خداوند میفرماید: ﴿قَالُواْ طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ﴾ [یس: ۱۹].
یعنی آنچه از خیر و شر باشد که به شما رسیده به سبب کارهایتان و کفر ورزیدن شما و مخالفت شما با ناصحان است و به سبب ما نیست، بلکه تجاوز و دشمنی شما علت بدبختیتان است، پس فال بد متجاوز و ستمگر به خودش میباشد و این بهره بد از سوی خداوند میآید، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَهٞ یَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِکَۚ قُلۡ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا یَکَادُونَ یَفۡقَهُونَ حَدِیثٗا﴾ [النساء: ۷۸]. «و اگر نعمتی به آنان برسد، میگویند: «این از نزد الله است» و اگر گزندی به آنان برسد، میگویند: «این، از سوی توست». بگو: همگی از نزد الله است. پس این قوم را چه شده که حاضر نیستند و نمیتوانند هیچ سخنی را دریابند؟». و اگر آنان میفهمیدند به آنچه تو آوردهای بدفالی نمیگرفتند و چون در آنچه پیامبر صلی الله علیه و سلم آورده چیزی که مایه بدفالی باشد وجود ندارد، چون خوبی محض است و هیچ شری در آن نیست و صلاح مطلق است و هیچ فسادی در آن وجود ندارد و حکمتی است که هیچ عیبی در آن نیست و رحمتی است که هیچ ستمی در آن وجود ندارد. پس اگر این قوم عاقل و فهمیده میبودند پیامبر صلی الله علیه و سلم را به بدفالی نمیگرفتند، چون بدفالی از شَر گرفته میشود ، نه از خوبی محض، حکمت و رحمت ، بلکه کفر، شرک ورزی و ستمگری آنان مایه بدبختی آنهاست و از سوی خدا میآید همانطور که نیک بختی آنان نیز از سوی خداوند است. ﴿طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ﴾ یعنی بدفالی شما به خودتان بر میگردد، پس بدفالی که میگیرید به خودتان بر میگردد و این جواب سخن گفتن چنانکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرگاه اهل کتاب بر شما سلام کردند بگویید و بر شما[۱]». ابن قیم آن را بیان کرده است[۲].
گفتهاش: (أاِن ذکرّتم) یعنی به خاطر آنکه به شما تذکر دادیم و شما را به توحید و یکتاپرستی امر نمودیم در مقابل به ما چنین میگویید و ما را تهدید کردید بلکه شما قومی اسرافگر و متجاوز هستید[۳].
و قتاده میگوید: «یعنی آیا اگر شما را به خداوند یادآوری کنیم به ما بدفالی میگیرید؟[۴]».
مطابقت هر دو آیه با موضوع فصل روشن است، چون خداوند بدفالی گرفتن را جز از جانب دشمنانش بیان نکرده است، پس بدفالی گرفتن از کارهای جاهلیت است و کاری اسلامی نیست.
مؤلف میگوید: (و از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «تعدیه بیماریها، فال گیری از پرندگان، منحوس پنداشتن پرندهی بوم و ماه صفر را بد دانستن، هیچ یک حقیقت ندارد). بخاری و مسلم روایت کردهاند. و مسلم اضافه کرده: خوبی و بدی را به ستارهها نسبت داده و غول و جنی که آنها تصور میکردند در صحرا مردم را سرگردان میکند حقیقت ندارد[۵].
گفتهاش: (تعدیه و سرایت بیماری) ابوالسعادات میگوید: یعنی سرایت بیماری به فرد دیگر. مانند اینکه شتری که بیماری گَر گرفته است از شتران سالم دور نگاه داشته میشود تا شتران سالم به بیماری آن مبتلا نشوند[۶].
و در بعضی از روایات این حدیث آمده که بادیهنشینی گفت: پس چرا شترانی که مانند آهو هستند وقتی شتر گَر گرفته با آن قاطی میشود آن را گَر میکند؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «همان اولی را چه کسی گَر کرده است؟[۷]».
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– صحیح بخاری۵۹۰۳ و صحیح مسلم ش۲۱۶۳ که از انس روایت میکند.
[۲]– مفتاح دار السعاده ۲/۲۳۳٫
[۳]– نگا: تفسیر ابن کثیر۳/۵۶۸٫
[۴]– تفسیر عبدالرزاق۳/۱۴۱، تفسیر ابن ابی حاتم۱۸۰۵۱ و تفسیر ابن جریر۲۲/۱۵۸٫ و دیگران نیز به سند صحیح روایت کردهاند.
[۵]– روایت صحیح بخاری۵۳۸۰ و صحیح مسلم۲۲۲۰٫
[۶]– النهایه فی غریب الحدیث و الاثر ۳/۱۹۲٫
[۷]– روایت صحیح بخاری۵۳۸۷ و صحیح مسلم۲۲۲۰٫