خداوند در مورد اهل دوزخ میگوید: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فََٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِ﴾ [الأعراف: ۳۸]. «چون همگی آنان در دوزخ گرد هم بیایند و به هم برسند، پیروان دربارهی پیشوایانشان میگویند: ای پروردگارمان! اینها ما را گمراه کردند؛ پس عذابشان از آتش را دو چندان بگردان». و میفرماید: ﴿وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِیلَا۠۶٧﴾ [الأحزاب: ۶۷]. «و میگویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگانمان اطاعت کردیم؛ پس ما را گمراه کردند». و میفرماید: ﴿قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُکُم بِٱلۡأَخۡسَرِینَ أَعۡمَٰلًا١٠٣ ٱلَّذِینَ ضَلَّ سَعۡیُهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ یُحۡسِنُونَ صُنۡعًا١٠۴﴾ [الکهف: ۱۰۳-۱۰۴]. «بگو: آیا شما را به زیانکارترین مردم در کردار آگاه کنیم؟ آنان که تلاششان در زندگی دنیا تباه گشت و با این حال گمان میکنند کار نیکی انجام میدهند».
از آن جا که پیروی از پیشوایان هدایت و شناخت آنها و فرق گذاشتن بین آنها و بین پیشوایان گمراه کنندهای که مورد خشم خدا هستند، به شدت نیاز است و از ضروریات میباشد. خداوند به ما فرمان داده که از او بجوییم که ما را به راه ائمه هدایت که بر آنها انعام شده از قبیل پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان هدایت کند؛ نه راه کسانی که خداوند بر آنها خشم گرفته (غیر المغضوب علیهم) کسانی که حق را میدانند و به آن عمل نمیکنند و نه راه گمراهان (ولا الضالین) کسانی که به غیر از شریعت الهی و بلکه بر اساس هوای نفس خود عمل انجام میدهند.
راه کسانی که به آنها نعمت داده شده شامل علم به هدایت و عمل به آن است و پیامبر صلی الله علیه و سلم وقتی تفرقه بعد از خود را بیان کرد ائمه هدایت را توصیف نمود که آنان کسانیند که بر راهی هستند که پیامبر صلی الله علیه و سلم و صحابهاش بر آن هستند. چنانکه ابوداود و غیره روایت کردهاند.
پس هر کسی بر شیوهی پیامبر صلی الله علیه و سلم و صحابه باشد از امامان هدایت است و هر کسی با صحابه و پیامبر مخالف باشد از گمراهان است، مانند کسی که به یارانش میگوید: «هر کس حاجتی داشت به قبرم بیاید، حاجت او را برآورده میسازم» و میگوید: «کسی که یک متر خاک بین او و دوستانش مانع شده خیری ندارد». و یا سخنانی از این قبیل و مانند کسی که ادعا میکند دوستان و مریدان خود را از دوزخ نجات میدهد و اگر مردم به او معتقد باشند آنها را حفاظت و نگهداری میکند و اگر به او کفر بورزند و با او مخالفت نمایند به آنان زیان میرساند و ادعا میکند که این از کرامات اوست.
و مانند کسی که در بازارها برهنه راه میرود و در نماز جماعت و مجلس ذکر خدا حاضر نمیشود و در مجالس علم حاضر نمیشود بلکه علمای شریعت را عیبجویی میکند و آنها را اهل علم ظاهر مینامد و ادعا میکند که او صاحب علم باطن است و گاهی ادعا میکند که میتوان از شریعت محمد صلی الله علیه و سلم بیرون رفت همان طور که خضر توانست پا را از چهارچوب شریعت موسی فراتر بگذارد و دیگر سخنان کفرآمیز و مسخرهای از این قبیل.
مانند کسی که ادعا میکند که بنده با خدایش به حالتی میرسد که تکالیف از او ساقط میشود و یا ادعا میکند که از اولیاء در زندگی و پس از مرگشان کمک خواسته میشود. و اولیاء میتوانند سود و زیان برسانند و امور را تدبیر کنند و این کرامت آنهاست و یا میگوید که اولیاء از لوح محفوظ و رازهای درونی مردم باخبرند و مسجد ساختن بر قبور انبیاء و صالحان، چراغانی کردن آن، شمع روشن کردن بر قبورشان، پوشاندن آن با پارچهی ابریشمی و فرشهای گرانبها جایز است. و یا ادعا میکند که هر کسی که در اصول و فروع دین به قرآن و سنت عمل کند خودش گمراه است و دیگران را گمراه میکند و بدعتگذاری کرده است، یا اینکه مدعی میشود که ظاهر قرآن در آیات صفات تشبیه و تمثیل است و در باب صفات و در دیگر امور از قرآن نمیتوان به هدایت رسید، بلکه هدایت از شبهات وهمی فراگیر میشود که به گمان خود آن را برهانها و دلایل عقلی مینامند، پس همه اینها و امثالشان از رهبران گمراه کنندهای هستند که پیامبر صلی الله علیه و سلم از آنها برای امت خود میترسید و از آنها بر حذر داشته است.