیح و واقعی- امر شرع برای او وسیع می­گردد. خداوند بلند مرتبه حالت اجبار و ضرورت را در پنج آیه استثناء کرده ­است. در این آیات چهار امر حرام – از شدیدترین نوع محرمات- را ذکر کرده­ است که عبارتند از: گوشت مردار، خون، گوشت خوک و حیواناتی که به هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن‌ها برده شود. خداوند متعال هرجا تحریم آن‌ها را ذکر می­کند حالت ضرورت را از آن‌ها را استثنا می­گرداند و آن‌ها را از حکم تحریم بیرون می­کند.

سپس آیات را ذکر می­کند و می­گوید: این­گونه فهمیده می­شود که شخصی که تقلید کورکورانه می­کند، اضطرار او اجباری حقیقی و روشن است، به گونه­ای که بر غیر تقلید قادر نیست و در فهم نصوص کم کاری نکرده­ است. یا بر فهم نصوص قادر است اما عواملی مانع یادگیری او شده ­است یا در اثنای یادگیری است و یادگیری او تدریجی است؛ زیرا یک دفعه نمی­تواند آنچه را که نیاز دارد یاد بگیرد. یا کسی را نمی­یابد که از او بیاموزد و امثال چنین عذرهایی که اورا معذور می­دارد و وادار به تقلید می­نماید و از آن گریزی ندارد. اما کسی که توانایی یادگیری را دارد و کوتاهی می­کند و آراء فقها را بر آنچه خود، از کتاب وسنت می­داند ترجیح می­دهد معذور نیست. ([۷])

 

 

 

([۱]) قمر/ ۱۷،۲۲، ۳۲و ۴۰٫

([۲])دخان/۵۸٫

([۳])مریم/۹۷٫

([۴])شنقیطی، أضواء البیان، ۷/۲۶۳٫

([۵])همان، ۷/۳۰۶٫

([۶])همان، ۷/۳۵۳٫

([۷])همان، ۷/۳۵۳٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …