عادت صحابه بر این نبود که در کنار قبرش بر او سلام کنند همچنانکه افراد بعد از آنها انجام میدادند و بلکه بعضی از صحابه فقط وقتی از بیرون مدینه از سفر میآمدند به پیامبر صلی الله علیه و سلم سلام میکردند، چنانکه ابن عمر رضی الله عنه چنین میکرد. عبیدالله بن عمر از نافع روایت میکند که ابن عمر هرگاه از سفر میآمد نزد قبر پیامبر صلی الله علیه و سلم میآمد و میگفت: السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا ابابکر، السلام علیک یا أبتاه، سپس بر میگشت.
عبیدالله میگوید: هیچ کسی از صحابهی پیامبر صلی الله علیه و سلم را سراغ نداریم که این کار را کرده باشد جز ابن عمر[۱].
و این دلالت مینماید که ابن عمر کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و سلم برای دعا کردن توقف نمیکرد آنگونه که بسیاری چنین میکنند.
شیخ الاسلام میگوید: این از هیچیک از صحابه نقل نشده است پس بدعت محض است و در المبسوط آمده که مالک گفت: نباید کنار قبر پیامبر توقف شود بلکه باید سلام کرد و رفت.
و داستانی که قاضی عیاض[۲] با اسناد خود از مالک دربارهی او و منصور تعریف کرده که او به مالک گفت: ای ابا عبدالله رو به قبله بایستم و دعا کنم یا رو به قبر پیامبر صلی الله علیه و سلم بایستم و دعا کنم؟ مالک گفت: چرا رویت را از او میگردانی و حال آنکه او وسیلهات و وسیلهی پدرت آدم به سوی خدا درروز قیامت است، بلکه رو به ایشان صلی الله علیه و سلم بایست و او را شفیع و واسطه قرار ده خداوند او را شفیع تو میگرداند.
این روایت و داستان ضعیف یا موضوع و ساختگی است، چون در اسنادش افراد متهمی مانند محمد بن حُمید[۳] و افراد مجهول الحالی قرار دارند.
و امام احمد تصریح کرده است که باید رو به قبله نماید و حجره را در سمت چپ خود قرار دهد تا در پشت سرش نباشد و این بعد از درود و سلام فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و سلم است، ظاهر سخن امام احمد این را میرساند که بعد از سلام برای دعا بایستد و اصحاب امام مالک گفتهاند رو به قبله دعا کند و حجره را در پشت سرش قرار دهد.
خلاصه اینکه ائمه بر این اتفاق نمودهاند که وقتی دعا میکند رو به قبر نکند و در مورد اینکه آیا به هنگام سلام کردن رو به قبر بایستد یا نه اختلاف کردهاند؟
و دلیل اینکه؛ آنچه ابن زَباله[۴] ـ که ضعیف است ـ در اخبار مدینه از عمر بن هارون[۵] از سلمه بن وردان[۶] ـ هر دو از اعتبار ساقط هستند ـ روایت کرده که گفت: انس بن مالک را دیدم که بر پیامبر درود میفرستاد و سپس پشتش را به دیوار قبر تکیه میداد و دعا میکرد.[۷]
حدیث دلیلی است بر ممنوعیت رخت سفر بستن به سوی قبر پیامبر صلی الله علیه و سلم و دیگر قبور و زیارتگاهها، چون رخت سفر بستن یعنی عید قرار دادن قبور و بلکه از بزرگترین وسیلههایی است که انجام دهندگان آن را به شرک ورزیدن میکشاند، چنانکه قبر پرستان به سوی قبرها رخت سفر میبندند و اموال و پولهای زیادی را در این راه خرج میکنند و هدف آنها از این سفرها فقط زیارت قبور و تبرک جستن به آن گنبدها و دیوارهاست و اینگونه به شرک گرفتار آمدهاند.
و این مسألهای است که شیخ الاسلام در مورد آن فتوا داده است، منظورم سفر فقط برای زیارت قبور پیامبران و صالحان و مقابر آنها است، و شیخ الاسلام اختلاف علما را در این مورد ذکر کرده است. و بیان نموده که برخی از علما مانند ابوحامد غزالی و ابی محمد مقدسی آن را جایز قرار دادهاند و برخی از علما مانند ابن بطه، ابن عقیل، ابی محمد جوینی، قاضی عیاض و جمهور آن را جایز نمیدانند و نظر امام مالک هم بر همین است که هیچ یک از ائمه با او مخالفت نکرده است و قول صحیح همین است. وقتی شیخ الاسلام این فتوا را داد برخی از معاصرین او مانند سبکی و امثال او علیه شیخ الاسلام برخاستند و به او نسبت دادند که او مطلقاً زیارت را انکار میکند و حال آنکه شیخ الاسلام فقط زیارتی را ممنوع شمرده که با نیت زیارت باشد، همانطور که جمهور علما قبل از او نیز این نوع زیارت را ممنوع دانستهاند و زیارتی که در آن از مردهها کمک خواسته شود یا مردهها به فریاد خوانده شوند را ممنوع دانسته است.
[۱]– مصنف عبدالرزاق ۳/۵۷۶ به طور کامل، مصنف ابن ابی شبیه۳/۲۸ به اختصار و طبقات ابن سعد۴/۱۵۶ و اسماعیل القاضی در فضل الصلاهعلی النبی، ش۹۸، ۱۰۱ و بیهقی السنن الکبری ۵/۲۴۵ از چند طریق از ابن عمر روایت کرده و اسانید آن صحیح است.
[۲]– کتاب الشفا ۲/۹۹۵-۹۹۶ و ترتیب المدارک ۲/۱۰۱٫
[۳]– محمد بن حُمید رازی حافظ است و گروهی از ائمه او را به دروغگویی متهم کردهاند. نگا: تهذیب الکمال۲۵/۹۷٫
[۴]– حافظ در التقریب، ص۴۷۴ میگوید ابن زباله را تکذیب کردهاند.
[۵]– عمر بن هارون بن یزید ثقفی.بلخی می گوید: متروک الحدیث است اما حافظ است. تقریب التهذیب ص۴۱۷٫
[۶]– سلمه بن وردان لیثی ابویعلی مدنی ضعیف است ذهبی و حاکم میگویند: روایتش از انس منکر است. تقریب التهذیب ص۲۴۸ و میزان الإعتدال ۳/۲۷۵٫
[۷]– مجموع الفتاوی ۱/۲۲۷٫