از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «(توهم های عصر جاهلیت از قبیل) «عدوی»(تعدیه و تسری بیماریها) فالگیری پرندگان، منحوس پنداشتن پرندهی بوم، ماه صفر را بد دانستن، هیچ یک حقیقت ندارد». [روایت بخاری و مسلم]. و مسلم اضافه کرده: خوبی و بدی را به ستارهها نسبت دادن و غول و جنی که آنها تصور میکردند مردم را در صحرا سرگردان میکند، حقیقت ندارد.
بخاری و مسلم از انس روایت کردهاند که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «توهم سرایت بیماریها و بدشگونی گرفتن حقیقت ندارد، البته نیک فالی مورد پسندم است». گفتند: «فال نیک چیست؟ سخن خوب».
ابوداود با سند صحیح از عقبه بن عامر روایت میکند که گفت: از فال گرفتن نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم یاد شد، فرمود: «بهترین آن نیک فالی است. و بدفالی گرفتن نمیتواند مسلمان را از کار و تصمیم او باز دارد، هرگاه از شما چیزی را دید که نمیپسندید بگوید: بار خدایا خوبیها را کسی جز تو نمیتواند بیاورد و بدیها را کسی جز تو دور نمیکند و قوت و همت نجات از مشکلات جز به کمک تو میسّر نیست.(لاحول ولا قوه إلا بالله العلی العظیم).
از ابن مسعود از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است که گفت: بدفالی گرفتن شرک است. و هیچ کسی از ما نیست که به اقتضای بشریت در دلش فکر و اندیشهای نگذرد. اما خداوند آن را با توکل از میان میبرد.روایت ابوداود و ترمذی و آن را صحیح دانسته است و آخر آن را قول ابن مسعود شمردهاند.
امام احمد از ابن عمر روایت میکند: «هر کسی بدفالی گرفتن او را از کارش باز دارد شرک ورزیده است». گفتند: کفاره این کار چیست؟ گفت: کفّارهاش این است که بگویی: بار خدایا هیچ خوبی نیست جز خوبی که از جانب تو میرسد و آسیبی جز از سوی تو به کسی نمیرسد، و هیچ معبود به حقّی جز تو نیست.(اللهم لا خیر إلا خیرک ولا طیر إلا طیرک ولا إله غیرک).
و همچنین در مسند احمد بن حنبل از فضل بن عباس رضی الله عنه روایت است که گفت: «فال گرفتن همان چیزی است که شما را به انجام دادن یا انجام ندادن کاری وا میدارد.