آنچه در مورد بدفالی گرفتن آمده است.
تطیر یعنی بدفالی گرفتن که در دوران جاهلیت با پرندهها و آهو فال میگرفتند و این کار آنان را از انجام آنچه میخواستند، باز میداشت. آنان هرگاه میخواستند کاری انجام دهند اگر میدیدند که پرندهای به سمت راست در حال پرواز است آن را به فال نیک میگرفتند و اگر میدیدند که به سمت چپ در حال پرواز است آن را به فال بد میگرفتند، شریعت این کار را نفی، ممنوع و باطل قرار داد و مردم را آگاه کرد که این عمل در جلب سود و یا دفع زیان تأثیری ندارد.
مدائینی میگوید: از رؤیه بن حجاج سؤال کردم که معنی سانح چیست؟ گفت: آنچه از طرف راستت آید گفتم بارح چیست؟گفت: آنچه از سمت چپت آید و آنچه از رو به رویت آید ناطح و نطیح و آنچه از پشت سرت آید قاعد و قعید گویند.
بدفالی گرفتن دروازهای از شرک و منافی با توحید یا کمال آن است، چون از القای شیطان، ترساندن و وسوسهی آن است، مؤلف این موضوع را در کتاب التوحید بیان کرد تا اینگونه از آن بر حذر دارد و به کمال توحید که با توکل کردن به خداوند تحقق مییابد راهنمایی کند.
و هر کس به بدفالی توجه داشته باشد از ورود سیل به دره سریعتر به او راه مییابد و درهای وسوسه در همه آنچهی میبیند و میشنود به رویش گشوده میشود، شیطان رابطههای نزدیک و دوری که در کلمات و معانی احتمال میرود را به او القا میکند که دینش را فاسد مینماید و زندگی را برایش تلخ میکند، پس باید بنده بر خدا توکل کند و از پیامبر صلی الله علیه و سلم پیروی نماید و کاری را که میخواهد انجام دهد و نباید بدفالی گرفتن او را از آنچه میخواهد باز دارد و او را وارد (دایرهی) شرک کند.
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ [الأعراف: ۱۳۱]. «به راستی بدشگونی آنان، نزد الله است؛ ولی بیشترشان نمیدانند». الأعراف: ١٣١
در اول آیه آمده است: ﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَهُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَهٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُ﴾ [الأعراف: ۱۳۱]. «پس هنگامی که نعمت و آسایش به آنان روی میکرد، میگفتند: این، از آنِ (ما و به سبب شایستگی) ماست و چون خشکسالی و سختی به آنان میرسید، موسی و همراهانش را بدشگون میدانستند». (الاعراف: ۱۳۱) یعنی هرگاه آبادی و سلامتی به سراغ خاندان فرعون میآمد میگفتند ما شایستهی این چیزها هستیم و اگر دچار بلا و قحط سالی میشدند میگفتند این به سبب موسی و یارانش میباشد و به نحوست آنان دچار چنین امر ناخوشایندی شدهایم. پس خداوند متعال خبر میدهد که﴿أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ﴾ [الأعراف: ۱۳۱]..
ابن عباس میگوید: «یعنی فالشان همان اموری است که برایشان مقدر شده است».[۱] و در روایتی که ابن جریر از ابن عباس آورده است میگوید: «کارها همه از سوی خداوند است»[۲]. و در روایتی دیگر آمده است: «بدبختی آنها از سوی خداوند است»[۳]. یعنی وقتی آنان کفر ورزیدند و آیات الهی را تکذیب کردند و پیامبرانش را دروغگو انگاشتند گرفتار بلا و بدبختی شدند.
گفته شده: «بدبختی بزرگ آنها دوزخ است که پیش خداست؛ نه آنچه در دنیا گرفتار آن شدهاند[۴]». ظاهر این آیه مانند آیهای دیگری است که خداوند میفرماید: ﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ حَسَنَهٞ یَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَهٞ یَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِکَۚ قُلۡ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ﴾ [النساء: ۷۸]. «و اگر نعمتی به آنان برسد، میگویند: «این از نزد الله است» و اگر گزندی به آنان برسد، میگویند: «این از سوی توست». بگو: همگی از نزد الله است».
یعنی همه چیز از سوی خداوند است اما بدبختی که خداوند از سوی خود بر آنان مسلط گردانیده به سبب اعمالشان است نه به سبب موسی و همراهانش. چگونه میتواند موسی سبب بدبختی آنها شود و حال آنکه موسی آورنده خیر و خوبی محض است. و بدفالی و بدشگونی از شرّ و بدی گرفته میشود. خداوند میفرماید: ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ [الانعام:۳۷]. یعنی بیشترشان جاهل و ناداناند و نمیدانند و اگر میفهمیدند میدانستند که در آنچه موسی آورده چیزی نیست که اقتضای بدفالی را کرده باشد.
ابن جریر میگوید: «خداوند متعال میگوید: بهرهی آل فرعون و غیره از رفاه و آبادانی دیگر بهرههای خیر و شرّ نزد خداوند است، اما بیشتر آنان نمیدانند که چنین است، از اینرو به موسی و همراهانش بدفالی میگرفتند[۵].
[۱]– بغوی۲/۱۹۰، ابن قیم دارالسعاده ۲/۲۳۲، تفسیر ابن جریر۹/۳۰ و از ابن عباس نقل میکند که: مصیبتهایشان از سوی خداوند است. که اسناد این روایت بد نیست.
[۲]– تفسیر ابن جریر۹/۳۰ و اسنادش منقطع است.
[۳]– تفسیر بغوی۲/۱۹۰ و مفتاح دارالسعاده ابن قیم۲/۲۳۲٫
[۴]– نگا: تفسیر بغوی۲/۱۹۰، تفسیر سمعانی۲/۲۰۷ و مفتاح دارالسعاده ۲/۲۳۲٫
[۵]– تفسیر ابن جریر ۹/۳۰٫