بیان احکام باطل کردن سحر و جادو (۲)

احکام باطل کردن جادو(نشره)

مؤلف بعد از بیان حکم جادوگران و کهانت مطالبی را در مورد باطل کردن سحر بیان می‌کند، چون گاهی این کار از سوی شیاطین و جادوگران انجام می‎شود و اینگونه با توحید مخالف خواهد بود و گاهی این کار از راه جایز انجام می‎شود که تفصیل آن خواهد آمد.

ابوالسعادات می‎گوید: نشره نوعی علاج و رُقیه است و افرادی که گمان می‎رود جن زده شده‎اند به‌وسیله‌ی آن مورد معالجه قرار می‎گیرند و نشره نامیده شده چون بیماری‌ای که فرد دچار آن شده به‌وسیله‌ی آن دور می‎شود.

و حسن می‎گوید: نشره از جادوست چنان‎که در حدیث آمده است: «شاید جادو شده و سپس بر او با خواندن «قل أعوذ برب الناس»[۱] دعا خواند[۲].

 و دیگران گفته‎اند: نشره یا همچنین اگر گفته شود برای او نشره نوشت که آن مانند تعویذ و دعاست[۳].

 ابن جوزی می‎گوید: نشره یعنی باز کردن سحر و جادو از کسی که جادو شده است و تقریباً کسی آن را نمی‎داند مگر کسی که جادو بلد است[۴].

مؤلف می‎گوید: از جابر روایت است که از رسول خدا  صلی الله علیه و سلم در مورد نشره (باز کردن جادو با جادو) پرسیدند فرمود: «کار شیطانی است»[۵].

این حدیث را امام احمد با سند جید روایت کرده و ابوداود نیز روایت کرده و می‎گوید: احمد را از آن پرسیدند گفت: ابن مسعود همه این کارها را مکروه و ناپسند می‎دانست[۶].

حدیث مذکور را امام احمد روایت کرده و ابوداود از وی در «سنن» خود و فضل بن زیاد در کتاب «المسائل» از عبدالرزاق از عقیل بن معقل بن منبّه از عمویش وهب بن منبّه از جابر روایت کرده است. ابن مفلح می‎گوید: اسنادش جید است و حافظ اسنادش را حسن شمرده و ابن أبی شیبه و ابوداود در «المراسیل» از حسن و او از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت کرده که فرمود: «نشره از عمل شیطان است»[۷].

پیامبر صلی الله علیه و سلم را در مورد «نشره» عملی که در دوران جاهلیت به وسیله‌ی آن جادو را باطل می‎کردند پرسیدند، فرمود: «از عمل شیطان است، اما دعاهای شرعی، رقیه و داروهای مباحی که برای باطل کردن جادو استفاده می‎شود جایز است». چنان‎که ابن قیم گفته است.

گفته‌اش: (امام احمد را در مورد نشره پرسیدند، گفت: ابن مسعود همه این امور را مکروه می‎دانست). منظور امام احمد این است که ابن مسعود نشره‎ای را مکروه می‎داند که شیطانی باشد و با نوشتن و آویزان کردن تعاویذ انجام می‎شود، چون ابن مسعود تعویذ را مکروه می‎دانست خواه تعویذی که از قرآن بود یا چیزی دیگر بود، اما بازکردن سحر با خواندن دعا از قرآن و نامهای خداوند بدون نوشتن و آویزان کردن آن را کسی مکروه ندانسته است.

همچنین آنچه ابن ابی شیبه از ابراهیم روایت کرده که: «آنان تعویذها، دعاها و باز کردن سحر را مکروه می‎دانسته‎اند»[۸]. که بر همین حمل می‎شود.

مؤلف می‎گوید: «در بخاری از قتاده روایت است که به ابن مسیب گفتم: مردی جادو شده و نمی‎تواند با زنش آمیزش نماید، آیا جادویش باز ‌شود؟ گفت: اشکالی ندارد، چون آنها فقط قصد اصلاح دارند و آنچه مفید است از آن نهی نشده است»[۹].

این روایت را بخاری به صورت معلق روایت کرده و ابوبکر الأثرم در کتاب «السنن» از طریق ابان العطّار از قتاده با همین عبارت به صورت موصول روایت کرده است و از طریق هشام دستوایی از قتاده با عبارت «یلتمس مَن یداویه: کسی را بجوید که او را مداوا کند» آنگاه قتاده گفت: خداوند از چیزی نهی کرده که مضر است و از آنچه مفید باشد نهی نکرده است، روایت نموده است.

گفته‌‌اش: قتاده ابن دعامه‌ی سدوسی بصری، ثقه، فقیه و از بزرگترین حافظان تابعین بود، گفته می‎شود او نابینا متولد شده بود و در سال صد و ده و اندی از هجرت در گذشت[۱۰].

گفته‌‌اش: (رجل به طِبّ) طب در اینجا به معنای سحر است. طب الرجل یعنی سحر شده است. ابن انباری می‌گوید: طب از اضداد است گفته می‌شود: لعلاج الداء: طب، والسحر من الداء: یقال له طبٌ[۱۱].

گفته‌‌اش: (أو یُؤَخَّذ) یعنی از آمیزش با زنش خودداری کرده و نمی‌توانست با او همبستر شود. أُخذ با ضمه‌ی همزه یعنی سخنی که ساحر می‏گوید.

گفته‌‌اش: (یُحَلُ) مبنی بر مفعول.

گفته‌‌اش: (أو یُنَشَّر) با تشدید معجمه

 و گفته‌اش(گفت: مشکلی ندارد) یعنی اگر نشره برای اصلاح باشد اشکالی ندارد یعنی برای از بین بردن سحر باشد و در صورتی منع می‌شود که باعث شر یا ضرری باشد ابن مسیب در مورد روش بازکردن جادو با روشی که مشخص نیست که از جادوست یا نه؟ می‎گوید: اشکالی ندارد چون آنها قصد اصلاح دارند یعنی می‎خواهند جادو را از بین ببرند و از آنچه به قصد اصلاح انجام می‎شود نهی نشده است بلکه از آنچه مضرّ است نهی شده است.

باز کردن جادو با رقیه و دعاهای شرعی جایز و داروهای مباح جایز است.[۱۲] کلام ابن مسیب بر همین نوع بازکردن سحر حمل می‎شود و یا اینکه گفته می‎شود مقصود او روشی بوده که مشخص نیست سحر است یا نه؟ و همچنین آنچه از امام احمد نقل شده که به عمل نشره (باز کردن سحر) اجازه داده است بر همین حمل می‎شود.

کسانی که گفته‎اند امام احمد به باز کردن جادو به وسیله‌ی اعمال سحر‌آمیز اجازه داده است، اشتباه کرده‎اند؛ چون در سخن امام احمد چیزی نیست که بر این مفهوم دلالت نماید، بلکه وقتی او را در مورد مردی پرسیدند که سحر را باز می‎کند گفت: بعضی به این کار اجازه داده‎اند گفتند: او در طشت بزرگی آب می‎ریزد و در آن پنهان می‎شود، آنگاه امام احمد دستهایش را به هم زد و گفت نمی‎دانم این چیست؟ به او گفتند به نظر شما انجام دادن چنین کاری درست است؟ گفت: نمی‎دانم چیست؟ و این در نهی از نشره و مکروه بودن آن صریح است.

چگونه امام احمد به آن اجازه می‎دهد و حال آنکه خودش این حدیث را روایت می‎کند که «باز کردن سحر با اعمال سحر آمیز» کار شیطانی است. اما از آنجا که کلمه‌ی نشره (بازکردن سحر) بین باز کردن سحر با شیوه‌ی جایز و باز کردن آن با شیوه‌ی‌ ناجایز مشترک است و دیدند که امام احمد بازکردن سحر را جایز قرار داده گمان برده‎اند که او شیوه‎ای که از اعمال شیطان محسوب می‎شود را جایز شمرده است و حال آنکه هرگز چنین نیست.

از جمله مطالبی که درباره‌ی کیفیت بازکردن سحر به شیوه‌ی جایز گفته شده روایتی است که ابن ابی حاتم و ابوالشیخ از لیث ابن ابی سلیم روایت کرده‎اند که گفت: به من رسیده که این آیات از سحر شفا می‎دهند، به این صورت که در ظرفی پر از آب این آیات خوانده شود و سپس آب روی سر فردی که جادو شده ریخته شود که آیات عبارتند از﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَیُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ٨١ وَیُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ٨٢﴾ [یونس: ۸۱-۸۲]. «و چون (بساط جادوی خویش را) انداختند، موسی گفت: آنچه آورده‌اید، جادوست؛ بی‌گمان الله آن را به‌زودی باطل می‌کند؛ به‌راستی الله کردار تبهکاران را سامان نمی‌بخشد. و الله، به فرمان خویش حق را تحقق می‌بخشد؛ هرچند برای گنهکاران ناخوشایند باشد‏». و ﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ١١٩ وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَهُ سَٰجِدِینَ١٢٠ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٢١ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٢﴾ [الأعراف: ۱۱۸-۱۲۲]. «بدین­ترتیب حق ثابت شد و سحری که جادوگران انجام می­دادند، باطل گردید. آنجا بود که(فرعونیان) شکست خوردند و خوار شدند. و جادوگران به سجده افتادند. گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. به پروردگار موسی و هارون». و ﴿إِنَّمَا صَنَعُواْ کَیۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا یُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَیۡثُ أَتَىٰ﴾ [طه: ۶۹]. «جز این نیست که آنچه ساخته‌اند، افسون و نیرنگ جادوگر است. و جادوگر هر جا برود، رستگار نمی‌شود».

