هردو نوع متواتر موارد زیر را فایده میرسانند:
اول: علم؛ یعنی قطع و یقین به صحت حدیث نسبت به کسی که از او نقل شده است.[۱]
دوم: عمل به مدلول حدیث؛ یعنی اگر حدیث، بازگویندهی خبری بود، تصدیق میشود و اگر دربرگیرندهی طلب و امری بود، تطبیق خواهد شد.
[۱]– در مورد حدیث متواتر گفته میشود: «المتواتر یفید العلم الضروری». یعنی احادیث متواتر ضرورتا صحیح هستند و علم ما به صحت آنها بصورت یقینی است نه ظنی؛ و بر همین مبنا در حدیث متواتر از رجال و سند آن بحثی نمیشود، بلکه عمل به آن بدون بررسی در صحت و سقم حدیث لازم است، پس مادامی که حدیثی شرایط متواتر را داشته باشد، دیگر لازم نیست از صحت یا ضعف حدیث پرسیده شود و مستقیما به آن عمل میشود. و هیچگونه اختلافی در اینکه هردو نوع متواتر لفظی و معنایی موجب قطع و یقین هستند وجود ندارد، بر خلاف احادیث آحاد که در مورد آنها گفته میشود: «الآحاد یفید العلم النظری»؛ یعنی احادیث آحاد محل بحث و نظر هستند و صحت آنها یقینی نیست و ممکن است صحیح یاحسن یا ضعیف باشند، و لازم است در مورد سند و متن آنها نظر شود مبادا حدیث ضعیف باشد، اما چنانکه پس از بحث و بررسی در سند و رجال و متن حدیث ثابت گردید که حدیث صحیح (یا حسن) است؛ در آنصورت بمانند متواتر افادهی یقین و عمل میرسانند و باید به مدلول آنها عمل شوند یا تصدیق گردند. البته اهل حدیث در مورد قطعی یا ظنی بودن آحاد اختلاف دارند؛ اما بیشتر ائمهی حدیث بر قطعیت آنها (پس از اثبات صحت یا حسن بودن حدیث) معتقد هستند و گویند حدیث آحادی که خواه شیخین یا غیر آنها روایت کرده باشند که به درجهی صحت یا حسن رسیدهاند بمانند متواتر قطع و یقین را میرسانند چه در احکام و چه در عقاید.