مفهوم واژۀ اخلاق

مفهوم واژۀ اخلاق: اخلاق جمع خُلق و الخُلُقُ بوده و خُلق: همان طبیعت و سرشت را گویند که جمع آن، اخلاق می­شود.

ابن منظور می­گوید: «در قرآن کریم چنین آمده است:

﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ﴾ [القلم: ۴]

«و یقیناً تو [ای محمّدr!] بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و والایی هستی».

اخلاق که جمع است، جمع مکسّر دیگری ندارد و خُلق و خُلُق به معنای سرشت است».[۱]

همچنین می­گوید: «خُلق ـ با ضم و سکون لام ـ همان روش و آیین و طبیعت و سرشت است».[۲]

جاحظ چنین می­آورد: «خلق حالتی نفسانی است که انسان در آن حالت، کارهایش را بدون تفکّر و اختیار انجام می­دهد.

خلق در برخی افراد، غریزی و ذاتی است، امّا در بعضی دیگر، فقط با ریاضت و تلاش حاصل می­شود».[۳]

[۱]– لسان العرب، ج ۱۰، صص ۸۶- ۸۷؛ معجم مقاییس اللّغه، ج ۲، صص ۲۱۳- ۲۱۴٫

[۲]– همان.

[۳]– تهذیب الأخلاق، جاحظ، ص ۱۲٫

مقاله پیشنهادی

اسباب تقویت صبر انسان بر مصیبت‌‌ها

رعایت امور ذیل در صبر بر مصیبتِ‌ از دست دادن فرزندان، خانواده، خویشاوندان و دیگر …