ابن بطّال می‎گوید: در کتاب وهب بن منبّه آمده است که هفت برگ سبز از برگهای درخت کنار بردارد و آن را با دو سنگ خُرد کند سپس بر آن آب بزند و بر آن آیه الکرسی، سوره‌ی کافرون، اخلاص، فلق و ناس را بخواند و سپس سه جرعه از آن بخورد و با آن غسل کند، همه‌ی آثار سحر از او دور می‎شود و این برای مردی که به سبب سحر نمی‎تواند با زنش همخوابی کند خوب است[۱۳].

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– با این عبارت حدیث را نیافتم، شاید اختصار حدیث عایشه باشد که وقتی لبید بن اعصم پیامبر صلی الله علیه و سلم را جادو کرد آن را گفت: و در آن حدیث آمده است: «آن که بالای سرم نشسته بود به دیگری گفت: این مرد را چه شده است؟ گفت: جادو شده است. گفت: چه کسی او را جادو کرده است؟ گفت: لبید بن اعصم مردی از بنی زریق از هم پیمانان یهود که منافق بود» و در این حدیث نیز آمده: که عایشه گفت: گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و سلم چرا؟ ـ سفیان می‌گوید یعنی پس چرا با استفاده از نشره جادو را باطل نکردی؟ ـ فرمود: خداوند مرا شفا بخشید و من دوست ندارم برای مردم شری را برانگیزم. صحیح بخاری۵۴۳۲  و لفظ از اوست و صحیح مسلم ش۲۱۸۹٫

[۲]– النهایه فی غریب الحدیث و الأثر ۵/۵۳٫

[۳]– گوینده توربشتی است چنان‎که در مرقاه المفاتیح ۸/۳۷۳ آمده است.

[۴]– غریب الحدیث، ابن جوزی۲/۴۰۸ و پایان سخنش: و با این وجود مشکلی در آن نیست.

[۵]– مسند احمد۳/۲۹۴، سنن ابوداود۳۸۶۸، السنن الکبری بیهقی۹/۳۵۱  و دیگران که اسنادش حسن است چنان‎که حافظ در فتح الباری ۱۰/۲۳۳ گفته است.

[۶]– ابن مفلح در الآداب الشرعیه ۳/۶۳ می‎گوید: جعفر می‎گوید: از ابا عبدالله شنیدم که وقتی درباره‌ی نشره پرسیده شد گفت: ابن مسعود همه این‎ها را مکروه می‎دانست.

[۷]– مصنف ابن ابی شیبه۲۳۵۱۶ و مراسیل ابوداود۴۵۳ از چند طریق از شعبه از ابی رجاء از حسن با همین سند روایت کرده است و ابونعیم در الحلیه ۷/۱۶۵ و مستدرک حاکم۸۲۹۲  از طریق مسکین بن بکیر از شعبه از ابی رجاء از حسن از انس از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت کرده است که مسکین صدوق است اما احادیث منکری دارد.  درست این است که حدیث مرسل است چنان‎که ابوحاتم در العلل۲/۲۹۵ گفته است.

[۸]– ابن ابی شیبه در مصنف خود ۲۳۴۶۷ از طریق هشیم از مغیره از ابراهیم روایت کرده است.

[۹]– بخاری در کتاب الطب باب هل یستخرج السحر۵/۲۱۷۵ به صورت معلق روایت کرده و ابن ابی شیبه در مصنّف خود۲۳۵۲۳ و اثرم در السنن روایت کرده چنان‎که در التعلیق۵/۴۹ آمده و ابن عبدالبر در التمهید۶/۲۴۴ روایت کرده که اسنادش صحیح است چنان‎که حافظ در تغلیق التعلیق گفته است.

[۱۰]– سیر اعلام النبلاء۵/۲۶۹٫

[۱۱]-نگا: فتح الباری۱۰/۲۲۸٫

[۱۲]-اعلام الموقعین۴/۳۹۶٫

[۱۳]– شرح صحیح بخاری ابن بطال۹/۴۴۶ و نگا: فتح الباری۱۰/۲۳۳٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …