ترتیب علائم بزرگ قیامت (۲)

ترتیب علائم بزرگ قیامت (۲)

 

عبدالله بن عمرو ب می‌گوید: حدیثی را از رسول الله صلی الله علیه وسلم حفظ نمودم که هرگز آن را فراموش نمی‌کنم؛ از ایشان چنین شنیدم: «إِنَّ أَوَّلَ الْآیَاتِ خُرُوجًا، طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَخُرُوجُ الدَّابَّهِ عَلَى النَّاسِ ضُحًى، وَأَیُّهُمَا مَا کَانَتْ قَبْلَ صَاحِبَتِهَا، فَالْأُخْرَى عَلَى إِثْرِهَا قَرِیبًا»[۱]؛ «همانا نخستین نشان‎های که آشکار می‌گردد، طلوع خورشید از سمت مغرب و خروج دابّه در وقت چاشت [هنگام برآمدن آفتاب] بر مردم است و هریک از این علائم که پیش از دیگری باشد [و ظاهر شود]، نشانۀ دیگر بلافاصله بعد از آن، به وقوع می‌پیوندد.»

با توجّه به احادیث مذکور، می‌توان ترتیب برخی از این نشانه‌ها را به‎وسیلۀ وقوع آن‎ها پس از یکدیگر دانست، زیرا ترتیب بعضی از نشانه‌های مذکور با دو لفظ و حرف مختلف بیان شده است؛ گاهی با «أو» و گاهی با «و» عطف شده که هیچ کدام بیانگر ترتیب نیستند.[۲]

به همین سبب، عالمان در ترتیب نشانه‌های قیامت اختلاف دارند و حافظ ابن‌حجر ظهور دجّال و طلوع خورشید از سمت مغرب را جلوتر از سایر علائم دانسته و می‌گوید: «با توجّه به مجموع اخبار به نظر می‌رسد که خروج دجّال نخستین نشانۀ بزرگی است که خبر از تغییر شرایط عمومی در بیشتر زمین می‌دهد و با وفات عیسی ÷ به پایان می‌رسد.

و طلوع خورشید از سمت مغرب، اولین نشانۀ بزرگی است که خبر از تغییر عالم بالا می‌دهد و با فرارسیدن قیامت تمام می‌شود.

شاید خروج دابّه در همان روزی باشد که خورشید از سمت مغرب طلوع می‌کند.»

وی در ادامه می‌گوید: «به این دلیل که هنگام طلوع خورشید از طرف مغرب، دروازۀ توبه بسته می‌شود و در نتیجه، دابّه بیرون می‌آید تا مؤمن و کافر را از هم جدا سازد و هدف از بسته‌شدن دروازۀ توبه تکمیل گردد.

و نخستین نشان‎های که خبر از فرارسیدن قیامت می‌دهد، آتشی است که مردم را گِرد می‌آورد.»[۳]

طیّبی می‌گوید: «علائم مذکور نشانه‌هایی از قیامت است؛ یا دلالت بر نزدیک‌شدن آن و یا نشان از فرارسیدن قیامت دارند.

دجّال، نزول عیسی ، ظهور یأجوج و مأجوج و فرورفتن در زمین بیانگر نزدیکی آن هستند.

دخان یا دود، طلوع خورشید از سمت مغرب، خروج دابّه و آتشی که مردم را جمع می‌کند، دلالت بر فرارسیدن قیامت دارند.»[۴]

تقسیم فوق بسیار زیبا و دقیق است و در مبحث پیش رو، نشانه‌های بزرگ قیامت را براساس همین ترتیبی که طیّبی آورده، بیان خواهیم کرد.

[۱]– صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ۲۹۴۱٫

[۲]– نک: أشراط السّاعه، ص ۱۴۲٫

[۳]– فتح الباری، ج ۱۱، ص ۳۵۳٫

[۴]– همان، ص ۳۵۲٫

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …