تکرار واژۀ «بِر» در قرآن کریم: این کلمه به طور فراوان و با صیغههای مختلف و در عبارات متنوّعی بیان شده است؛ به عنوان نمونه:
- به معنای صله آمده است: الله متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَهً لِّأَیْمَانِکُمْ أَن تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ۲۲۴﴾ [البقره: ۲۲۴]
«و الله را دستاویز سوگندهای خود قرار ندهید برای اینکه نیکی [و بخشش] کنید و تقوا پیشه سازید و در میان مردم آشتی دهید [قسم یاد نکنید] و الله شنوای داناست».
﴿لَّا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ۸﴾ [الممتحنه: ۸]
«الله شما را از نیکیکردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در [امر] دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند».
- در مفهوم اطاعت آمده: از جمله:
﴿وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ﴾ [مریم: ۱۴]
«و [او] نسبت به پدر و مادرش نیکوکار [و مطیع] بود».
﴿وَبَرًّا بِوَالِدَتِی﴾ [مریم: ۳۲]
«و [مرا] نسبت به مادرم نیکوکار [و فرمانبردار قرار داده] است».
- به معنای انجام طاعات آمده: همچون:
﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ﴾ [المائده: ۲]
«و در [راه] نیکوکاری و پرهیزگاری، با یکدیگر همکاری کنید».
اگر بِرّ به همراه تقوا بیان گردد، بِرّ به معنای انجام طاعات و تقوا به معنای ترک محرّمات است.
- به معنای تقوا آمده: وقتی بِر به طور مطلق بیان شود، به مفهوم تقواست؛ مانند:
﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ﴾ [آلعمران: ۹۲]
«هرگز به نیکوکاری [تقوا] نمیرسید تا از آنچه دوست دارید، انفاق کنید».
﴿۞لَّیۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ﴾ [البقره: ۱۷۷]
«نیکی این نیست که روی خود را به سمت مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکی [و نیکوکار]کسی است که به الله [و …] ایمان آورد».
﴿۞أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَکُمۡ﴾ [البقره: ۴۴]
«آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خودتان را فراموش میکنید؟!».[۱]
[۱]– نک: الوجوه والنّظائر، هارون بن موسی، ص ۴۲۹؛ الوجوه والنّظائر، دامغانی، ص ۶۷؛ نزهه الأعین النّواظر، ابن جوزی، ج ۱، ص ۹۵؛ الوجوه والنّظائر، قرعاوی، صص ۲۱۵- ۲۱۷؛ المجموعه الکامله لمؤلّفات الشّیخ السّعدی؛ المجموعه الخامسه، ج ۱، ص ۵۲۹٫