امام شافعی رحمه الله می گوید: «هیچکس را ندیدم که به کلام روی آورده باشد و سعادتمند شده باشد. انسان به هر گناهی که خداوند از آن نهی کرده جز شرک، گرفتار آید برای او بهتر است از اینکه مبتلا به کلام شود».[۱]
۷- امام شافعی می گوید: «حکم من در مورد پیروان کلام آن است که بر شتر سوار شوند و با چوب تنبیه شده و در میان قبائل و مردم آورده شوند و در مورد آنها گفته شود: این کیفر کسی است که کتاب و سنت را ترک کند و به کلام روی آورد».[۲]
۸- امام احمد بن حنبل رحمه الله می گوید: «از جمله مواردی که به متوکل نوشتم این بود که: من اهل کلام نیستم، و در این مورد (مساله خلق قرآن) جایی برای کلام نمی بینم جز آنچه در کتاب الله یا حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم وارد شده یا از تابعین در این مورد روایت شده است. اما جز اینها، کلام در این مورد ناپسند است».[۳]
با این بیان اهمیت پایبندی به منهج سلف در فهم نصوص واضح و روشن می گردد چنانچه با تأمل در آن اهمیت تقید به الفاظی که بویژه در بحث عقیده وارد شده و عدم مطلق سخن گفتن در اثبات امری بدون در نظر داشتن اقوال صحابه و کسانی که از آنها به نیکویی پیروی نمودند، واضح می گردد. زیرا چنین اظهار نظر کردن مظنه ی گمراهی و گمراه کردن می باشد.
۹- و ابو عبدالله (احمد بن حنبل) رحمه الله می گوید: «چون ذکر اهل بدعت به میان آمد، فرمود: دوست ندارم هیچکس با آنها همنشین و هم صحبت شود و با آنها انس بگیرد. هرکس کلام را دوست داشت پایان کار او جز بدعت نبود. چون کلام او را به خیر و خوبی دعوت نمی کند؛ از این رو کلام و کندوکاو و فرو رفتن در آن را دوست ندارم. بر شما واجب است که پایبندی به سنت ها و فقهی را بر خود لازم بگیرید که شما را بهره مند و سودمند می گرداند و جدال و کلام منحرفان و ریاکاران را رها کنید. مردمی را که ما دریافتیم چنین امری را نمی شناختند و از اهل کلام دوری می کردند؛ و هرکس اهل کلام را دوست داشته، عاقبت خوبی نداشته است. کلام به امر خیری منجر و منتهی نمی شود. به خداوند پناه می بریم از فتنه ها و به رحمت او دست نیاز بلند می کنیم که ما را از هر امری که موجب هلاکت و نابودی است، در پناه خویش محفوظ و مصون بدارد».[۴]
۱۰- و همچنین امام احمد رحمه الله می گوید: «شنیدم که علی بن مدینی رحمه الله می گوید: از سنت هایی که لازم است انسان بدان پایبند باشد و هرکس بدان ایمان نداشته باشد، از اهل سنت نخواهد بود، این است که قرآن کلام الله است و مخلوق نیست. و اینکه گفته شود مخلوق نیست، ضعف و ایرادی را متوجه آن نمی کند چرا که کلام الهی از اوست و چیزی از آن مخلوق نیست و در این مورد با کسی مجادله و مناظره نمی شود. و جدل (کلام) نیز آموخته نمی شود چرا که کلام مکروه است و اهل کلام – هرچند سخنان ایشان مطابق سنت باشد – جزء اهل سنت به شمار نمی آیند تا اینکه جدال را ترک کنند و به آثار (احادیث و روایات) ایمان آورند».[۵]
[۱] – ابن ابی حاتم در مناقب الشافعی، ص: ۱۸۲؛ ابن بطه، الابانه: ۱/۵۰؛ محمد ابراهیم هارون می گوید: اسناد آن صحیح است. سفارینی، لوامع الانوار البهیه: ۱/۱۸۰
[۲] – بیهقی در ادب الشافعی و مناقبه: ۱/۴۶۲؛ و محمد ابراهیم هارون می گوید: اسناد آن صحیح است. مختصر الحجه علی تارک المحجه، ص: ۲۳۸؛ و بغوی در شرح السنه: ۱/۲۱۸ آن را ذکر می کند.
[۳] – اصبهانی، بیان الحجه: ۳۹؛ ابن الجوزی، مناقب الامام احمد: ۱/۲۰۴، ۲۰۸؛ تحقیق و دراسه الشیخ محمد بن ربیع المدخلی حفظه الله.
[۴] – مختصر الحجه علی تارک المحجه: ۱/۲۲۸؛ و محمد ابراهیم هارون می گوید: اسناد آن صحیح است. سفارینی در لوامع الانوار البهیه: ۱/۱۰۹
[۵] – لالکائی، السنه؛ ص: ۱/۱۶۵ و اسناد آن صحیح است. و لالکائی در «السنه» آن را از سخنان امام احمد روایت می کند: ۱/۱۵۷