احکام بدفالی گرفتن (۲)

آنچه در مورد بدفالی گرفتن آمده است.

تطیر یعنی بدفالی گرفتن که در دوران جاهلیت با پرنده‎ها و آهو فال می‎گرفتند و این کار آنان را از انجام آنچه می‎خواستند، باز می‎داشت. آنان هرگاه می‎خواستند کاری انجام دهند اگر می‎دیدند که پرنده‌ای به سمت راست در حال پرواز است آن را به فال نیک می‎گرفتند و اگر می‎دیدند که به سمت چپ در حال پرواز است آن را به فال بد می‎گرفتند، شریعت این کار را نفی، ممنوع و باطل قرار داد و مردم را آگاه کرد که این عمل در جلب سود و یا دفع زیان تأثیری ندارد.

 مدائینی می‌گوید: از رؤیه بن حجاج سؤال کردم که معنی سانح چیست؟ گفت: آنچه از طرف راستت آید گفتم بارح چیست؟گفت: آنچه از سمت چپت آید و آنچه از رو به رویت آید ناطح و نطیح و آنچه از پشت سرت آید قاعد و قعید گویند.

  بدفالی گرفتن دروازه‎ای از شرک و منافی با توحید یا کمال آن است، چون از القای شیطان، ترساندن و وسوسه‌ی آن است، مؤلف این موضوع را در کتاب التوحید بیان کرد تا اینگونه از آن بر حذر دارد و به کمال توحید که با توکل کردن به خداوند تحقق می‎یابد راهنمایی کند.

و هر کس به بدفالی توجه داشته باشد از ورود سیل به دره سریع‌تر به او راه می‌یابد و درهای وسوسه در همه آنچه‌ی می‎بیند و می‎شنود به رویش گشوده می‎شود، شیطان رابطه‌های نزدیک و دوری که در کلمات و معانی احتمال می‎رود را به او القا می‎کند که دینش را فاسد می‎نماید و زندگی را برایش تلخ می‎کند، پس باید بنده بر خدا توکل کند و از پیامبر صلی الله علیه و سلم پیروی نماید و کاری را که می‎خواهد انجام دهد و نباید بدفالی گرفتن او را از آنچه می‎خواهد باز دارد و او را وارد (دایره‌ی) شرک کند.

خداوند متعال می‎فرماید: ﴿أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ [الأعراف: ۱۳۱]. «به راستی بدشگونی آنان، نزد الله است؛ ولی بیشترشان نمی­دانند». الأعراف: ١٣١

در اول آیه آمده است: ﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَهُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَهٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُ﴾ [الأعراف: ۱۳۱]. «پس هنگامی که نعمت و آسایش به آنان روی می­کرد، می­گفتند: این، از آنِ (ما و به سبب شایستگی) ماست و چون خشکسالی و سختی به آنان می­رسید، موسی و همراهانش را بدشگون می­دانستند».  (الاعراف: ۱۳۱) یعنی هرگاه آبادی و سلامتی به سراغ خاندان فرعون می‎آمد می‎گفتند ما شایسته‌ی این چیزها هستیم و اگر دچار بلا و قحط سالی می‎شدند می‎گفتند این به سبب موسی و یارانش می‎باشد و به نحوست آنان دچار چنین امر ناخوشایندی شده‎ایم. پس خداوند متعال خبر می‎دهد که﴿أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ﴾ [الأعراف: ۱۳۱]..

ابن عباس می‎گوید: «یعنی فالشان همان اموری است که برایشان مقدر شده است».[۱] و در روایتی که ابن جریر از ابن عباس آورده است می‎گوید: «کارها همه از سوی خداوند است»[۲]. و در روایتی دیگر آمده است: «بدبختی آنها از سوی خداوند است»[۳]. یعنی وقتی آنان کفر ورزیدند و آیات الهی را تکذیب کردند و پیامبرانش را دروغگو انگاشتند گرفتار بلا و بدبختی شدند.

گفته شده: «بدبختی بزرگ آنها دوزخ است که پیش خداست؛ نه آنچه در دنیا گرفتار آن شده‎اند[۴]». ظاهر این آیه مانند آیه‎ای دیگری است که خداوند می‎فرماید: ﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ حَسَنَهٞ یَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَهٞ یَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِکَۚ قُلۡ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ﴾ [النساء: ۷۸]. «و اگر نعمتی به آنان برسد، می‌گویند: «این از نزد الله است» و اگر گزندی به آنان برسد، می‌گویند: «این از سوی توست». بگو: همگی از نزد الله است».

یعنی همه چیز از سوی خداوند است اما بدبختی که خداوند از سوی خود بر آنان مسلط گردانیده به سبب اعمالشان است نه به سبب موسی و همراهانش. چگونه می‎تواند موسی سبب بدبختی آنها شود و حال آنکه موسی آورنده خیر و خوبی محض است. و بدفالی و بدشگونی از شرّ و بدی گرفته می‎شود. خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ [الانعام:۳۷]. یعنی بیشترشان جاهل و نادان‎اند و نمی‎دانند و اگر می‎فهمیدند می‎دانستند که در آنچه موسی آورده چیزی نیست که اقتضای بدفالی را کرده باشد.

ابن جریر می‎گوید: «خداوند متعال می‎گوید: بهره‌ی آل فرعون و غیره از رفاه و آبادانی دیگر بهره‎های خیر و شرّ نزد خداوند است، اما بیشتر آنان نمی‎دانند که چنین است، از این‎رو به موسی و همراهانش بدفالی می‎گرفتند[۵].

[۱]– بغوی۲/۱۹۰، ابن قیم دارالسعاده ۲/۲۳۲، تفسیر ابن جریر۹/۳۰ و از ابن عباس نقل می‎کند که: مصیبت‎هایشان از سوی خداوند است. که اسناد این روایت بد نیست.

[۲]– تفسیر ابن جریر۹/۳۰ و اسنادش منقطع است.

[۳]– تفسیر بغوی۲/۱۹۰ و مفتاح دارالسعاده ابن قیم۲/۲۳۲٫

[۴]– نگا: تفسیر بغوی۲/۱۹۰، تفسیر سمعانی۲/۲۰۷ و مفتاح دارالسعاده ۲/۲۳۲٫

[۵]– تفسیر ابن جریر ۹/۳۰٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …