جمهور مسلمین، تقلید را جایز و نظر و استدلال در معرفت خداوند تعالی و شناخت اصول دین را واجب نمیدانند. ابنتیمیه رحمه الله میگوید: «سلف أمت و أئمۀ آن و جمهور علما از متکلمین و غیره بر خطای وجوب کسانی که قائل به وجوب نظرند و معرفت را موقوف بر آن میدانند، اتفاقنظر دارند؛ زیرا بداههٍ از دین پیامبر صلی الله علیه و سلم فهمیده میشود که ایشان هرگز این را بر امتش واجب ننموده و بدان امر نفرموده و مسیر و سلوکش نیز اینگونه نبوده و هیچکدام از سلف این امت در کسب این شناخت نبوده است.»([۱])
ابنتیمیه با استناد به قرآن، نظر را اولین واجب نمیداند؛ بلکه چنین معتقد است: «اولین واجب خداوند بر پیامبر صلی الله علیه و سلم آیۀ: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ١﴾([۲]) بوده و هرگز نفرموده: بنگر و استدلال کن تا اینکه خالق خویش را بشناسی و مبلّغان قبل از هرچیز مخاطب این آیه هستند و به نظر و استدلال هرگز امر نشدهاند.»([۳])
أبومنصور سمرقندی([۴]) بر این باور است که: « ایمان از روی تقلید صحیح نیست؛ اگر چه به اسلام هدایت نشود، برخلاف معتزله و أشاعره که آنها ایمان را از روی تقلید صحیح نمیدانند و قائل به کفر عوام هستند که این قبیح است؛ زیرا این امر منجر به نابودی حکمت خداوند تعالی در مبعوث کردن پیامبران علیه السلام میشود؛ چرا که هرکس به او، رسالت و پیامبری داده شده، در وهله اول امر شده است تا اسلام را بر کفر عرضه دارد و اگر اسلام به وسیله عرضه و تقلید صحیح نمیبود، حکمت در رسالت از بین میرفت.»([۵])
ابن حزم میگوید: تمامی مردم عوام؛ کسانی که قائل به صحت برهان [در شناخت و اصول دین] نیستند و در این زمینه استدلال نمیکنند، زنان، تاجران، صنعتگران، کشاورزان، عابدان و اصحاب رضی الله عنهم، أئمۀ کلام و جدل و بحث در دین را نکوهش میکنند.
اینان کسانی هستند که نفس خودشان را در تصدیق آنچه پیامبر صلی الله علیه و سلم به خاطر آن مبعوث شده، استقرار دادهاند و قلبهایشان با ایمان آرام گرفته و خود را درگیر کسب دلیل و برهان نمیکنند.
([۱]) ابن تیمیه، مجموعالفتاوی، ۱۶/۳۲۰، و نک: ابن حجر عسقلانی، فتحالباری، ۱۳/۱۵۱٫
([۲]) علق/ ۱٫ «(ای محمّد ! بخوان چیزی را که به تو وحی میشود. آن را بیاغاز و) بخوان به نام پروردگارت. آن که (همهی جهان را) آفریده است.»
([۳])ابن تیمیه، مجموعالفتاوی، ۱۶/۳۲۸٫
([۴]) محمّدبن احمد سمرقندی، فقیه حنفی مذهب در حلب اقامت گزید و اثر مشهورش: «تحفه الفقها» است. وی در سال ۵۳۹ ه. درگذشت، نک:زرکلی، الأعلام ،۵/۳۱۷٫