در صحیحین حدیثی به همین معنی از ابوهریره روایت شده که میگوید پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه باسن زنان دَوس اطراف بت ذی الخلَصه به حرکت در آید. ذو الخلصه بت قبیلهی اوس بود که در جاهلیت آن را پرستش میکردند[۱].
ابن حبان از معمر روایت میکند که گفت: اکنون بر آن خانهای ساخته شده و قفل است. و در صحیح مسلم عایشه از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت میکند که گفت: «گردش شب و روز به پایان نمیرسد تا اینکه لات و عزی پرستش شوند»[۲].
و گفته شده که قبری در طایف به ابن عباس منسوب است قبر لات است و آن را عبادت میکردند و پیرامون آن طواف مینمودند و برای آن قربانی و نذر میکردند و از آن حاجت و گشایش مشکلاتشان را میخواستند.
-(و در امت من سی دروغگو خواهد آمد که هر یک ادعای نبوت میکند). قرطبی میگوید: در حدیث حذیفه تعداد معینی برای مدعیان دروغین نبوت ذکر شده است، حذیفه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «در امت من بیست و هفت دروغگو و دجال خواهد آمد که چهار تا از میانشان زن هستند»[۳]. به روایت ابونعیم و میگوید: حدیث غریبی است و فقط معاذ بن هشام آن را روایت کرده است.
میگویم: حدیث ثوبان از این حدیث صحیحتر است، قاضی عیاض میگوید: کسانی که از زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم تا کنون ادعای نبوت کردهاند تعدادشان زیاد است و به این ادعا مشهور شده و گروهی از گمراهی شان پیروی کردهاند و بعد از محاسبه روشن میشود که تعدادشان همین اندازه بوده است که اگر کسی کتابهای اخبار و تاریخ را مطالعه کند صحت این سخن را میداند.[۴]
حافظ میگوید: و مصداق این در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم پدید آمد، مسیلمه در یمامه و اسود عنسی در یمن ادعای نبوت کردند و در زمان خلافت ابوبکر طلیحه بن خویلد در قبیلهی بنی اسد بن خزیمه و سجاح تمیمی در بنی تمیم ادعای نبوت کردند. و اسود عنسی قبل از وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم کشته شد و مسیلمه در خلافت ابوبکر رضی الله عنه به قتل رسید و طلیحه توبه کرد و طبق قول صحیح بر اسلام در زمان عمر رضی الله عنه در گذشت و گفته میشود که سجاح نیز توبه کرد.
سپس مختار بن ابی عبید ثقفی (مختار کذاب) خروج کرد و در اوایل خلافت ابن زبیر بر کوفه مسلط شد و اظهار محبت اهل بیت نمود. و مردم را به پیگرد قاتلان حسین فرا خواند و به دنبال قاتلان حسین افتاد و بسیاری از آنان را که در کشتن حسین مباشرت یا معاونت داشته بودند به قتل رسانید، از اینرو نزد مردم محبوبیت یافت، سپس شیطان او را بر آن داشت که ادعای نبوت کرد و مدّعی شد که جبرئیل نزد او میآید.
و یکی از مدعیان دروغین نبوت حارث کذّاب بود که در خلافت عبدالملک بن مروان سربلند کرد و کشته شد و گروهی در خلافت بنی عباس ادعای نبوت کردند. و حدیث همه کسانی را که ادعای نبوت میکنند شامل نمیشود و همه مراد نیستند چون افراد بیشماری چنین ادعایی کردهاند و اغلب علت و منشا چنین ادعایی جنون و دیوانگی بوده است و فقط منظور حدیث کسانیند که قدرتی داشته و مطرح شدهاند و شبههای برایشان پدیدار شده است.
مانند افرادی که نام بردیم و خداوند کسانی را که چنین ادعایی کردهاند هلاک ساخته است و افرادی که باقی ماندهاند به هلاک شدگان خواهند پیوست و آخرین آنها دجال بزرگ است.
و گفتهاش: (و من خاتم پیامبران یعنی آخرین پیامبر هستم) چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَٰکِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّۧنَ﴾ [الأحزاب: ۴۰]. «محمد، پدر هیچیک از مردان شما نیست؛ ولی فرستادهی الله و آخرین پیامبر است».
عیسی علیه السلام وقتی در آخر الزمان نزول میکند به شریعت محمد صلی الله علیه و سلم حکم مینماید و به سوی قبلهی پیامبر نماز میخواند، پس او گویا فردی از امت پیامبر صلی الله علیه و سلم میباشد، چنانکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست پسر مریم در میان شما به عنوان داوری دادگر فرود میآید و آنگاه صلیب را میشکند و خوک را میکشد و جزیه را قبول نمیکند.[۵]
و گفتهاش: (و همواره گروهی از امت من بر حق پیروزند و عدم پشتیبانی و مخالفت با آنان به آنها آسیبی نمیرساند) یزید بن هارون و احمد بن حنبل میگویند: اگر این گروه اهل حدیث نباشند پس چه کسانی هستند؟. و همچنین عبدالله بن مبارک و علی بن مدینی، احمد بن سنان، بخاری و غیره گفتهاند که این گروه اهل حدیث هستند و در روایتی ابن مدینی میگوید: آنها عربها هستند و از این روایت استدلال کرده است که آمده: «آنان اهل غرباند»[۶]. و غرب به دلو بزرگ تفسیر شده است، چون عربها با دلو آب میکشیدند.
میگویم: تضادی بین این دو قول نیست؛ چون اینکه گروه پیروز و رستگار امکان ندارد که حدیث و سنتهای پیامبر صلی الله علیه و سلم را نداند بلکه فقط بر حق کسانی پیروزند که به قرآن و سنت عمل میکنند و آنان اهل حدیث عرب و غیر عرب هستند.
اگر گفته شود پس چرا آن را مختص عربها قرار داده است؟ در جواب گفته میشود مراد مثال زدن است نه حصر، یعنی اگر عربها بر قرآن و سنت عمل نمایند آنان گروه پیروز و رستگارند.
قرطبی میگوید: این دلیلی است بر اینکه اجماع حجت است، چون وقتی امت اجماع کند گروه پیروز و رستگار در آن شامل است[۷].
مؤلف میگوید: و در این حدیث نشانهی بزرگی بیان شده که آنان با وجود اینکه اندک هستند اگر کسی آنها را پشتیبانی نکند یا با آنان مخالفت ورزد به آنها آسیب و زیانی نمیرساند. و این مژدهایست به اینکه حق به طور کلی از بین نمیرود بلکه همواره گروهی بر آن خواهند بود.
و گفتهاش: (تا اینکه فرمان الهی میآید) ظاهراً مراد از فرمان الهی گرفتن جان باقیماندهی مومنان با نسیمی پاک است که در روایات آمده است. و وقوع نشانههای بزرگ قیامت است که بعد از آن کسی جز بدترین مردم باقی نمیمانند چنانکه حاکم روایت کرده است.[۸] و اصل روایت در مسلم از عبدالرحمان بن شماسه آمده است که عبدالله بن عمرو گفت: «قیامت بر پا نخواهد شد مگر بر بدترین مردم، آنان از اهل جاهلیت بدترند». آنگاه عقبه بن عامر به عبدالله گفت: آنچه میگویی میدانم و اما من از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که میگفت: «همواره گروهی از امت من بر امر و فرمان خدا میجنگند و پیروزند هر کسی با آنان مخالفت کند به آنها ضرر نمیرسد تا اینکه قیامت آنان را فرا میگیرد و آنها اینگونهاند». عبدالله گفت: و خداوند نسیمی میفرستد که بوی آن مشک است و برخورد آن چون برخورد ابریشم است و این باد هیچ کسی را که در دلش دانهای از ایمان باشد را نمیگذارد مگر اینکه جانش را میگیرد، سپس بدترین مردم میمانند و قیامت بر آنها بر پا خواهد شد»[۹].
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– صحیح بخاری۷۱۱۶ و صحیح مسلم۲۹۰۶٫
[۲]-صحیح مسلم۲۹۰۷٫
[۳] مسند احمد۵/۳۹۶، مسند بزار۳۳۷۴-کشف الأستار به صورت مختصر، طبرانی در الکبیر۳۰۲۶ و طحاوی در شرح مشکل الآثار ۷/۳۹۷ و ابونعیم در الحلیه ۴/۱۷۹ روایت کرده و اسناد آن حسن است و حافظ در الفتح ۱۳/۸۷ میگوید سندش جید است.
[۴]– اکمال المعلم۸/۴۶۳٫
البته در اینجا سوالی پیش میآید: آنهایی که بعد از زمانهی قاضی عیاض ادعای نبوت کردهاند تعدادشان چقدر است؟ این موضوع به جواب منطقی نیاز دارد.[مصحح]
[۵]– صحیح بخاری ۲۲۲۲ و صحیح مسلم ۱۵۵ از ابوهریره.
[۶]– صحیح مسلم ۱۹۲۵ از سعد بن أبی وقاص روایت میکند که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و سلم میفرماید: «اهل غرب همواره بر حق پیروزند تا اینکه قیامت بر پا میشود».
[۷]– المفهم ۳/۷۶۴ با اندکی تصرف. و فتح الباری۱۳/۳۰۸٫
[۸]– المستدرک ۸۴۰۹ و حاکم میگوید اسنادش صحیح است و ذهبی او را تایید نموده است.
[۹]– صحیح مسلم۱۹۲۴٫