بسیاری از اشاعره معتقدند که نظر صحیح، افادۀ علم به خداوند تعالی میکند،([۱]) مبنی بر اینکه تمامی نکات از ابتدا به خداوند سبحان، مستند هستند.([۲]) جرجانی میگوید: «هیچ شکی در این نیست که علم بعد از نظر، ممکن و حادث است و نیازمند مؤثِّر است و هیچ مؤثری جز خداوند تعالی وجود ندارد و فعل خداوند که از او صادر شده، نه وجوباً صادر شده و نه بر او واجب بوده است…»([۳])
ابواسحاق شیرازی میگوید: «نظر همان فکر در حال منظورٌ فیه است که آن راهی برای شناخت احکام است، البته اگر شروط آن حاصل گردد. برخی از مردم، نظر را انکار میکنند که این خطاست؛ زیرا علم به حکم بعد از وجودش حاصل میشود و این دلالت میکند که نظر راهی بر کسب معرفت و شناخت است.»
به نظر میرسد که منکرین نظر، منطقیان باشند؛ چراکه دلیل را مرکب از دو مقدمۀ صغری و کبری میدانند بنابراین، نیازی به نظر و تفکر در دلیل نمیبینند و از این باور که میگویند: عالَم حادث است و هر حادثی صانعی دارد، نتیجه میگیرند که عالم صانعی دارد، ولی چون اصولیان دلیل را مفرد میدانند و میخواهند از خود عالم نتیجه بگیرند که صانعی وجود دارد، بنابراین (نظر را) لازم میدانند تا با تفکر و نظر در عالم به نتیجه برسند.([۴])
معتزله گمان میکنند که نظر، همان فعل بنده است و با انجام مستقیم او واقع میشود و از فعل دیگری که همان علم از او متولد میشود. در این زمینه قاضی عبدالجبار میگوید: «هرگاه نظر به طور صحیح متولد گردد، تولیدش به حال فاعل تعلق ندارد، پس واجب است که بر حد یکسانی به وجود آید.»([۵])
بنابراین، میتوان گفت که نظر صحیح به طور معمول به علم منجر میشود. البته بالبداهه حاصل نمیگردد به طوری که گاهی نظر به وجود میآید، ولی به خاطر وجود آفتی، علم مطلوب حاصل نمیگردد. پس هرگاه آفات از تفکر و استدلال برطرف گردند، امکان رسیدن به معرفت خداوند تعالی و نیز شناخت اصول دین و اصول ثابت از طریق نظر حاصل میگردد و آیاتی از قرآنکریم که فراخوان تفکر و نظرند، مدلول این مطلب است.
هرچند انسان قبل از تولدش هیچ شناختی ندارد، ولی خداوند سبحان، وسائلی را که برای کسب معرفت، مانند: عقل، گوش، چشم ضروریاند، را در وجود انسان قرار داده است. خداوند تعالی میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ أَخۡرَجَکُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَیۡٔٗا وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ٧٨﴾([۶]) «خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی (از جهان دور و بر خود) نمیدانستید، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا (به وسیلهی آنها بشنوید و ببینید و بفهمید و نعمتهایش را) سپاسگزاری کنید.» پس این نعمتها، وسیلههای کسب معرفت و علماند، به گونهای که با حواسش، جزئیات اشیاء را درک میکند، با عقل تجزیه و تحلیل میکند و با قلبش میفهمد و در نتیجۀ این دوران، علم حاصل میگردد.([۷])
([۱])عبدالکریم نوفان عبیدات، الدلاله العقلیه فی القرآن و مکانتها فی تقریر مسائل العقیده الاسلامیه، ص ۱۲۹-۱۲۷٫/- نک: ایجی، المواقف، ۲۷-۲۶٫/- یحیی هاشم فرغل، بناء العقیده الاسلامیه، ص ۱۴۸٫
([۲])عبدالکریم نوفان عبیدات، الدلاله العقلیه فی القرآن و مکانتها فی تقریر مسائل العقیده الاسلامیه، ص ۱۲۹-۱۲۷ به نقل از( الأسس المنهجیه.)
([۴])حسن سرباز، ترجمه و تحقیق کتاب (اللمع) ابواسحاق شیرازی، (پایاننامه فوقلیسانس)، به نقل از (شربینی، تقریرات شربینی علی حاشیه البنانی، ج ۱، ص ۱۲۶).
([۵])ابن قدامه مقدسی، المغنی، ۱۲/۱۳۷٫
([۷])عبدالکریم نوفان عبیدات، الدلاله العقلیه فی القرآن و مکانتها فی تقریر مسائل العقیده الاسلامیه، ص۱۳۱-۱۲۹٫